کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 18 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

نوحه خوانی و سینه زنی برای حسین

 

در آیه۱۲سوره ممتحنه میخوانیم ک پیامبر، شرط قبول بیعت با خود را، پیروی از عرف اسلامی قرار میدهد(لا یعصینک فی معروف)

ثقة الاسلام کلینی در کتاب کافی ج۵ص۵۲۷ از دو طریق از امام صادق نقل میکند ک: «لا یعصینک فی معروف، یعنی اینکه برای عزاداری نوحه خوانی و شعرخوانی نکنید، کنار قبور زیاد نمانید، سیاه نپوشید و خودتان را نزنید.»

و از امام باقر نقل میکند ک «پیامبر همین توصیه ها را ب دخترش فاطمه کرد و فرمود اینها همان معروفی ست ک الله بآن دستور داده.»

علامه مجلسی در مرآة العقول ج۲۰ص۳۵۸ مینویسد این حدیث موثق یا صحیح است. 

همچنین کلینی در کافی ج۳ص۲۲۲ و مجلسی در بحارالانوار ج۷۹ص۸۹ و از امام باقر نقل میکند ک فرمود: «نوحه خوانی و سینه زنی و واویلا برای مردگان مذموم است.»

شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه ج۴ص۳۷۶ و ص۵ و شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة ج۳ص۲۷۲ همین روایت را نقل میکند. و همچنین از پیامبر اسلام نقل میکند ک «نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است.» و «پیامبر از نوحه خوانی و مصیبت سرایی و آه وناله نهی کرده»  

همچنین شیخ قمی در تفسیر قمی ج۱ص۲۹۱ و شیخ مفید در الاختصاص ص۳۴۳ و سید بروجردی در جامع احادیث شیعه ج۳ص۴۸۸ و البته در خیلی از منابع اهل سنت هم نقل شده ک پیامبر اسلام فرموده ک نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. 

شیخ ناصر مکارم شیرازی در کتاب دروس فی الحیاة ج۱ص۴۴ همین روایت امام باقر را نقل میکند ک پیامبر فرموده نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. و ذیل این روایت اینطور توضیح میدهد ک «نوحه خوانی از کارهای اشتباهی بوده ک در زمان جاهلیت عرب رواج داشته. نوحه خوانی و ماتم سرایی برای حوادث و شدائد فردی و اجتماعی، کاری عبث و بی فایده ست ک فقط باعث ب هدر رفتن امکانات میشود.» رج

مجلسی در بحارالانوار ج۵۵ص۲۲۶ از پیامبر نقل میکند ک «چهار رسم از رسوم جاهلی در امت من باقی خواهد ماند؛ افتخار کردن ب اصل و نسب، تحقیر دیگران بخاطر خانواده و قومشان، فالگیری و نوحه خوانی. و نوحه خوان اگر توبه نکند در قیامت بیدار میشود درحالیکه لباسی سنگین از ماده مذابی ک سرد نمیشود بر تن دارد ک بر تنش میچسبد.» این روایت هم در منابع مهم اهل سنت آمده. 

شهید ثانی در مسکن الفؤاد ص۹۹ و نوری طبرسی در مستدرک ج۲ص۴۵۲ نقل میکنند ک پیامبر لعنت کرده کسی را ک برای عزاداری نوحه و واویلا کند.

 

با وجود اینهمه روایت و حدیث، شیعیان بااینکه نوحه خوانی و سینه زنی را جایز نمیدانند ولی برای حسین استثنا قائلند: 

شیخ حر عاملی در کتاب الفصول المهمة ج۳ص۴۱۳ مینویسد(ادعا میکند): «احادیث زیادی هست از امام معصوم ک میفرماید نوحه و زاری مکروه است مگر برای حسین.»

سوالاتی ک مطرح میشود اینست ک: 

۱- چرا پیامبر این استثنا را خودش نگفته؟ مگر کسی میتواند بعد از آیه ی قرآن و حکم صریح پیامبر، حکم جدیدی صادر کند؟ تعریف بدعت در اسلام چیست؟ 

۲- اگر فقط حسین استثناست، چرا شیعیان برای فاطمه و رقیه و ابولفضل و دیگران نیز نوحه و عزا میکنند؟ 

۳- خود حسین هم این دستور پیامبر را تایید کرده: شیخ مفید در کتاب الارشاد ج۲ص۹۴ و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف ج۱ص۱۴۱  و شیخ بحرانی در العوالم ص۲۴۶ و نوری طبرسی در مستدرک الوسائل ج۲ص۴۵۲ نقل میکند ک حسین، خواهرش و خانواده اش را قسم داده ک بعد از مرگ من نوحه و ماتم و خودزنی نکنید. 

حتی امام صادق هم ک بعد از امام حسین آمده، همینرا تایید کرده؛ بعنوان مثال، محدث نوری در کتاب المستدرک ج۲ص۴۵۶ نقل میکند ک امام صادق نیز اهل خود را از عزاداری و نوحه و ماتم برای مرگش نهی شدید کرده.

همچنین روایات زیادی از خود حسین و امامان بعدازو در نهی از نوحه و خودزنی نقل شده.

۴- شاید کسی از مرگ عزیزش بی اختیار نوحه کند و این قابل درک باشد ولی اینکه یک رسم جاهلی تبدیل ب رسم و آئین اسلامی شیعی بشود و بعنوان شعائر و مراسم عبادی قرار گیرد و ثواب زیادی هم داشته باشد، قابل درک نیست. پس سوالی ک تکرار میشود اینست ک بدعت در اسلام چیست و چ تعریفی دارد؟

 

پژوهشگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۲ ، ۱۵:۲۵
موسی الرضا امین زارعین

خانم از پیرمردِ دستفروش  پرسید:
 _این دستمال ها دونه ای چنده؟
 فروشنده پاسخ داد: _هر کدوم چهار هزار تومن خانم.
 خانم گفت:
 من شش تا برمی دارم و بیست هزار تومن می دم یا نمی خرم و می رم.
 فروشنده پاسخ داد:
 اشکالی نداره خانم. با این که سودی برام نداره ولی این می تونه شروع خوبی برای من باشه چون امروز حتی یه دونه دستمال هم نفروخته ام و برای زنده ماندن به پولِ این ها نیاز دارم.
 خانم، دستمال ها رو را با قیمتِ دلخواهِ خودش خرید، با احساسِ برنده شدن، سوارِ ماشینِ شیکِ خود شد و با دوستش به رستورانی شیک رفت. 
 او و دوستش آن چه را که می خواستند سفارش دادند. آنها فقط کمی‌ از غذای خود را  خوردند و مقدار زیادی از آن را باقی گذاشتند و صورتحساب  را  که 930هزار تومان بود یک میلیون تومان  حساب می کنند و به صاحبِ رستورانِ شیک می گویند که بقیه اش را به عنوانِ انعام  نگه دارد! 
 این داستان ممکن است برای صاحبِ رستورانِ شیک، کاملا عادی به نظر برسد ، اما برای پیرمردِ فروشنده بسیار ناعادلانه است.
 سؤالی که مطرح می شود این است:
 *چرا همیشه هنگامِ خرید از نیازمندان، باید نشان* *دهیم که قدرت داریم و چرا ما نسبت به کسانی که حتی‌ نیازی به سخاوتِ ما ندارند، سخاوتمند* *هستیم؟!* 
  یک بار مطلبی را در جایی خواندم که می گفت:
 پدرم از افرادِ فقیر، با قیمتِ بالا، اجناس می خرید، هرچند به وسایلِ احتیاج نداشت. گاهی اوقات هزینه ی بیشتری نیز  به آن ها پرداخت می کرد. پسر شگفت زده از پدرش می پرسد:
 *"چرا این کار را می کنی بابا؟"*  پدر پاسخ می دهد: 
 *"این خیریه ای است که در عزّت پیچیده شده است، پسر جان."* 
 شما جزو افرادی هستید که برای خواندن این پیام وقت گذاشته اید و در صورتِ ارسال به سایرین،  تلاشی بیشتر برای " *انسان سازی* " خواهید نمود.🙏

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۲ ، ۰۷:۲۶
موسی الرضا امین زارعین

حکومت عدل علی* 

 

🔶 *داستان آموزنده و واقع

*یعقوب لیث صفاری؛*

*شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد ،*

*غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛ او را بیابید.*

*پس از کمی جست و جو ؛ غلامان باز گشتند و گفتند : سلطان به سلامت باشد ، داد خواهی نیافتیم .*

*اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛ پس خود برخاست و با جامه مبدل ، از قصر بیرون شد ؛*

*در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید که میگفت خدایا :*

*یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛*

 

*سلطان گفت : چه میگویی؟*

*من یعقوبم و از پی تو آمده ام ؛ بگو ماجرا چیست؟*

 

*آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم ؛ شبها به خانه من می آید و به زور ، زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدهد .*

*سلطان گفت : اکنون کجاست؟* 

*مرد گفت: شاید رفته باشد .*

*شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن ؛ و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :*

*هر زمان این مرد ، مرا خواست ؛ به من برسانیدش، حتی اگر در نماز باشم .*

 

*شب بعد ؛*

*باز همان متجاوز به خانه آن مرد بینوا رفت ؛ مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت .*

 

*یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد ، در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید ؛*

*دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت .*

*پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کشته نگریست؛*

*پس ؛ در دم سر به سجده نهاد ،*

 

*آنگاه صاحب خانه را گفت: قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام.*

*صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛ چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کردن؟*

*شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور .!*

*مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛*

 

*سلطان در جواب گفت:*

*آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم ؛ با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من ؛ کسی جرأت این کار را ندارد؛ مگر یکی از " فرزندانم"*

*پس گفتم چراغ را خاموش کن تا "محبت پدری" مانع اجرای عدالت نشود ؛*

*چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است ؛*

*پس سجده شکر گذاشتم .*

*اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن لحظه که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛*

*با پروردگار خود پیمان بستم؛ لب به آب و غذا نزنم؛ تا داد تو را از آن ستمگر بستانم .*

*اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.* 

 

 

📌 *اگر یعقوب های این زمانه ، چراغ را خاموش کنند و در پی عدل و انصاف بیفتند!*

*چندصد آقا  و آقازاده به زمین می افتند....!!!!*

*حتما (مصلحت نیست که چراغی خاموش  شود.!!)*

 

*دزدان دغل ، بغل بغل میدزدند ...*

*از گله ی اشتران جمل میدزدند ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۰۲ ، ۰۹:۵۴
موسی الرضا امین زارعین

دوستی باشد شرابِ نابِ روح
کهنه تر، خوش تر شود، مهتابِ روح
نعمتی برتر زِ مال و دانش است
زندگی بی دوستی غَرقابِ روح
...‌.‌....
گر نبودی دوستیِ پاک و ناب
این جهان ویران شُدی بی آفتاب
دوستی گر از جهان برداشتی
آفتابی از میان برخاستی
آفتابِ معنوی دان هان"امین"
باوجودش این جهان خرم ببین
سیسرون فیلسوف یونانی سدهء قبل از میلاد اصلاح فرمایید

.....

"امین"سَرخوش از دوستی های ناب
که در طالعش بَر دَمَد آفتاب 
خداوند گیتی بدو هدیه کرد
به شب هایِ تیره مَه و ماهتاب 

[۶/۳۰،‏ ۱۴:۰۶] Moosareza Aminzarein:

"امین"دلخوش از دوستی های ناب
"امین"سَر خوش از جام وچنگ و رباب 
خدا در دو عالم بدو هدیه کرد
گًهَر ها که بهتر بود زافتاب 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۰۲ ، ۱۰:۵۳
موسی الرضا امین زارعین