کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 18 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پدر ومادر» ثبت شده است

🔮 فرزندان شما به حقیقت فرزندان شما نیستند!
آن‌ها دختران و پسران زندگی‌اند در سودای خویش.
آن‌ها از کوچه وجود شما می‌گذرند اما از آن شما نیستند!
و اگر چه با شمایند، به شما تعلق ندارند!
عشق خود را بر آن‌ها نثار کنید، اما اندیشه‌هایتان را برای خود نگه دارید. زیرا آن‌ها را نیز برای خود اندیشه‌ای دیگر است.
جسم آن‌ها را در خانه خود مسکن دهید اما روح آن‌ها را آزاد گذارید.
زیرا روح آنان در خانه «فردا» زیست خواهد کرد که شما حتی در رؤیا نمی‌توانید به دیدار آن بروید...
ممکن است تلاش کنید که شبیه آن‌ها باشید اما مکوشید که آنان را مانند خود بار آورید‌. زیرا زمان به عقب برنخواهد گشت و با دیروز درنگ نخواهد کرد...

✍🏻 جبران خلیل جبران

*به حمل اولی ذاتی نیستند اما به حمل شایع صناعی فرزندان شما هستند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۰۱ ، ۲۰:۲۱
موسی الرضا امین زارعین


مرا مادرم این چنین یاد داد
به گیتی دل آشفته یک کَس مَباد
به نیکی بود نام او در جهان
که نامش بُدی عصمتِ مِهرَبان
به گهواره مادر به گوشم نهاد
که خوار و دُژَم، در جهان کَس نَباد
توانا و دانا و روشن بُدی
شکستِ مَنش نیز، در هم شُدی
به سعدی و حافظ، کلام خُدا
زِ وَهم و خرافات، بودی جُدا
به قرآن و حافظ، که فربه شُدی
زِ رایِ بزرگان، چو آگه بُدی
چُنین خواست، آموزگاریِ من
بدین حادثه سازگاریِ من
کنون شادمانم، از این زندگی
به ورزش، پژوهش، برازندگی
دگر شادمانیِ، غمدیده ای
در این قحطسالِ، فَزاینده ای
غرورت نباید، از این مُختَصر!
سپاست فَزاینده، ای مُحتَضر
به داد و دَهش روح فربه کنی
به کوشش دل آزرده ای به کنی
به داد و دهش زنده دارید دِل
که در رستِخیزد نباشی خِجِل
"امین" بارها مرگ را دیده ای
غنیمت بدان سالها زنده ای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۵۶
موسی الرضا امین زارعین

 

حَجَرالاَسوَد، امروز کجاست؟
کودکان سرگردان،
     به خیابان،    
          به بیابان،
              به جهان،
              نه پناهی،نه رفاهی، و نه مشقی وکتاب
شحنگان رفته به خواب!
و چه بی‌نام‌ونشان؟ قهرِ زمان!
گوئیا لمس نکرده‌ مادر
و نرفته است در آغوش پدر
    و نرفته‌است با قِصه به خواب
      و ندیده‌است بخوابش مهتاب
         ماه و ماهی در آب
و بکوشیم به تعلیم در این قَحطِ اَدَب
    و بجوییم سَبَب
      و بکوشیم به شادی و طَرَب
بزداییم زِ دل رنج و تَعَب
و بر این غُصه"امین" در تب وتاب
که جهان گشته خراب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۰۶
موسی الرضا امین زارعین

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۰ ، ۱۲:۴۲
موسی الرضا امین زارعین

به بیست و دو از ماهِ اُردیبِهشت 
بِزادم من از مامِ نیکو سِرشت
نهادم پدر نام موسی الرضا 
که راضی شوم من به سو القضا

به فرخنده میلادِ هشتم امام 

بِزادم من از مامِ نیکو مَرام
بِزادم دوباره به پنجاه و هَشت 
بِچشمَم زمین و زمان تیره گَشت 
شُدم ضربه فنی و قَطعِ نُخاع 
زِ تلخی دوران شدم بَس شُجاع
به ناچار گشتم به لندن مُقیم 
رَها کَردم از این بَلای عَظیم 
سه باره به هفتاد و هشت زادَمی 
که تَحریمِ تَعلیم بُبریدَمی
دگرباره هشتاد و هشت دُکتری 
دفاعی گرانمایه و گُفتنی 
تو گویی زمانه دو چشمم گشاد 
خِردوَرزی و مَردُمی یاد داد
خِردوَرزی ایرانیان را شَفا 
زِ وَهم و خرافه خدا را پَناه 
خِرد مردمان را زِ آفت رَها 
خِرد آورد سرکشان را براه 
به خُردی شنیدم شَهنامه را
کتابِ وَزین و گرانمایه را 
زِ نظم و زِ معنا شدم در شِگفت 
دِگَر این خردنامه نتوان نوشت 
هزاران درود و هزار آفرین 
به شاهِ سُخن سَنجِ ایران زمین 

امین راضی ام من به جام بلا 

که سوالقضا عینِ حُسن القضا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۰۰ ، ۲۱:۱۱
موسی الرضا امین زارعین

به بیست و دو از ماهِ اردیبهشت 
بِزادم من از مامِ نیکو سِرشت
که بابَم مَرا نام موسی نهاد 
خراسانیم در جوارِ بهشت 
بماناد از ما بسی یادگار
چه نیکُو چه بد یا چه زیبا؟چه زشت؟؟
الهی شوم بانیِ  کار خیر
نشاید دُژَم کردم و بد سِرشت 
مبادا شوم بانیِ کارِ شَر
زِ میخانه روی آورم در کُنِشت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۲
موسی الرضا امین زارعین

         در روزهای پایانی سال 58بعد از نزدیک به یک سال دوری از وطن از لندن به تهران بازمی گشتم که خبرنگار انگلیسی می اندیشم تایمز لندن با من گفتگو یِ سی پرسشی انجام داد که دوازده پرسش و پاسخ یادمه و شش تای آنرا که شخصی بود بازگو می کنم و دو پرسش از من یکی سیاسی و دیگری شخصی که بی جواب ماند. 
1-بهترین روز زندگی ات؟ نخستین روز دبستان
2-بدترین روز زندگی ات؟روز رویداد
3-بهترین روز زندگی ات در آینده؟روزی که در فرودگاه مهرآباد پیاده بشم. 
4-نخستین کاری که ایران انجام بدی؟ سجده شکر در فرودگاه، بوسه بر پای مادر و خوانش حمد سوره بر آرامگاه مهربانیار محمود طالقانی (که در آنجا از حال رفتم)
5-بدترین روز در آینده؟ پرواز ملکوتی مادرم 
6-آیا دوست داری حریفت به درد تو دچار شود؟ نه،هرگز، دوست ندارم هیچکس چنین شود. خبرنگار بلکه شاه؟ بلکه شاه،حتی بختیار(در زمانی که شاه کشی مد و افتخار می نمود)چندی پیش نابخردی در نشستی به من توهین کرد. سپس رویداد ناگواری پیشآمدش شد کسانش اندیشیدن که شاید من بد برایش خواسته ام در پاسخ گفتم هرگز و داستان را برایشان بازگو کردم.افتخار می کنم البت تا کنون  از روزگار برای کسی بد نخواسته ام حتی کسیکه مرا بدین روز انداخته و. ...
.7-چرا مردم ایران شاه را رها نمی کنند او بیمار است؟چرا شما مردم ما را به حال خود رها نمی کنید؟!؟کودتای 28 مرداد دست آورد شما بود.هم سالان من از شما و پدرانمان ناخرسندند هنوز
8-آیه الله طالقانی؟ 
9-آیه الله خمینی؟ 
10-مهندس بازرگان؟ چرا به شادروان بازرگان گوش نمی سپارید؟من نیز در پاسخ سخن به گزافه گفتم که در همین سایت در دیدار با سفیر فلستین در سفارت شرح داده ام و از روان آن بزرگمرد امید بخشش دارم. 

11-و پرسش پسین من چون پروفسور مداواگر توانخواهان آنجا بود.تا کی باید من از ویلچر استفاده کنم؟ناگفته نماندخبرنگار خیلی به اوضاع ایران آشنا بود بارها به دیدن من آمده بود و پیشنهاد ماندن در انگلیس را هم..َبه عنوان بازیگر تاتر به من داد. 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۷:۲۳
موسی الرضا امین زارعین

*عبداله موحد تک ستاره تاریخ کشتی جهان*♥️♥️
*که دیگر مادر گیتی همچون موحد بدنیا نخواهد آورد*

در حالیکه الکساندرمدوید اعجوبه روسیه با ۱۱ طلای جهان و المپیک رکورد دار جهان کشتی هست 
*اما*
*فیلا. فدراسیون جهانی کشتی* 
*یک کتاب  فقط برای عبداله موحد نوشته است*

*موحد تنها کشتی گیری روی کره ی زمین بوده و هست که چندین فن را در کشتی اختراع کرد*
و
*مهمتر اینکه تنها کشتی گیری بوده که همیشه قبل از شروع مسابقه نتیجه مسابقه را اعلام می‌کرده و حتی فن هایی‌که در بازی می‌خواسته اجرا کنه را هم می‌گفته و در مسابقه همه را انجام می‌داد*

عبداله موحد کارمند دانشگاه *تهران بود و

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۳۷
موسی الرضا امین زارعین

اولین خلقت زِ خلاّق وَدود

                 بی گمان عقلی که ضِدش جهل بود

آفرینش چون خدا آغاز کرد

                            کار گیتی با خرد همباز کرد

بهترین وبرترین خلق خدا

                                 دائماً در جنگ یاران دغا

نقل قول است این ز صادق مَر مَرا

                      هم شفای عاجل و حاذق  تو را

جمله لشکرهای عقل هفتاد وپنج

                    همچنین یاران جهل هفتاد و پنج

لَخت اول یاور عقل و خِرد

                         لَخت دوم جهل دایم در    نبرد

خیر و شر باشند وزیران دو شاه

                         پا فشارند در صلاح و در گناه

بعد خیر ایمان و عدل و داد بود

                      بعد شر انکار و کفر بیداد   بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۹ ، ۰۹:۲۲
موسی الرضا امین زارعین

        در فراز و فرود زندگی ازدواج فرزند دار شدن و همسرداری نوردیدگان آنچنان را آنچنانتر می کند گلی است که به سبزه آراسته می گردد. شادی و اندوه را می فزاید.

           تا پیش از ورود روح الامین به زندگی هر از گاهی میخی به تابوت می زدیم میانگین روزی دو میخ با به بارآمدن خجسته اش ترک این زشت نمودم به سفارش غیر مستقیم شادروان دکتر متولی وبا جشن بیوگانی اش زبانم دوباره به سرودن بازشد ونیز میخ بر تابوت هفته ای دوبار ودوبار در سال روزی یک میخ نخستین دهه محرم وپسین جشن نوروز نخست به علت وهنی که به دین و شاه شهید وانرژی نهفته ای که بهدر می رود.

        و پسین به روزگار فرودستان و نادیده مهر پدر و مادر (فاماالیتیم فلا تقهر)در جشن نوروز باستانی و نیز از جشن بیوکانی ستون دلم زبانم به سرودن، پس از زمانی دراز گشاده گردید و چند باری هم به اندوه بغضم ترکید و مروارید بر گونه ام روان امید آن است که در سبزی دامان این دو دسته گل به سبزه آراسته تر گردند. 

        و بر شادیمان (من و گل صنم بانو)بیفزایند تا اندوه، گل صنم بانو را هیچگاه زیباتر و شادمان تر از شب بیوکانی ستون دلم ندیده بودم غم و شادی همراهند مانند شب و روز آرزومندم روزهای بلند وشب های کوتاه پیش رو داشته باشیم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۰۷
موسی الرضا امین زارعین