خبرگزاری تسنیم: فیلسوف معاصر انگلیسی نوشت: اسرائیل نهتنها شمار زیادی از آوارگان را محکوم به بیچارگی کرده، بلکه همچنین ملتهای عربی را محکوم به ادامه عقبماندگی میکند، زیرا آنها را مجبور میکند تا خواستههای نظامی را بر رشد ملّی، مقدم بدارند.
خبرگزاری تسنیم:
«لرد برتراند راسل» فیلسوف انگلیسی که در کنار لودویک ویتگنشتاین از مهمترین چهرههای فلسفه تحلیلی به شمار میرود، همزمان با جنگ آمریکا علیه ویتنام، که گزارشهای آن بخش اعظمی از فضای رسانههای جهان را پر کرده بود، به عنوان یکی از برجستهترین متفکرانِ منتقد جنگ و خشونت علیه بشریت قد علم کرد و به فراخور موقعیتهایی که داشت، در برابر سیاستهای غیرانسانی دولت آمریکا قلم زد و سخن گفت! اتفاقا نام راسل به عنوان یکی از فعال صلحطلب در تاریخ اندیشه بشری از همان زمان برجسته شد.
همزمان با جنگ ویتنام و پس از آن، یعنی در دورانی که بحران اخلاقی دوران مدرن بیش از هر زمان به سطح آمده بود، راسل در کنار بسیاری دیگر از اندیشمندان، خود را در پرداختن با پرداختن به فلسفه محض، منزوی نکرد. او از آن پس بیشتر همّ خود را متوجه انسانیت و بحران آن در غرب کرد. درباره بحرانهای سیاسی جنگ سرد نوشت و با هنرمندی خاص خود در کنایهورزی و طنزپردازی، آرمانهای انسانی دوران مدرن متذکر شد و به مطالبه آنها پرداخت. سلطهگری آمریکایی در کنار شعارهای حقوقبشری دولت این کشور از مهمترین دستمایههای طنز تلخ راسل شد. این اندیشمند طراز اول جهان فکری آنگلوساکسن، حتی در واپسین روزهای حیاتش ساکت ننشست و دو روز قبل از مرگش به مردم جهان پیامی داد که به عنوان «آخرین پیام» او رسانهای شد و بازتاب گستردهای داشت.
«پیام آخر» برتراند راسل درباره مردم فلسطین و اقدام ضدانسانی صهیونیسم در خصوص تجاوز به این کشور است. دو بخش از تحلیل این پیام در روزهای گذشته منتشر شد که در بخش اخبار مرتبط همین صفحه قابل دسترس است. اینک بخش سوم و پایانی این تحلیل:
راسل در پیامش به مردم جهان درباره اشغال فلسطین مینویسد:
«اخیرا آقاى اى. اف. استون (A. F. Stone) روزنامه نگار مقیم واشنگتن وضع صدها هزار آوارهاى را که در اطراف فلسطین پراکنده شدهاند چنین توصیف کرد: «این بار، مانند یک سنگ آسیاب، به گردن یهودیان جهان آویخته شده است»! آوارگان بیشتر از بیست سال است به حال بلاتکلیفى در اردوگاههاى موقت به سر مىبرند.»
فیلسوف انگلیسی سپس به تحلیل مسئله اشغال فلسطین توسط صهیونیستها میپردازد و آن را یم «تراژدی» و «مصیبت اندوهبار» میخواند؛ مصیبتی که هیچ کشور و ملت دیگری نمیتواند آن را تاب بیاورد. راسل ادامه میدهد:
«تراژدى و مصیبت اندوهبار مردم فلسطین این است که وطن آنها به وسیله قدرت بیگانه خارجی به تصرف و اشغال درآمده و به مردمى داده شده تا دولت تازهاى به وجود آورند و کشور جدیدی بسازند! نتیجه این عمل، آن شده که صدها هزار بىگناه براى همیشه بىخانه و کاشانه شدهاند و با هر کشمکش جدیدی شمارشان افزایش یافته و مییابد. باید پرسید که تا کی جهان مىتواند چنین ستمگرى فجیع و مفتضحى را تحمل کند؟ تا چه مدت دیگر، دنیا میخواهد این نمایشِ ستمِ سنگدلانه را تاب آورد؟»
از نظر راسل آنچه که به هجوم و حمله صهیونیستها به فلسطین، به کشتار آنها، به آوارهسازی مردم بیگناه از سرزمین مادریشان تداوم میدهد، فقط یک عامل است: «انکار یک حق». انکار حق کامل فلسطینیان برای در اختیار داشتن وطنشان!
وی میگوید:
«واضح و بدیهى است که این آوارگان از حق کامل، نسبت به سرزمین مادریای که از آن رانده شدهاند، برخوردارند و انکار کردن همین حق است که مستلزم تکرار حمله و هجوم هر روزه است. هیچ ملتى در هیچ جاى جهان نمىتواند قبول کند که بهطور گروهی بهزور از کشور خودشان اخراج شوند. چگونه مىتوان انتظار داشت مردم فلسطین مجازاتى را بپذیرند که هیچکس قدرت تحمل آن را ندارد؟ [بدینترتیب] اسکان دائمی و استقرار مردم فلسطین در سرزمین مادری و خانه و کاشانهشان، شرط اصلى بازگرداندن آرامش به خاورمیانه است.»
پس از جنگ جهانی دوم، پروسه مظلومنمایی صهیونیسم آغاز شد. همه جهان غرب از همان زمان تا به امروز در سیطره جهودانی قرار گرفت که با مظلومنمایی و اذعان به اینکه در جنگ دوم جهانی توسط نازیها، ظلم به آنها روا داشته شده است، قصد به چنگ آوری امتیازات مادی و معنوی غیرقابل توجیهی داشتند. این پروسه هنوز ادامه دارد! راسل در پیام آخرین خود به مردم جهان به این حقیقت اشاره میکند و توضیح میدهد که حتی با پذیرش این مظلومیت و اراده برای رفتار رئوفانه با یهودیان، نمیتوان دلیلی پیدا کرد که آنها بواسطه آن بتوانند ظلمی را در جهان ابدی کنند! بنا بر اعتقاد راسل این مظلومیت - نمایش یاشد یا غیرنمایش - نباید رنج و مشقت را برای دیگران استمرار ببخشد. فیلسوف انگلیسی مینویسد:
«غالبا به ما مىگویند باید با نظر رأفت و محبت به اسرائیل نگاه کنیم زیرا یهودیها در اروپا به وسیله نازیها دچار مشقت و زحمت شدهاند! بارها به ما گفته شده است که بهخاطر آزار یهودیها در اروپا بهدست نازیها باید با اسرائیل همدردی کنیم. من برای عملیکردن این پیشنهاد، دلیلی برای ابدی کردن آزار نمیبینم؛ دلیلى نمىبینم که رنج و مشقت درباره دیگران ادامه و استمرار داشته باشد.»
راسل «یادآوری وحشتهای گذشته» را برای توجیه ایجاد وحشتهای امروزی، «دورویی زننده» میخواند.
«آنچه اسرائیل امروز میکند قابل پذیرش نیست. یادآوری وحشتهای گذشته برای توجیه ایجاد وحشتهای امروزی دورویی زنندهای است. نهتنها اسرائیل شمار بسیار بزرگی از آوارگان را محکوم به بیچارگی میکند؛ نهتنها اعراب زیادی که تحت اشغالاند محکوم به حکومت نظامیاند؛ بلکه همچنین اسرائیل ملتهای عربی که تنها بهتازگی از وضعیت مستعمره بودن رها شدهاند را محکوم به ادامه عقبماندگی میکند، زیرا برای آنها خواستههای نظامی بر رشد ملّی تقدم مییابد.»
راسل در پایان آخرین پیامش برای مردم جهان، بر یک اجماع جهانی دست میگذارد تا و معتقد است که راهحل خاورمیانه و اشغال فلسطین نباید به کشمکشهای بعدی منجر شود. او به صراحت میگوید که اگر قرار باشد عدالت برقرار شود نخستین شرط آن «عقبنشینی اسرائیل» است. راسل معتقد بود برای دستیابی به صلح و عدالت باید همه جهانیان بسیج شوند. وی مینویسد:
«همه آنهایی که میخواهند به خونریزی در خاورمیانه پایان دهند باید اطمینان کسب کنند که هر راهحل ممکن شامل بذر کشمکشهای آینده نباشد. عدالت ملزم میکند که گام نخست بهسوی یک راهحل باید عقبنشینی اسرائیل از همهی قلمروهایی باشد که در ژوئن 1967 اشغال کرده است. برای اجرای عدالت برای مردم خاورمیانه که مدتهاست در رنج اند، کمپینی جهانی لازم است.»
انتهای پیام
بیشتر بخوانید...
راسل: جهان ما تا چه اندازه میتواند تجاوز را تحمل کند؟
راسل: بمبارانهاى هوائى و حملات اسرائیل به شکست منتهى خواهد شد