اصطلاحات فلسفی وعرفانی به زبان انگلیسی کاری از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان سبزوار
به نام خدا
عنوان تحقیق:
اصطلاحات انگلیسی ـ ترجمه
و توضیحات کوتاه از کتاب علم و دین
نوشته : ایان باربور
ترجمه: بهاءالدین خرمشاهی
زیر نظر استاد گرانقدر:
دکتر امین زارعین
گردآورندگان:
مریم صبوری ـ انسیه یوسف آبادی
دانشگاه فرهنگیان
تربیت معلم علامه طباطبایی سبزوار
کارشناسی دینی عربی 90
خرداد ماه 1392
ترجمه فارسی
لغت انگلیسی
A
زبان عامل : نوعی زبان مورد استفاده در جامعه دینی
actor-language
خودمختار : به نظر گروهی از مفسران علم و دین مستلقند یعنی هر یک باید
کار خود و راه خود را در پیش گیرند
autonomous
شیوه های بدیل : شیوه هایی علی البدل برای تحلیل یک نظام واحد
در هدف دار یا بی هدف انگاشتن حیات و هستی
alternative
علم عملی : کار بسته شامل اختراعات عملی ـ آماده سازیهای صنعتی
و ساختن ابزارهایی که در جنگ یا صلح مصرف دارند
applied science
دلخواهانه: از روی اختیار
Arbitary
فعلیت: خصیصه اصلی همه تحولت تبدیل نیروهای بالقوه به فعلیت است.
actuality
وثاقت : منابعی از الهیات قرون وسطی برای پی بردن به بعضی از تعارضهای
بعدی علم و دین
authority
اخترگویی : علم احکام نجوم، طریقه ای برای غیبگویی مبتنی بر ا ین
نظریه که ستارگان در کارهای آدمی مؤثرند
astrology
موثق: در نظامی فکری فقط تفسیری که از کلیسا بدست می دهد معتبر ومورد
اعتماد است.
authoritative
تأویل: نوعی انعطاف پذیری بیشتر در معانی شاعرانه و مجازی برای کتاب
مقدس
allegorical interpretation
برهان حکمت و تدبیر:
برهانی که اکونیاس پیش نهاده ولی بطور جامع تعریفی از خداوند
ارائه نمی کند فقط آفرینشگر حکیم مدبر را همان آفریننده ای معرفی می کند که
از کتاب مقدس برمی آید.
argument
مرگ فدیه دار: عیسی در مرگ خود باعث رستگاری انسان می شود.
At ning
حرکت شتابدار: حرکتی با شتاب مانند غلتیدن یک گلوله از یک سطح شیبدار
accelerated motion
انباشتن : بیکن علم را جمع آوری و پر شدن از مشاهدات می داند.
accumulation
مقاومت هوا: عاملی بازدارنده از هوا در مقابل حرکت اجسام.
air resistance
اصطکاک هوا : مالش و سایشی که جسم هنگام حرکت با هوا پیدا می کند باعث
سکون شیء می شود.
air friction
قادر متعال: خداوند توانا و با قدرت
almighty
نظریه اتمی: نظریه ای از جان دالتون که در قرن نوزدهم با شواهد تجربی
تقویت شد. (یا ذرات صغار)
atomic teory
اتمیسم: توسط دموکریتوس یونانی که می گفت اجسام مرکب از اتمهایی
نامحسوس هستند و این ذرات یک جنس ولی از جهت اندازه و شکل و وزن متفاوتند.
atomism
خودکار: تعبیر دکارت از حیوانات به ماشین های خودکار و غیرارادی.
automata
مفاهیم پیشینی: ماقبل تجربی در اطلاح فلسفه جدید بویژه دکارت مفاهیمی
که صدق یا کذبشان به ضرورت عقل یعنی بدون نیاز به تجربه برمی آید.
a priori
دل آگاهی: نوعی آگاهی قلبی که انسان به وجود خداوند دارد.
apprehension
صفت ها: ویژگی ها و خصوصیات مختص به خداوند
attribute
قابل اطلاق: قوانین حرکت و گرانش نیوتون بر همه چیز منطبق می نمود.
applicable
مکتب ارسطو: مکتبی بر اساس نظرات ارسطو.
Aristo telianism
خشوع: حسن تواضع اهل ذوق بر اثر مشاهده شگفتیهای عالم.
awe
الحاد: کفر و بی دینی
atheism
اتمیست: قائل به اصالت اتم
atomist
ناسازیها: اشاره به آفات و بلاهای موجود در طبیعت
anomalies
تمثیل: قیاس تشبیه
analogy
خودگران: نظر بویل در تفسیر جهان بعنوان یک ماشین خودمختار
autonomous
استحسانی: توماس آگویناس خوبی آفرینش را به چند بعد عملی ـ وابسته به
زیبایی و محسنات و عقلی تأیید می کند.
aesthetio
مسلمات: اصول جبری و مکانیستی جهان بینی نیوتونی
assumption
لاادری گری: ندانم گویان که در مسائل مابعدالطبیعه و آنچه از دایره
آزمایش خارج است خاموشند و بدون اثبات یا نفی می گویند ما چیزی نمی دانیم.
agnosticism
عصر عقل: نظریه ای در قرن هیجدهم. 1ـ طبیعت همچون دستگاهی جبری است.
2ـ خداوند در حد یک فرضیه قابل بحث بود. 3ـ اطمینان به کمال پذیری انسان.
age of reason
زبان آور: اشاره به سخنگویان فیلسوفهای فرانسه اواسط قرن هیجدهم که
زبان آورترین و تندروترین بوده اند.
articulate
برهان اتقان صنع: جان ری کمال اتقان و استدلال آفرینش را در خلقت
گیاهان و جانوران ستوده بود
argument from design
روحانیت ستیزی: اشاره به فلسفه مادی دیدرو که با مبارزه با روحانیت به
الحاد ستیزه جویانه تری تبدیل شد.
anticlericalism
سنت ستیز: اصالت عقلیان در عین این که مخالف سنت بودند ولی در فرهنگی
می زیستند که هنوز گذشته مسیحی اش را منعکس می کرد.
ant orthodox
دین ستیز: مراجعه به سنت ستیز
antireligious
محمول: منظور نسبت دادن و حمل کردنی که علت یا معلول منطبق با آن چه
در خارج قابل مشاهده باشد نیست.
attribute
هیبت
awe
اعجاب: کانت می گوید آنچه که دل دمی را دچار شگفتی و عظمت می کند:
آسمان پرستاره در بیرون و قانون اخلاقی در درون است
admiration
ذهن مطلق: از دیدگاه کانت خداوند بعنوان آگاهی مطلق تعبیر شده است.
absolute mind
تمثیلی: منظور مثال زدن روز آفرینش و دوره های تکاملی زمین شناسی است.
allegorical
اصل و نسب: از نظر بعضی محققان خاندان و تبار حیوانی انسان دلالت بر
این داشت که فرهنگ انسانی را می توان با زیست شناسی تجزیه و تحلیل کرد.
ancestry
نقیض طرح و تدبیر: اتفاق، به این صورت جلوه گر می شود زیرا داروین بر
این رأی بود تحول آلی از تغبیرات اتفاقی خودبخود است، مستقل از یکدیگر تا نتیجه
نهایی اتفاقی.
antitbesis design
میمون: ادعای هاکسلی بر این که بین انسان و عالی ترین میمون ها تفاوت
کمتری هست تا عالی ترین و پست ترین میمون ها.
ape
هواخواهان: گروهی افراطی تر که نه تنها به تکامل بلکه به علوم و
آموزشی جدید حمله می کردند زیرا آنها را مادی و الحادی می دانستند.
adherents
بیگانه شدگی: از نظر شلایر ماخر الهیات را بنا بر گناه ـ آگاهی یا
بیگانه شدن و دور شدن ما از خداوند و تحول مدام حیات انسانی قرار داد.
alienation
آرایش: اشاره به اصل یگانه و کلی اسپنس هر مبنی بر سر ماده به بوی یک
آرایش متعین و نظم چندین گونه ی نسبتاً متمرکز.
arrangement
حکم: اشاره به حکم و اعلامیه عمده ماتریالیسم که هرچه وجود دارد به هر
شکل و صورتی همانا ماده است.
assertion
تحولات انطباقی: از نظر هوفستر نوعی دگرگونی ها که با توجه به تغییرات
اتفاقی و انتخاب طبیعی بدون توسل به دخالت الهی قابل توجیه بود.
adaptive changes
رهبرد: اشاره به سه رهبرد بنیادی تا قرن بیستم که شامل انتباه دینی،
خداآگاهی و تجربه اخلاقی بود.
approach
نگرانی ـ نومیدی ـ احساس تقصیر: این سه مضمون و مضامین دیگر مرگ ـ
آزادی ـ آفرینشگری ـ انتخاب مضامین عمده اگزیستانسیالیسم هستند.
anxiety –despair – guilt
استحجالی: مفروضات ارتجالی یا استعجالی مفروضاتی که از ساخت بنیادین
نظریه برنمی آید.
ad hoc
جهان اتم: جهانی که با مشاهده مستقیم دسترسی ناپذیر است و بر وفق
تجربه و درک حسی بیان ناپذیر بلکه حتی از تخیلش نیز ناتوانیم.
atomic world
تمثیل: عبارت است از برقراری یا درک شباهت مشهود یا معقول بین دو چیز
یا دو امر.
analogy
توابع موجی اتمی: مفاهیمی بدون قواعد مستقیم تناظر که نه به مشاهدات
باز می گردد نه به اشیاء واقعی جهان خارجی، مانند توابع موجی اتمی
atomic wave functions
ناسازی: یک امر خلاف قاعده که باید تبینی بر آن پیدا شود.
anomaly
اگزیستانسیالیسم الحادی:
نگرشی که جهان را به صورت هیولای بیشکل غیرعقلانی و صحنه فاقد معنایی
فقط برای عرض اندام و نمایش هستی انسان می بیند.
atheistic existentialism
دیده عامل: اشاره به این که در بسیاری از روایات تاریخی دلایلی که
عرضه می شود از دیده عامل است نه از دیده ناظر.
agent
تمثیل ها: یکی از سرچشمه های نمادهای تعبیری در دین و علم هستند و
عبارت است از توسع انگارهای رابطه که از یک حوزه تجربی اخذ شده و برای همارایی
سایر انواع تجربه بکار می رود.
analogies
نمادهای شنیداری: اشاره به صدای خداوند یا کلام خداوند که کلمه مسموع،
ابلاغ معنا را انجام می دهد بی آن که هیچ باز نمودن تصویری داشته باشد.
auditory symbols
B
اهل کتاب: ادیان توحیدی که خداوند را آفریدگار و پروردگار جهان می
دانند.
biblical
علوم زیستی: مولف با آن که خود فیزیکدان است موضوع علوم را طبیعت و
انسان که بخشی از آن است گرفته.
biological sciences
دین اهل کتاب: دین وابسته به کتاب مقدس. یهودیت + مسیحیت و ادیان
توحیدی.
biblical religion
کتاب مقدس: شامل عهد عتیق (تورات) و به زبان عبری است. عهد جدید که اناجیل اربعه است و کتاب مقدس
مسیحیان می باشد.
bible
نص گرایی: ترک تأویل و تعارض بین علم و کتاب مقدس که برای پرتستانهای
اوایل قرن هفدهم حاد بود ولی برای کارتولیکها اینطور نبود.
biblicism
کتاب مقدس: اهل ذوق انجیل را میراث مسیحی شان می دانند.
biblical miradep
خیرگرا: اشاره به نیک انجام بودن طبیعت دارد زیرا محصول عقل الوهی است.
beneficent
قوه زندگی بخش ناآگاه: منظور همان مبدأ نظم و نیروی تولیدکننده موجود
در درون جهان است.
blind vitality
پرورش جانوران اهلی: مطالعه داروین بر روی گروهی از سگها که ملاحظه
کرد پرورنده آنها تغییرات مطلوبی را که می خواهد انتخاب می کند و پس از چند نسل
انتخاب، انواع جدیدی را که سابقاً وجود نداشته می پرورد.
breeding domestic animal
الهیات باری: الهیاتی طراحی شده توسط کارل بارت بر پایه اعتقادی
اصلاحگرانه به قیمومیت خدا ـ تقرب مسیح ـ اهمیت گناه و لطف خداوند و متمایز بودن
وحی.
barthian theology
مدل گوی بیلیاردی: مولی که نظریه جنبشی گازها مبتنی بر آن است.
billiard –ball model
قانون بوده: قانونی که ترتیب فواصل مدارهای سیارات را از خورشید طبق
ترتیب یک فلسفه ریاضی خاص بیان می کند.
bode's law
گیاهشناسی: وردزورث معتقد است چم و خم رازهای یک گل فراتر از آن است
که گیاهشناسی بتواند تحقیق کند.
botanist
رفتارنگر: متعصبی که می خواسته فقط تکیه بر مشاهدات داشته باشد.
behavior
C
همارایی:
coordinating
منسجم: نوعی تعبیر از کل تجارب بشری از دو گروه گزاره ها و گزارشهای
علم و دین.
coherent
زمان کیهانی: زمان پیش از ظهور انسان
cosmic time
تکامل فرهنگی: نوعی از توانش های بی همتایی انسان از نظرگاه زیست
شناسان معاصر.
cultural evolution
زبان های مکمل: در مکتب تحلیل زبان نقشهای گوناگون انواع زبان بررسی
می شود. علم و دین از نوع زبان های مکملند تا تفاوت مسائل علم و دین مشخص شود.
Camplementary languages
سازوار: پیش گرفتن یک موضع سازنده و بی تناقض در رابطه با مواضعی که
می توانند جانشین یکدیگر شوند.
consistent
معارضه:
challenge
یاری:
contribution
علیت: رابطه بین علت و معلول بدین صورت که معلول نیازمند علت است.
causality
مهار: به تسلط و کنترل درآوردن یک پدیده
control
رده بندی: دسته بندی و گروه بندی زیست شناختی ارسطو
classification
کیهان شناسی: یکی از علوم بررسی ستارگان که ارسطو تبحر داشت.
cosmology
افلاک متحدالمرکز: نظریه ای در مورد زمین در قرون وسطی که زمین فلک
مرکزی ثابت و درمیان افلاک متحدالمرکز (که مرکزی واحد دارند) محاط شده.
concentric
عالم خلق: جهان خلقت
created order
برهان کیهان شناختی: برهان وجوب و امکان که از امکان یا حدوث جهان به
وجود یک مبدأ ضروری می رسد.
cosmological argument
امکان خاص: این واقعیت که ممکن بود همه حوادث و حادثات جهان وجود
نداشته باشد.
contingency
کارسازی: عملکردی الهی بدین صورت که در هر امری که اتفاق می افتد
دخالت دارد.
concurrence
اجرام فلکی: یکی از اسباب برآوردن مشیت خداوند که توسط آن بر جهان حکم
می راند.
celestial bodies
نمایش کیهانی: در قرون وسطی طبیعت به منزله صحنه نمایشی بود بین
خداوند و انسان که این نمایش بر محور بخشایشگری خداوند است و رستگاری انسان
گناهکار.
cosmic drama
مستدیر: مدار ستارگان دایره وار نیست.
Circular
تخیل خلاق: نوعی تفکر که موجب قدرت خلاقیت است و در توصیف بیکن از علم
نادیده گرفته شده است.
creative imagination
حرکت متشابه مستمر سخت یا اینرسی: از نظر گالیله اگر عوامل بازدارنده
مانند اصطکاک نباشد یک ارابه می تواند به حرکتی مستمر یکنواخت با اینرسی ادامه دهد.
continuing uniform inertial motion
مقولات مفهومی: یک نمونه از این مقوله حرکت یک آونگ است.
conceptual categories
فلسفه ذره ای: فلسفه ای رایج در قرن هفدهم.
corpuscular philosophy
اجزای سازنده : باور گالیله برای سازاهای بنیادین طبیعت با همان
مقولات که بخوبی از عهده تحلیل حرکت اشیای قابل مشاهده برمی آمدند.
constitutes
تغییر: از نظر گالیله تغییر به معنای انتقال از قوه به فعل نیست.
بازآرایی ذرات در مکان و زمان است.
change
بازآفرینی همیشگی: یعنی خلق مجدد و مداوم خداوند از نظر دکارت .
continual re-creation
فلک آسمانی: از نظر گالیله ماه یک شیئ طبیعی نامنتظم است نه یک دایره
آسمانی.
celestial sphere
حساب جامعه و فاضله: نوعی حساب جبر و انتگرال که توسط نیوتون ابداع
شده بود.
calculus
نیروی جذب به مرکز: از نظر نیوتون آنچه برای نگاه داشتن ماه در مدارش
لازم است نیروی جاذب به سوی زمین است.
centripetal force
نظریه ذره ای نور: نظریه ای که نور را متشکل از ذرات بسیار ریز و با
حرکت بسیار سریع می داند.
corpuscular theory of light
مادیت: جسمانیت
corporeity
واقعیت خارجی: وایتهد در ماجرای مغلطه عینیت زدگی نابجا بعضی تجریدات علمی را مانند واقعیت خارجی می داند.
concrete
فراهم آیی: نیوتن طبیعت را همچون پیکربندی آنی ذرات قائم به ذات می
داند.
configuration
افلاطونیان کمبریج: نحله ای فلسفی ـ عرفانی ـ دینی با شرکت گروهی از
فیلسوفان دانشگاه کمبریج با پشتوانه فکری آرا افلاطون و هدف اصلی الفت علم و دین .
Cambridge Platonists
آسایش: اهل ذوق می پنداشتند غرض از آفرینش سایر کائنات و طبیعت رفاه و
راحتی انسان است.
convenience
علّی: منسوب به علّت
causal
اجماع: موضوعاتی که در ادیان مختلف مشترک و جمع شده است.
consensus
سلسله علل: علت های پیاپی که هم نظم جهان را تعبیر می کند و هم مشیت
خداوندی را.
chain of causes
مدارهای هم صفحه: تبیین علمی نیوتون برای مسیر گردش سیارات.
coplanar orbits
رخنه یاب کیهان: نیوتنون خداوند را کسی می داند که درز و رخنه های
دستگاه خلقتش را تعمیر می کند.
cosmic plumber
آزادی های مدنی: جان لاک کشمکشهای عظیم را عامل کسب آزادی های اجتماعی
می داند.
civil liberties
نظم و انسجام: اعتقاد به توحید و یگانگی خدا اعتقاد به نظم و هماهنگی
جهان دارد.
coherence
ممکن: حادث بودن جهان به این خاطر است که حدودش بسته به اراده خداوند
بوده است.
contingent
کیهان: سقراط می گوید جهان هستی و همه عناصر خاص آن از ذات خدا صادر
می شود.
cosmos
نتیجه قهری: خوبی جهان نتیجه فرعی عقیده به آفرینش است.
cordlary
عالم خلق: غایات الهی شامل آفرینش جهان است.
created order
مذهب کالونی: پیرو مذهب ژان کالون مصلح مذهبی پروتستانی
caluinism
همبستگی: اشاره به تضایف اخلاق پروتسانی و رشد سرمایه داری.
correlation
سرمایه داری: نوعی نظام اجتماعی
capitalism
تقنین: با این نوع ترکیب کردن ارزشهای اخلاقی آیین پروتستان به پیشبرد
علم جدید کمک کرد.
constitute
صفات ممیزه: این تصور که علم و دین مانعه الجمعند ناشی از ناتوانی در
تحلیل کافی در معرفت موارد اختلاف و تمیز هریک از آنها است.
characteri stics
کارگاه هستی: منظور همان جهان است که خداوند نقش و نفوذ مستمر در آن
دارد.
Cosmic machine
مسیحیتبه قدمت آفرینش: کتابی که در آن ماتیوتیندال الزام اخلاقی را
برتر از التزام وحی و کافی از آن می شمارد.
christianity as old as creation
مهندسی فلکی: این اصطلاح از شعر حافظ گرفته شده است.
مهندسی فلکی، راه دیر شش جهتی چنان
ببست که ره نیست زیر دیر مغاک
cosmic designer, divine machinic
طرفداران نظام کلیساهای محلی: نظامی در اداره کلیسا که نزد فرقه ای از
پروتستانها رایج است و در آن کلیساهای محلی در اداره امور خود آزادی دارند.
congregationalists
محافظه کاری: اشاره به احیاء ارزشهای سنت های پیشین از لحاظ سیاست
نظری.
conservatism
نوکیشی: اشاره به نوآئینی جان وسلی برای تبلیغ ایمان شخصی و سنت
گرایانه اش.
conversion
اتصال ثابت: وقتی به دفعات عدیده الف به دنبال ب رخ می دهد.
constant conjunction
دور: هر کوششی که برای توجیه استقراء به عمل آید منتهی به دور می شود
(هیوم)
circularity
امکانی: آنچه هست موجود ممکن است و می تواند نباشد.
contingent
روابط علّی:
causal connections
عقل عرف: منظور عقل سلیم و قضاوت صحیح است.
common sense
عرف: رسم ـ عادت ـ سنت
eustom
امرجازم: اموری مستقل از حیثها یا شرایط خاص یا تمایلات شخصی، مانند
با انسان باید همچون هدف رفتار کرد نه وسیله (کانت)
categorical imperative
قانون علّی: رابطه بین علت و معلول
causal law
یقین: منظور کانت اطمینان و حقیقتی است که به وجود خداوند داریم.
certainty
فحواـ زمینه: تعبیر کانت از دیانت به وفاداری او به مفهوم کلامی اخلاق
اهل کتاب بود.
context
کاتالستروفیسم: در زمین شناسی اعتقاد به این که در فواصلی از تاریخ
زمین همه موجودات زنده بر بلایی ناگهانی ماند سیل، طوفان و زلزله از میان رفته اند
و موجوداتی کاملاً متفاوت به جای آنها ظهور کرده اند.
catastrophism
تفهیم و تفاهم: اشاره به نظر داروین بر تفاوت نوعی حیوانات با انسان
که حیوانات فقط از نظر درجه ضعیف ترند نه نوع.
communication
اتفاق: اتفاق یا تصادف در نظریه داروین بصورت محدودیتی در اطلاق
قانونمندی جلوه می کند.
chance
ابداع: وایتهد اتفاق و تصادف را علامت و نشانه خودجوشی و خلاقیت و
نوآوری می داند بعنوان منشاء طراوتی اصیل در سیر و سلوک طبیعت.
creativity
قوه ها ـ توانش : توانائیهای نهفته والاس علت رد انتخاب طبیعی داروین
را نیروهای موسیقیایی و هنری و اخلاقی همچنین استعدادهای پنهان بیشتر از نیاز
انسان می داند.
capacity Latent
اتصال انسان و حیوان: علت اصرار داروین برای رابطه زیاد انسان
به حیوان و شباهتش سنت قبل از او بود که به جدایی مطلق آنها قائل بود و داروین
مجبور بود برای ریشه داری انسان در طبیعت به شباهتهای آنها بپردازد.
Continuty
فرهنگ ـ ژن ـ انتخاب آگاهانه: گروهی از اهل علم فرهنگ وتمدن را دستمایه اصلی انتقال از گذشته به
اینده می دانند نه وراثت را بنابراین انتخابی از روی عقل و آگاهی مسیر پیشرفت
انسان را متحول می کند.
Cultune- gene- conscious choice
ایهام ـ بهبود ـ نوع ـ پسرفت: داروین به ابهام گنگی معنای نظریه خود پی برده بود که اصلاح و به سازی
یک گروه به معنای امتیاز در رقابت در یک گروه خاصی است ولی ممکن است در محیط دیگر
یا قیاسی کلی تحول آلی یک حرکت قهقرایی باشد.
Ambiguity – improvement – species – retrogression
مفسران ـ تعبیر استعاری
: گروهی که پیش از داروین شش روز آفرینش را نوعی تشبیه گرفته اند
Commentators – metaphorical
فلسفه کیهانی: جان فیسک آن را برای تایید صریح ارتقاء و ترقی یابی
جهان هستی بکار برد.
Cosmic philosophy
وجدان: ریچل دیانت را موضوع عقل عملی می داند که از وجدانکه «
داوریهای مربوط به ارزشهای اخلاقی است » جدایی ناپذیر است.
Conscience
یاخته: ارنست هکل همه جسم و روحهای جهان را اینگونه توصیف می کند که
سلول عبارت است از سیتوپلاسم متشکل از کربن و مخلوطی از هیدروژن ازت و گوگرد
Cell
اگزیستانسیالیسم مسیحی
: پیشنهاد رودولف بولتمان که می گوید کتاب مقدسی از فعل خداوند سخن می
گوید با وصف زمان ومکان
Christian existentialism
طرح مفهومی : وایتهد با تعمیم خیال اندیشانه تجربه بیواسطه این طرح را
پرورش داده که مقولاتش چندان کلی اند که بتوانند همه هستیهای جهان را بنمایانند.
Conceptual hame
منسجم: وایتهد متافیزیک را منسجم می داند یعنی مفاهیم آن نه فقط از
نظر منطقی بی تناقض باشند بلکه بتواند جزئی از یک نظام یگانه وار مفاهیم مرتبط و
متلازم قرار گیرد.
Coherent
خصلت صنفی : خصلت صنفی پژوهش در این است که همکاری بین دانشمندان امری
ناگزیر است اتکای اهل علم به اسلاف خود نیازمندی آنان به سایر همکاران برای بررسی
نتایج کاری که انجام داده اند
Corporate
تبادل : تبادل یا قابلیت ارتباط از اخص صفات دانش علمی است
Communicability
عملیات متناظر : نظر بریجمن برای هر مفهوم که آن را مساوی با مجموعه
ای از عملیات متناظر یا نظیر به نظیر با آن می داند.
ها را با قوالب مفهومی اش ضبط و ربط می کند و ساخت و ماهیت قابل فهمی
ندارند
corresponding
حیات هیولای بی شکل: نوعی محسوسات جدا از فعالیت ذهن که آنها را با
قوالب مفهومی اش صبط و ربط می کند و ساخت و ماهیت قابل فهمی ندارند.
Chaotic sense- data
مقومات : وایتهد مقومات اساسی جهان واقعی را رویداد هایی می داند که
در سیر و صیرورت خود اتحاد می یابند
Constituents
رئالیسم انتقادی : اصالت واقعی که هم خلاقیت ذهن و هم وجود خارجی
انکاره رویداد ها را که آفریده ذهن بشر نیست بپذیرد
Critical realism
ایمان آوری: تجربه جاناتان ادواردز که معتقد است تجربه کسانی که ایمان
می آورند مانند یک تصور درهم برهم است ولی بعد آن قسمت ها که نزدیکترین شباهات را
با مراحل مقبول دارد گزین می شود.
conversion
خاطره مشترک: اشاره به سنت یهودی ـ مسیحی که وجود کلیسا را برای ادای
مراسم عبادی نیز بر شهادت بر کلام و کردار با عقاید و اعمال و خودشناسی و انتقاد
از خود در مباحث کلامی که آن را تعاون یا خاطره مشترک می دانند.
common memory
مناقشات مسیح شناسانه: بحثهای کلامی در باب شأن مسیح در قرن 4 و 5
میلادی در حکم کوششهایی است که خواسته اند به جنبه های در خور و ذی ربط تمثیل پی
ببرند.
christological
قیافا: رئیس کاهنان یهود که در مجلسی که عیسی را محکوم به مرگ کرد
ریاست داشت.
caiaphes
D
همسخنی: گروهی از مفسران معتقدند بین علم و دین ارتباطی زبانی وجود
ندارد.
dialogue
خلع شخصیت: در یکی از انواع فرهنگ برای انسان ها ارزش شخصیتی قائل
نیستند و علم را منبع و مرجع رستگاری در نظر می آورند.
depersonalize
آفرینش گری الوهی: بخشی از فلسفه پویش »وایتهد» که برای خداوند
آفرینشی در روند زمان و اقتدار و اختیاری مطلق قائل است.
divine
تقسیم ثنایی: در این مدل شرطیه منفصله (یا این یا آن) دیگر نه به صورت
رقیب های ناسازگار و مانعه الجمع بلکه به شیوه های علی البدل تحلیل در آورده اند
که هر یک در موردی خاص کارآیی دارند.
dichotomy
دوگانگی: یکی از مشکلاتی که در بحث در مسائل مربوط به روش بعضی نظریه
های علمی در تبیین رابطه خدا با انسان و طبیعت به دست می آید.
dualistic
قیاسی: استدلال اصول و قضایای کلی به موارد و مصادیق جزئی.
deductive
استقرائی: از موارد و مشاهدات جزئی آغاز شده و آنها را تعمیم دهد.
deductive logic
لطف الهی: نوعی لطف که از طریق مرگ مسیح و قبول شعائر و آیین های مقدس
و شفاعت بدست می آید و طریق ایصال حقایق الهی هم هست.
Divine grace
صانع: صفت خدا به معنی سازنده.
designer
خداپرستی طبیعی: اعتقاد به این که عقل انسان می تواند بدون توسل یا
تکیه به الهام و وحی و تعهد به مذهب به وجود خداوند آگاهی داشته باشد.
deism
اکتشاف: از نظرگاه بیکن اکتشاف یک روند خودکار و روزمره است شبیه
انجام با ماشین با نیاز به شکیبایی نه تفکر دشوار.
discovery
مسافت: از نظر گالیله مفهوم قابل اندازه گیری با علائم ریاضی.
distance
تبیین توصیفی: در این تبیین گالیله نمی پرسید چرا اشیا سقوط می کنند
بلکه می پرسید چگونه؟
Descriptive explanation
کلمه ا...: هم شامل آیات کتاب مقدس و هم آیات طبیعت می شود (از نظر
گالیله).
Divine word
کم منفصل: دکارت با توجه به آنکه خداوند هر لحظه جهان را نو می کند
زمان را کم متصل می داند.
discontinuous
لاهوت: خدایی و الهی
divine
انفصال: از نظر دکارت جهان ماده بطور قطع از ساحت ربوبی جدایی پذیر
است.
disjunction
توصیفی: نیوتون وظیفه دانش ورز را تشریحی و وصف کننده می داند.
descriptive
جبرانگاری: نوعی فلسفه بر مبنای اصالت تعیین.
determinism
جزم و جمود: افلاطونیان کمبریج طرفدار رهبرد فلسفی به الهیات بودند و
با جمود و رکود مخالف .
dogmatism
خیرخواهی الوهی: اهل ذوق طرح خلقت هر چیز را نشانی از خیرخواهی خداوند
می دانستند.
divine benevolence
ساعتساز لاهوتی: اشاره به تشبیه بویل در مورد جهان و آفریدگار جهان به
ساعت مشهوری در استراسبورگ بود.
divine clockmaker
ییسم: یعنی خداپرستی طبیعی که خدای بی عمل هم در آن مطرح است.
deism
عقل الوهی: اهل ذوق نظم عقلانی طبیعت را با عقل انسانی همانند می
دانند و طبیعت را محصول عقل الهی می دانند.
divine reason
تألیه: نیروهای طبیعی یا سایر موجودات زنده را به مقام خدایی رساندن.
deify
تبیین توصیفی: با این نوع بیان وصفی در قرن هفدهم علل فاعلی جانشین
علل غایی شد.
descriptive explanation
عقیده جزم: گروهی از نظریه پردازان عصر عقل خداوند را یک عقیده جزئی
بی پایه و ساخته و پرداخته کلیسای مرتجع می دانند.
dogma
امدادگر غیبی: اشاره لاپلاس به این که رخنه های طبیعت با جست و جوی
بیشتر در طلب تبیینهای طبیعی هموار می شود نه موجود مخفی
deus ex machina
سلوک: تأکید وسلی بر ایثار اخلاقی فرد و آداب پاک زیستن و سلوک شاگردی
مسیحی است.
discipleship
معرفت برهانی: هیوم چون شک دارد به توانایی عقل در همه حوزه ها
اطمینان شود پس شناخت منطقی هم به قوانین طبیعت نخواهد یافت.
demonstrable knowledge
وظیفه ـ اصل تعمیم بلاتخصیص: کانت اخلاق را مسئولیتی برای پیروی
از قانون عام می داند یعنی همین که ما می دانیم که باید به آن گردن بگذاریم اعم از
این که دیگران هم گردن بگذارند یا نه.
duty –principle of anlimited generalize
جبر: کانت عدم اختیار را در قلمرو پدیده های مورد پژوهش علم می داند
نه در اعمال انسان.
determinism
گرایشهای متباعد: در الهیات به بررسی بعضی واکنشهای خاص اعم از سنت
گرایانه یا تجددطلبانه محافل پروتستان و کاتولیک می پردازد.
diverging
متحول: طبق نظریات دارویی جهان از یک نظام ثابت سلسله مراتبی به نظام
و جریان متحول در حال دگرگونی و تغییر جلوه گر شد.
dynamic
قوانین مدبرانه: اشاره به نظر داروین که هر چیز در طبیعت نتیجه قوانین
و نیرویی با شعور و تدبیر است که چه خوب و چه بد می توان آن را تصادف گفت.
designed laws
جهت داری: اشاره به نظر هاکسلی در مورد جهان حیات که به مسیر و جهت
خاصی در حرکت است.
directivity
داده ها: به معنی معطیات یعنی اطلاعات موجود یا داده شده و مستقل از
اراده ذهن.
data
اشتقاق: اشاره به استخراج و مشتق شدن انسان از اصل و نسب حیوانی.
derivation
تصمیم گیری ـ تعهد ـ درگیر شدن در متن زندگی: از نظر اگزیستانیالیسم
اضلاع وجود انسان از این سه طریق معلوم و مفهوم می شود.
decision –commitment-involuement
تقسیم ثنایی: حد و مرز قاطع کشیدن بین طبیعی و ماوراء طبیعی توسط
چارلز ری ون.
dichotomy
جزمیات: اصول عقاید یا جزئیات دین کوششهایی است در جهت تنسیق دقیق
حقایق منکشفه در تجربه دینی نوع بشر
.
dogmas
قوه تمیز: توان تشخیص برای ویراستاران نشریات علمی و کمیته هایی که
باید درباره رد یا قبول پژوهشهای پیشنهادی تصمیم بگیرند.
discretionary power
ترک تعلقات: اشتیاق و عطف توجه به ماورای تعلقات صرفاً شخصی و خصوصی.
disinterestedness
نمایش پرداز: کسی که می خواهد چیزی در باب واقعیت بگوید نه این که فقط
احساسات شخصی و خصوصی خود را بیان کند.
dramatist
E
آزمایش ـ تجربه : یکی از راههای مشاهده برای اثبات یا رد یک نظریه
experiment – experience
تطور: نوعی ظهور و منشاء تکاملی انسان (از شگفتی آفرینی های اصیل
تاریخ تکامل) ما را از رخنه های اساسی معاف می دارد.
emergence
شناخت شناسی: آنچه بیشتر با دین ارتباط و بر ان تأثیر دارد که با
ماهیت معرفت یا شناخت (روشهای پژوهش ـ معیار حقیت و نقش عالم و منزلت نظریه ها)
سروکار دارد.
epistemology
غایت: به معنی نهایت و هم به معنی غرض و هدف
end
علت فاعلی: مانند نجار برای صندلی که علت بوجود آمدن آن است.
efficient cause
طبیعت ذاتی: آنچه رفتار هر مخلوق از آن ناشی می شود و برطبق نقشه و
فایده اش معلوم می گردد.
essential nature
تجسم: به جسمیت درآوردن
embodiment
معلول: آنچه وجود شیء وابسته به علتی است و بدون آن موجود نخواهد شد.
effect
سرمدیت: صفت جاودانگی خداوند
eternity
عصر روشنگری: عصر عقل، جریانی عقل گرایانه و علم گرایانه و
آزادیخواهانه و غیردینی و اومانیستی رایج در اروپای قرن هجدهم
enlightement
بیضوی: مدار ستارگان به شکل بیضی است.
elliptical
اصالت تجربه: تعریف بیکن از علم به اهمیت مشاهدات صرف برای کسب دانش
empiricism
جهان خارج: از نظر دکارت آن همانا ماده خودبسنده ممتد در مکان است.
external word
ممتد: دارای امتداد و بعد و ادامه
extended
مواجهه: در سنت مسیحی طبیعت همواره حوزه اصلی رویارویی و برخورد با
خداوند است.
encounter
امتداد: از نظر اسپینوزا، ادامه داشتن یکی از صفات خداوند است.
extention
شر: ضد خیر و آنچه بد است که اسپینوز آن را وابسته به آرزوهای انسانی
می دانست.
evil
آزمایشگر: این صفت برای نیوتون بکار رفته است زیرا همکنشی مداوم بین
آزمایش و نظریه ایجاد کرده بود.
experimenter
مبانی و ضروریت دین: آنچه از نظر اهل کمبریج نیاز به دفاع داشت مباحث
اصلی دینی بود.
Essentials of religion
اخلاق: منظور همان حکمت عملی است.
ethics
تجسم: از نظر افلاطون ماده در بردارنده پایین تر صور معقوله است.
embodiment
گوهر: از نظر افلاطون عقل اشراقی می تواند ذات و هستی ماده را دریابد.
essence
مناقشه تکامل: بحث در این باره که تبیین مکانیکی طبیعت جایی برای
تفسیر الهیاتی باقی نمی گذارد.
evolution controversy
واگشت گرایی معرفتی: لاپلاس در اصالت تحویلی خود بر این عقیده است که
همه پدیده ها نهایتاً با قوانین فیزیکی تبیین می شوند .
epistemological reductionism
روشنگران: صور الفکرهای نسل اول بودند که هم دین طبیعی را قبول داشتند
و هم دین الهی را
the enlightend
عاطفه: اشاره به نظر کولریج که انسان همانقدر که دارای عقل است دارای
احساسات نیز هست.
emotion
دیانت تجربی : دین و شریعتی که از نظر تجربی حیات جدید یافته.
experiential religion
جهانی متکامل: بنظر هیوم جهان، جهانی تکامل یافته است که مبدأ نظمش
درونی است یعنی ساری در ارکان آن.
evolutionary
دستورهای اخلاقی: کانت می گوید اعتقاد و تأکید بر انجام و امور اخلاقی
نشانه وجود اختیار انسان است.
ethical imperatives
اگزیستانیالیسم: روشی فکری بر مبنای اصالت وجود. با این اعتقاد که دین
به سکون و حیات عملی انسان مدد می رساند.
existentialism
منقرض: اشاره به 23 نوع جانوری که کوویه استخوانهای فسیل ـ شده شان را
کنار هم چید که دیگر نسلشان نابود شده و از بین رفته بود.
extinct
صور ازلی ـ ماهیات ثابته:
نظریه ارسطویی که می گوید هر موجود مفردی تجسم صورتهای جاودانی و
فناناپذیر و هستی و ذات عوض نشده آنها است.
eternal forms – unchanginy essences
دوره: اشاره به 6 روز آفرینش که به روایت سفر تکوینی می تواند به
مراحل تکاملی زمین شناسی تفیسر شود.
epoch
ظهور تکاملی: ایساگری معتقد بود که آفریدگار از طریق تکامل عمل می کند
و طرحی تدبیر می کندکه بتدریج گشایش و گسترش می یابد.
emergence
صفات عاطفی: داروین برای رد احساسی و هیجانی و عقلی انسان سیر تکاملی
انسانی می جست.
emotional
ترقی تکاملی ـ دنیوی مشیت الهی: در عصر ویکتوریا ایمان به ترقی و
پیشرفت و کمال یابی انسان به جای اعتقاد به خلقت و تقدیر الهی قرار گرفته بود.
evolutionary progress
تنازع تکاملی: هربرت اسپنسر ادعایی دارد بر این روال که رقابت اقتصادی
که از قید مقررات دولتی آزاد باشد رفاه انسانی به بار می آورد.
evolutionary struggle
ارتقاء اخلاقی: هاکسلی می گوید برای آنکه جامعه از نظر اخلاقی بالا
رود به تقلید از جریان کل هستی بستگی ندارد بلکه در گرو مبارزه با آن است.
ethical progress
یگانه پرستی اخلاقی : توحید عجین با اخلاق است.
ethical monotheism
بنی تکاملی: نظریه اصالت طبیعت ماتریالیستی ارنست هکل که انتخاب طبیعت
را کلید حل معمای جهان می داند.
evolutionary monism
هستی: مفهوم وجود و شی از نظر ماتریالیسم این است که هر پدیده نوین
معادل است با بازآرایی موجودات موجود.
entity
اصلاح نژاد: برنامه ای که نیچه با آن تمامی رگه های فروتر را ریشه کن
خواهد کرد و راه را برای فرا رسیدن نژاد قهرمان که تحقق قدرت خواهد بد هموار می
کند.
eugenic
مؤمنان صدر اول: در واقع همان یاران و رسولان عیسی هستند.
early church
مواجهه: چارلز ری ون می گوید واکنش انسان در برابر احساس بی نهایت،
هیبت یا حسرت است ولی پس از این واکنش اولیه باید در مقام تعبیر عقلی این مواجهه و
برخورد برآید.
encounter
خورند تجربی: از نظر مایتهد یعنی قابل اطلاق به تجربه باشند و بتوان
همه حوادث را بر وفق مفاهیم بنیادین خود آنها تفسیر کرد.
Empirical relevance
آنتروپی: کمیتی است که بر آسان ساختن محاسبات و به دست آوردن عبارات
روشن در ترمودینامیک وارد شده است.
entropy
تبیین : از نظر همپل بیان کردن یک واقعه گذشته برابر است با اثبات این
که آن واقعه از روی وقایع سابق بر آن قابل پیش بینی بوده است.
explaining
نیروی تبینی: نیرویی در نظریه ها که قابل فهم بودن یک قانون به کمک
آنها میسر می گردد.
explanatory force
نمونه های عالی تبیینی : نظر تولمین در مورد سرمشق ها که تعیین می کند
ما چه چیزی را مسأله و چه چیزی را امر واقع تلقی کنیم.
explanatory paradigms
برازندگی تجربی ـ زیبندگی فکری ـ عقلی: دو معیار عادی که به انتخاب
کمک می کند ولی تعیین کننده قطعی نیست بویژه در مراحل اولیه
empirical fit –intellecual beauty
اقتصاد فکر: مفاهیم نظری فرمولی برای ارائه ماحصل و سیاهه تجربی هستند
که به اقتصاد فکری انجامند.
economy of thought
موضوعات خارجی: داده های علمی را از آن روی عینی می داند که گرفته شده
از موضوعات خارجی موجود در جهان همگانی است.
external objects
اسوه: اخترشناسی اسوه و الگوی عینی است زیرا حوادث هزاران سال پیش
ستارگان بر اثر مطالعه اکنون اختلال نمی یابند.
exemplar
قوانین اقتصادی : نوعی قوانین که می توان آنها را از همبستگیهای موجود
بین رویدادهایی که مشاهده پذیری همگانی دارند کشف کرد.
economic laws
بیگانگی: نظریه پل تیلیخ بر تحول یعنی ارتباط تازه یافتن با خداوند که
تحولی به سیر از قهر و بیگانگی به آشتی است.
estrangement
F
سیمای دین : از بن و ریشه متمایز از علم است و با پرسشها و پژوهشهای علم
تعارض و تضاد دارد.
features
نقش: اثری بر عملکرد زبان های گوناگون مانند دین، علم و .. بر زندگی
انسان
function
صورت: شکل و ظاهر .
form
علت غایی: علتی یا غرضی که شیء برای آن بوجود آمده مانند نشستن بر روی
صندلی
final cause
علت صوری: صورتی که در شی هست یا به آن داده می شود مانند شکل صندلی
formal cause
نیرو: قدرت ربط دادن قوانین زمان و مکان
force
علت العلل: علت نخستین که همه معلول ها در وجودشان به آن
نیازمندند.
first cause
ایمان: درجه اول قبول حقایق وحی شده ( وحیانی) بر مبنای قبول وثاقیت
کلیسا
faith
سلسله متناهی : خصیصه ای تعین کننده در همه حوادث و حادثات جهان در
برهان کیهانشناختی اکویناس در توالی پایان پذیر
finite
آزمایشگری: روش گالیله برای رهبرد ریاضی
experimentation
نیروی اصطکاکی بازدارنده:
نیرویی مالشی که در اثر حرکت اجسام با هوا و زمین و .. ایجاد شده و
عامل ایجاد حرکت به سکون است.
fictional retarding force
اصطکاک: مالش دو جسم به یکدیگر
friction
احساسات: تعبیر دکارت از حیوانات به عنوان ماشینهای بدون حس و درک
feeling
علیت غایی : تعریف و تصور خداوند به عنوان خیر اعلی که سیر همه چیز
به سوی اوست
final causality
کارآمد: از نظر اهل ذوق طبیعت دستگاهی کامل و در حال کار،
دایر و برقرار است.
functioning
اراده و اختیار: اهل ذوق آفرینش را عمل اراده و اختیار خدا می دانند.
freedom
بنیاد پردازی: نهضت مذهبی محافظه کارانه در فرقه های پروتستان در
اوایل قرن بیستم با هدف حفظ تفسیرهای کهن کتاب مقدس
fundamentalism
بخشایش: منظور نظر مصلحان دینی از حضور خدا در مسیح و در احساس آمرزش
همواره با زندگی شخصی و اجتماعی انسان
forgiveness
هبوط: در عقیده به هبوط همه چیز را در جان همانطور که هست خوب و درست
می داند.
fall
صورت گرایی : اشاره به بی تفاوتی کلیساهای رسمی
formalism
صور فاهمه: از نظر اصالت عقلیان همان شیوه های نظم بخشیدن به تجربه
اند وجدا از اطلاقشان بر داده های عینی خارجی چیزی نیستند.
forms of understanding
صور محسوسیت: زمان و مکان از جمله این صور است که ذهن وضع می کند که
تجربه را هم با این نسبتها نظم می دهیم
. (کانت)
forms of sensibility
تغییرات مطلوب: منظور نظریه مالتوس است که می گوید در مسأله تنازع بقا
در مورد جانوران و گیاهان تغییرات مناسب محفوظ می ماند و دسته نامناسب از بین می
رود.
Favorable variations
سیلانت ـ قالب راکد: داروین تلاش کرد تا جامعه علمی را متقاعد
کند که کل طبیعت در حالت جریان ست نه به شکل و صورتی لا یتغیر و ثابت
flux static
قوانین ثابت : از نظر داروین همه چیز در طبیت نتیجه قوانین ثابت و
پایدار نیست .
fixed laws
تناهی و تزمن: در تمدن غرب در عین حال که نظر به ممتاز بودن انسان
دارند او را با سایر مخلوقات در اتکا به خداونددر محدودیت و زمانبند برابر می
دانند.
finitude & temporality
شجرة النسب : نظر گروهی که معتقدند اصل و ریشه ژن ما به میمون می رسد
family tree
واقع: بعضی معتقد بودند تکامل فقط یک نظریه است نه یک امر حقیقی و به
اثبات هم نرسیده است.
fact
بنیاد پردازی: نهضت مذهبی محافظه کارانه ای در فرقه های پروتستان در
قرن بیستم با هدف حفظ تفسیرهای کهن کتاب مقدس در برابر خطر اکتشافات علمی
fundamentalism
انعطاف: منظور اعتقادی که به کتاب مقدس و وحی و الهام الهی بودن آن
وجود دارد باعث توسع و تنوعی است که در تفسیر کتاب مقدس بوجود می آورد.
flexibility
ابوت ـ اخوب : نوخواهان عیسی را منجی مرسل نمی دانند بلکه او را معلم
آرمانهای والا و عبادی پدری خداوند و برادری انسان ها می دانند.
fatherhood – brotherhood
آزادی انتخاب و تکامل فرهنگی :: زیست شناسان اخیر قدرت انسان بر انتخاب ، قوای عقلانی و پیشرفت
فرهنگی انسان را وجوه تمایز او با حیوان می دانند.
freedom of choice & culture evolution
خطاپذیر: در نگرش اعتدالی کتاب مقدس یک مکتوب بشری جایز الخطاء است.
fallible
مجحول: از نظر وسیله انگاران نظریه ها افسانه و دروغین هستند به این
معنی که ابداعات بشری برای ایجاد گزاره های مشاهدتی هستند.
fiction
مبنای سنجش: در نسببیت، جرم ـ اندازه و زمان بندی یک عین یا شیء خواص
ثابت آن جسم به تنهایی نیستند بلکه بستگی به مبنای سنجش و ملاکهای ارزیابی مشاهده
گردارند.
frame of reference
G
خداوند رخنه پوش: نیوتن و سایر دانمشندان از مفهوم خدا برای پر کردن و
پوشاندن رخنه هایی که در تعبیر و توصیفهای علمی شان هست استفاده می
کنند.
good of the gaps
تدبیر الهی : طبق نظر آکویناس قدرت فعالی است که هم نظام طبیعت
را بر پا می دارد و هم در آن و از طریق آن در کار است.
governance
کمال هندسی: از نظر کپلر این که ستارگان مداریکه از نظر ریاضی کاملاً
دقیق است طی می کنند.
Gometrical perfection
تعمیم: عمومیت پذیری
generalization
زمین مرکزی: نظر کتاب مقدس دلالت بر این که خداوند زمین را مرکز علام
وجود قرار داده است.
geocentric
خیر: خوبی و ضد بدی که نظر اسپینوزا وابسته به آرزوهای انسانی است .
good
کشش گرانشی: نیروی جاذبه زمین که باعث جذب اشیاء به سمت آن می شود.
gravitational pull
جاذبه گرانشی: جاذبه مابین ستارگان که خداوند آن را برای به هم نخوردن
و روی یکدیگر نیفتادن آنها قرارداده است.
Gravitational attraction
مبادی عام: اصول کلی باعث می شود انسن بفهمد جزئیات جهان،نظم و سامان
دارد.
general principle
گنوستیسیسم: عنوان مجموعه ای از ادیان که همه فِرَق نوعی معرفت باطنی
و روحانی می توان از آن به کشف شهود تعبیر کرد
Gnosticism
ارباب انواع طبیعت
gods of nature
سفر پیدایش : کتاب تکوین (انجیل) که به انسان امتیاز حکومت بر سایر مخلوقات داده شده است.
genesis
قوه مولده: منظور نوعی مبدأ نظم یا قوه زندگی بخش ناآگاه که در درون
جهان وجود دارد می باشد
generative force
تعدیل تدریجی ـ نیاکان آدم نما: اشاره به نظریه داروین بر این که
انسان به تدریج و طی انتخاب طبیعی از گوریلها به این شکل امروزی پدید آمده است .
gradual modification- anthropoid
انجیل یوحنا: انجیلی که به خار تفاوت هایش با سایر اناجیل و سبک و
سیاق و محتوای آن محققان معتقدند آن سیره مسیح است که بیش از نیم بعد از به صلیب
کشیده شدنش نوشته شده
Gospel of john
خوش قریحه: کمبل معتقد است کشف قوانین نهایتاً مبتنی بر قواعد ثابت
نیست بلکه بر تخیل افراد خوش ذوق است.
gifted
شمول: جامعیک یک نظریه در بردارنده کلیت یا شمول اولیه است یعنی قدرت
ارائه وحدت مضمر در پدیدههای ظاهراً مختلف
generality
موهوبیت: هم تجربه دینی و هم وحی آمدنی اند نه آموختنی.
given ness
H
روح القدس: واسطه الهامات از خدا به انسان
Holy spirit
نظام خورشید مرکزی : نظامی که خورشید را مرکزیت جهان می دانند.
heliocentric
فرضیه ها : قضایایی فرضی که می توانند محاسبه ای مطابق با مشاهدات به
دست دهند.
hypothesis
اثر صنع: اهل ذوق طبیعت را نشانه آفرینش خداوند می دانند
handiwork
یونانی مآبی:
Hellenism
مورخان علم: تاریخ نویسانی که انقلاب علمی که در تاریخ بشر روی داده
نوشته اند.
Historian of science
اصالت بشری: دور شدن از اندیشه وجود آفریدگار حکیم و اهمیت دادن به
خود انسان به انحصار.
humanistic
جهان سلسله مراتبی: اعتقاد در قرون وسطی مبنی بر درجه بندی بود جهان و
غایات انسانی
Hierarchical world
اصلاح انساندوستانه: بهترین ارمغان قرن هجدهم برقراری عدالت اجتماعی و
ترمیم و بهسازی انساندوسانه است.
humanitarian reform
نفس انسانی: از نظر هیوم ذات انسانی مستمر و پایدار نیست
human self association
عادت تداعی: اتصال ثابت رخداد «الف» به دنبال «ب» ایجاد عادت تداعی می کند . یعنی هرگاه «الف» رخ داد
انتظار داریم «ب» هم واقع شود.
habit of
واسطه العقد: برترین عضو
the highest member
غایت القصوا: اشاره به انسان که در سلسله لایتغیر هستی برترین عضو و
آخرین هدف آن است.
final end
انسان دوستی: دارویی در عمق شخصیتش هم نوع دوستی و عشق به انسانیت و
تعلق خاطر به اخلاق مسیحی درو نهفته بود.
humanitarianism
مکتوب بشری: نوخواهان کتاب مقدس دست نوشته انسان می دانستند نه وحی
مستقیم خداوند به انسان
human record
روح القدس: نیرویی که در جهان مأوا دارد از درون به آن شکل می دهد و
در جهت غایاتی حکیمانه و سنجیده پیش می رود.
holy spirit
قدوس ـ قیوم: اشاره به صفات پاکی و قائم به ذات بودن خدا که از نظر
بارت این خدا با جهان متباین است و میان او و انسان فاصله ایست که فقط او می تواند
بردارد.
Holy – sovereign
مارک اطمینان: اصالت واقعیان نشان اطمینان برای واقعی بودن یک چیز را
بیشتر فهم پذیری آن می دانند تا مشاهده پذیری اش.
hallmark
انبیاء بنی اسرائیل: پیامبران بنی اسرائیل که چهار عنصر 1ـ هیبت و
حرمت 2ـ فروتنی و احساس تقصییر 3ـ طلب آمرزش 4ـ مسئولیت عمل در جامعه نمونه نوعیشان است.
hebrew prophets
I
عینیت غیرشخصی: حوزه ای مستقل از انسان که خاص پژوهیدن علم است.
impersonal objectivity
تعبیر:
interpretation
عدم تعین: در تعبیری طبیعت یک پویش متحول و دارای کنشهای متقابل و در
اتمهایش عدم تعیین حاکم است.
interminacy
نهاد: دین ناظر به یک پدیده چند وجهی است که در میان مخاطبانش سنت های
معینی را مستقر می سازد و به هیأت مجموعه ای از نهادها و معتقدات تقسیم می گردد.
institution
فضای فکری: درگیریهای بین علم و دین در علوم طبیعی یا فیزیکی فضای
جدیدی ایجاد می کند تا مبنای جهان بینی جدید قرار گیرد.
intellectual climate
ذات معقول: از آن در قرون وسطی برای کندوکاو در تبیین یک چیز یا یک
امر استفاده می شد
intelligible essence
استقرائی: از موارد و مشاهدات جزئی آغاز شده و تعمیم یابد.
inductive
تجد: حلول لاهوت یعنی خداوند در ناسوت یعنی عیسی
incarnation
سلسله نامتناهی: خصیصه ای تعیین کننده در همه حوادث جهان در برهان
کیهان شناختی اکونیاس در توالی بی انتها
infinite
روان جاوید: روحی باقی و ماندگار که همراه جسمی فانی تشکیل دهنده وجود
انسان است.
immortal soul
بوده هایی تحویل ناپذیر: ذهن جدید علاقه پرشور به ایجاد رابطه با اصول
کلی با بوده های تحویل ناپذیر (یعنی امور واقعی سرکش و نامتاول) دارد
irreducible
سطح شیبدار: سطح صاف و دارای زاویه که اجسام با شتاب از آن می غلتند.
inclined plane
اصل لختی: اینرسی و اصل ماند، طبق نظر گالیله آونگ در دوره نوسان در
وضعیت انتهایی توقف نمی کند بلکه تا حد متقابل به سیر خود ادامه می دهد.
inertia
عارضی: از نظر گالیله سکون بر آونگ در حال حرکت تحمیل می شود.
incidental
همکنشی: تعامل بین دو موجود متباین (از نظر دکارت)
interaction
بدون عقل: تعبیر دکارت از حیوانات بعنوان ماشین های بدون عقل و شعور
intelligence
معصوم: پروتستانها کتاب مقدسی را مخزن معارف لدنی مصون از خطا می
دانند.
interrant
فطری: اعتقاد قلبی و آگاهی درونی انسان به وجود
innate
نظام لایتغیر: اسپینورا بنیاد نظم و نظام جهان را مکانیکی، ریاضی و
بدون تغییر می داند که هیچگاه انسانی و اخلاقی نیست بلکه آن را خداوند نامید.
immutable
عقل: اسپیوزا این صفت را متعلق به ذات خداوند نمی دانست و خداوند را
به عنوان موجودی عاقل و آگاه رد کرد.
intellect
جوهر نامتناهی: اسپیوزا خداوند را وجودی بیکران، نامحدود و سرمد می
داند.
infinite substance
همسان انگاری: در کیهان شناسی جدید « مقام و مکان» با هم همسان و متحد
انگاشته نمی شوند.
identity
بیکرانگی فضا: نظریه کوسائی و برونو مبنی بر نامتناهی و ناحدود بودن
فضا.
infinity of space
خیال اندیشان:
imaginative
نیروهای کور و نابخرد: بعضی جهان را اثر نیروهای نامشخص می داند بدون
معنا و مقصود.
impersonal
ذرات ریز و نامحسوس: به نظر جان لاک برای تبیین همه پدیده های جسمانی
نیازمند حجم و نسج و حرکت ذرات ریز آن هستیم.
insensible
ناهمخوان: نظر برت در مورد انسان به عنوان نظاره گری ناچیز و ناهمخوان
(بدون تطابق) با یک نظام ریاضی وار.
irrelevant
آنی: بلامدت و فوری
instantaneous
ناسازگار: افلاطونیان کمبریج خواهان الفت دین و علم و هماهنگی عقل و
وحی بودند
incompatible
بی دینی: اعتقاد نداشتن به دین و معنویان
irreligion
موجودی غیرجسمانی: اعتقاد نیوتون به خدا از روی آثار و آیات طبیعت
بعنوان وجودی غیرمادی
incorp real
حال ـ رابطه انسان با طبیعت: درون ماندگار در عمل آنها
immanent
بقای روح: اهل ذوق دومین هسته مشترک ایمان را مفهوم بقای روح می دانند
immortality of the soul
حلول: اشاره به مفهوم درون ماندگاری خداوند در طبیعت و لاهوت در ناسوت
immanence
نارسایی: کمبودها و نواقص علمی که به استنادهای نیوتون دخالت الوهی
داشت.
inadequacy
نظریه مفاهیم فطری: نظریه منزلت ممتاز ذهن و دفاع از حریم آن توسط
دکارت که معرفت حقیقی را درک و دریافت ذهن از مفاهیم فطری می داند.
innate ideas
پیشرفت محتوم: پیروزی علم نیوتونی زمینه را برای نگرش عصر روشنگری که
عقیده به پیشرفت حتمی و نظمی انسان بود فراهم کرد.
inlitouble
عقل اشراقی: افلاطون عقل برخاسته از حس ذاتی و شهودی را عامل دریافت
حقایق می داند.
intuitive reason
عقلی: این وجه یکی از وجوهی است که آکویناس خوبی آفرینش را تأیید شده
آن می داند.
intellectual
باطل: آموزه هندویی ما یا قائل به وهم آمیز و باطل بودن ذات جهان
تکثرات و تبدلات است
illusory
اصالت فرد: گروهی از ثروتمندان که ثروت خود را دلیل بر برگزیده بودن
از طرف خدا می دانستند
individualism
موجودات هوشمند: منظور موجودات دارای عقل و درک
intelligent life
گذار فکری: تحول عمده در جهان بینی قرن 9 که از هیچ کشف خاصی بلکه از
نفوذ گسترنده مفهوم خود علم حاصل شد
. این دوره گذار فکری است.
intellectual transition
شهود: درون بینی
intuition
بی تشخص: اشاره به نظر لاپلاس که طبیت را دستگاه بی جان و نابخود می
شمرد.
impersonal
تحول نهادی: دگرگونی اعتقادات و نهادها
institutional change
فردیت: رمانتیسم ستایشگر اصالت فرد است، یعنی تأکید بر فرد خاص انسان .
individualism
آگاهی حضوری: شلایر ماخر موسس کلام لیبرال تعلق خاطر رمانتیک ها را به
شهود یا آگاهی حضوری تعبیر کرده است.
immediate awarness
نیروی حال: نواندیشان خداود را نیروی ماندگار و اصلی می دانستند که
دست در کار جریان های طبیعت است
immanent
تصورات: صورت های ذهنی منشاء تجربی دارند.
ideas
استقرآاء: قیاس کل از جزء
induction
ایمان ضمنی: ایمانی که برای خود اعتباری جدا از استدلالهای مشکوک
الهیات طبیعی دارد. (هیوم)
implicit faith
اصول تفسیرگر: کانت معتقد است ذهن محسوسات را برطبق اصول تفسیرگر
تنظیم می کند بدین گونه تأثرت حسی را ضبط می کند و به یکدیگر ربط می دهد.
interpretive principles
روشی فکری بر پایه اصالت تصور و مینوگروی
idealism
سرشتی: داروین اعتقاد به ذاتی بودن تکامل معتقد است هیچ تصمیم انسانی
نمی تواند آن را متوقف سازد.
inherent
معصومیت: مصنونیت از خطا و خطاناپذیری
infallibility
درون ماندگار: نواندیشان می گویند خداوند همچون روحی جاگیر شده که در
سیر خلاقه حیات تا سطوحی همواره عالیتر جلوه گر است.
indwelling
الهام یافته: اشاره به نظر نوخواهان که کتاب مقدس را کتابی بر پایه
وحی و الهامات الهی نمی داند بلکه آن را فقط الهام بخش می داند.
inspired
الهام بخش :
inspiring
عمل غیراخلاقی ـ حیوانیت
: لایمن ابوت معتقد بود علت کارهای غیراخلاقی و ناشایست فرو ماندن انسان
در مقام حیوانیتش است.
immoral – animality
اسرائیل: کلمه ای عبری به معنی کسی که همراه خدا می جنگد و نامی که در
تورات به یعقوب پیامبر داده شده.
Israel
قانون یگانه مانی: اعتقاد اسپنسر به اصل یگانه در ماده که از یک همگنی
و یکنواختی نسبتاً نامعین و نامنسجم تا یک ناهمگنی نسبتاً معین و منسجم .
integration
وسیله انگارانه: تحلیلگران در مورد علم نظر وسیله انگارانه دارند یعنی
نظریه را بیشتر مفید می دانند تا واقعی.
instrumental
مقولات تعبیری: وایتهد فرق نهادن بین عناصر مختلف تجربه را متأثر از
مقولات تعبیری هر فرد می داند که در مجموع نگرش تازه ای به جهان به بار می آورد.
interpretive catogories
نقض ناپذیری ـ محتمل الصدق ترین: اشاره به برهان اتقان صنع که وجود
خدا را انکارناپذیر و غیرقابل تکذیب دانسته و می گویند شواهد معتنابهی به دست می
دهد که قبول وجود خداوند درست ترین فرض مقبول است.
irrefutable – the most plausible
نظریه خلق بلامد: این برهان متخذ از فیزیک بوده و اشاره به آفرینش آنی
در اخترشناسی دارد و در فیزیک دلالت بر متناهی بودن عمر جهان و حدوث زمانی آن دارد
و مؤید این تصور است که خداوند آفریننده جهان است.
instantaneous creation
جواز استنتاج: تولمین نظریه را به این نام می نهد یعنی شگردی برای
استنتاج روابط مشاهده پذیر که بعداً قابل آزمودنند.
inference ticket
خیرمثالی: یک مفهوم ذهنی صرف که به مدد آن می توانیم قوانین طبیعی را
تدوین و تنسیق کنیم.
ideal
وسیله انگارانه: کسانی که نقشی بزرگتر از پوزیتیویستها برای داننده در
آفرینش تخیل اندیشانه ی طرح های مفهومی قائلند.
instrumentalists
مثالیان: طرفداران اصالت صورت ذهنی که می گویند مفاهیم از قالب ذهن که
بر تجربه فراافکنده می شود نشأت می یابند.
idealists
عینیت غیرانسانی: اهل هنر و ادب یا اصحاب علوم انسانی دانشمندان را
متهم به تحمیل جعل یک عینیت مستقل از انسان که آئینه وجود اصیل انسانی را مکدر می
کند.
impersonal objectivity
ناـانسانوار: روندهای منطقی غیرشخصی یا ناانسانی وار روندهایی که می
توانند با حسابگر انجام شوند.
impersonal
بازسازی تخیلی: مک ایور آن نوع بازسازی را که مبتنی بر تجربه مشاهده
گر باشد را بعنوان روشی که پژوهنده با پیش گرفتن آن می تواند روابط علی موجود در
اعمال اشخاص را مطالعه کند پیش می نهد.
imaginative reconstruction
یکه انگاری: مکتبی که به ملاحظه کل یک زمینه می پردازد.
idiographic
زمینه قابل فهم: تلاش یک مورخ برای ایجاد این زمینه برای یک رویداد به
دست می دهد نه این که آن رویداد را از بطن یک قانون بیرون بکشد.
Ineligible contex
تفرقه خاطر: اشاره به نظر پل تیلیخ در مورد انسان و عهد امانت واقعی
او که می گوید با تجربه انابه و آمرزش از یک سو از احساس گناه و عناد با خود رها
شویم و از سوی دیگر از دام غرور و تزکیه نفس، خودشناسی و جمعیت خاطر که می تواند
جای اهداف تفرقه خاطر را بگیرد.
internal division
J
مشتری: برجیس از سیاره های منظومه شمسی
Jupiter
حق قضاوت: هر مسأله یا موضوع مختلفی از نظر حق داوری یا در قلمرو علم
است یا دین هرگز متعلق به هر دو نیست
jurisdiction
قرینه سازی: عملی که شاعر می کوشد برای طراوت یک تجربه عینی با کنار
هم قرار دادن تصاویر و تشابیه تازه محفوظ نگه دارد.
juxtaposition
K
دانش: علمی در تماس و تأثیری که بر اندیشه انسانی دارد. کانت معرفت را
برای جاباز کدن برای ایمان لازم می داند.
knowledge
داننده: اشاره به نظر اصالت وجودیها که در مورد انسان. و از نظر وسیله
انگاران کسی که تجرید می کند ، صورت ذهنی می دهد، ترکیب می کند و ابتکار می ورزد
knower
ملکوت: طبق نظر نوخواهان تلاشهای بشر و نه اراده و افعال خاص خداوند
باعث استقرار ملکوت و پادشاهی خداوند است.
kingdom
مقولات مفتاحی: مقولاتی که به توسط آن دسترسی به برداشت یگانی از
اشیاء میسر می شود.
Key categories
سهمی های کپلر: فرمولی که در آن سیاره نیرویی به منظور پیروی برابر
است با جاذبه او به سوی خورشید و به نسبت عکس با مجذور مسافت
kepler's ellipses
L
تحلیل زبان: مکتبی که در آن تحلیلگران زبانی توجه خود را به نقشهای
گوناگون انواع زبان در زندگی بشر معطوف کرده اند.
language analysis
تحلیل گران زبانی: گروهی که در مکتب خود به نقشهای انواع زبان پرداخته
اند.
linguistic analysts
مبدأ حیات: در نظریه ای از پیروان اصالت ماهیت که معتقدند یک مبدأ
حیات یا نیروی حیاتی در ماده نفوذ و سریان دارد.
life principle
روابط منطقی: بررسی کلیه روابط تحولات قوه به فعل 0نه فقط روابط زمانی)
logical connections
شوق: در دیدگاه اصالت واقع رنگ، حرارت و شوق و غایت از خصایص لاینفک و
یکپارچه اشیاء موجود انگاشته می شد.
love
طول: مفهومی قابل اندازه گیری با علائم ریاضی
length
برداشت نص گرایانه: نوعی برداشت حمل بر معنای ظاهری از کتاب مقدس که
حکمت مدرسی پروتستان داشت.
literalistic
کلمه حی: کلمه ا.. یا کتاب ا... ناطق ازنظر اصلاحگران نخستین.
living word
قانون گرانش: قانون جاذبه و کشش زمین که باعث جذب اشیاء به طرف زمین
می شود (کشف شده توسط نیوتون)
Law of gravity
قوانین حرکت : قوانین کشف شده توسط نیوتون که در یافت نیروی جاذبه بین
سیارگان به او کمک کرد.
Laws of motion
مقنن: اهل کتاب خداوند را قانونگذاری می داند.
lawgiver
ظاهرپرستی: نوعی قشریگری، ترک تأویل، نص گرایی اهل کتاب که باعث محکوم
کردن گالیله توط کلیسای کاتولیک شد.
literalism
لیبرالیسم : مراد معنای اخص آن لیبرالیسم کلامی است که سلوک دینی را
مبتنی بر اعتبار سنت نمی داند.
liberal theology
قوانین عرضه و تقاضا: در زمینه اقتصاد عامل تضمین کننده رفاه جامعه
است.
laws of supply and demand
اخلاق قانونی مآبانه: با توجه به این که وسلی تقریب بنده را موکول به
عنایت الهی می دانست ملاحظات اخلاقیش تبدیل به اخلاقی مطابق با قانون شد.
legalistic moralism
قوانین طبیعی: صرفاً انتظارات محتملی هستند و مبتنی بر تجارب پیشین
هستند.
laws of nature
قانون مندانه: از نظر داروین تغییرات، اتفاقی بوجود می آیند ولی
پایداریشان طبق امتیاز و فایده به بار آمده قانونمندانه و مطابق قانون است.
lawfully
قانون وار: توجه اصلی به جنبه های قانون وار بود.
Law like
ادغام: منظور شکاکان فرانسوی بین یک نظریه علمی یعنی تکامل و حمله بی
محابا به دین ارتباط و پیوند برقرار کرده بودند.
liaison
پوزیتیوسیم منطقی: این نهضت تاحدودی احیای سنت اصالت تجربه بود که
سررشته اش به بحث هیوم برمی گردد که محسوسات یا داده های حسی را واقعیت می داند.
loginal positivism
قوانین: از دید پوزیتیویستها قوانین عبارت از تضایف یا همبستگی هایی
بین دو مفهوم یا بیشتر است که ارتباط نزدیکتری با مشهودات دارند.
laws
مورد حصری: هنگامی که نظریه های جدیدتر و جامعتر با نظریه های قدیم تر
همچون یک مورد خاص معامله شوند مانند نسبیت انیشتین که تا حدی قوانین نیوتون را
برای اشیایی که با سرعت کم حرکت می کنند تقلیل داد.
limiting case
توصیف حقیقی: در قرنهای پیش قائل بودند که علم توصیف حقیقی یعنی شرحی
غیرمجازی یا کنایی از جهانی عینی به دست می دهد.
literal description
مفاهیم بازدارنده: نوعی مفاهیم مقید و منحصرکننده توط دانشمندان مانند
سطوح بی اصطکاک
limiting concepts
اصطلاح منطقی: ناگل معتقد است یک مفهوم یا اصطلاح منطقی برای آن که
دلالت واقعی داشته باشد باید در ذیل یک قانون تجربی بگنجد.
logical term
تعمیمهای قانون وار: جوینت و رشه برآنند که تاریخ نگاری در جست و جوی
تعمیمهای قانون وار است که اطلاق و میدان محدودتری داشته باشد یعنی قابل اطلاق بر
دوره ها و شرایط معینی باشد.
law like general ization
M
دوگانگی ذهن ـ جسم: ثنویت نفس ـ بدن یا نظریه ای از دکارت که
ذهن یا نفس را جوهری مجرد و عاقل و مختار که در جسمی ماشین وار مأوا و بر آن سلطه
دارد می شمرد.
mind –body dualism
ذهن و مغز: از زاویه قبول
« زبانهای مکمل) ایندو دو چیز مستقل و جدا نیستند بلکه در حکم دو دسته
رویداد است که از دو چشم انداز دیده شود از درون و از بیرون
mind and brain
مانعه الجمع: هدف دار یا بی هدف و ماشین وار انگاشتن حیات و هستی (طبق
نظریه زبانهای مکمل) مانعی برای جمعشان وجود ندارد
mutually exclusive
مکانیستی: تفسیری از حیات موجودات زنده مبنی بر ماشین وار انگاری آنها.
mechanistic
علت مادی: ماده ای که در ساختن شی بکار می رود ماند چوب در ساختمان
صندلی
material cause
ساختمان مولکولی : شکل مولکولهای تشکیل دهنده یک جسم
molecular
سحر: جادو
magic
بساطت ریاضی: طبق مدل کوپرنیک زمین و آسمان بر گرد خورشید می چرخیدند.
این مدل با دقت با مشاهدات یعنی رصدها مطابقت داشت و از نظر ریاضی هم ساده تر بود.
mathematical reasoning
راز اعداد: اعتقاد کپلر بر نظم خاص اعداد
mystery of number
موسیقی افلاک: اعتقاد کپلر بر نظم ستارگان.
music of the spheres
روش شناسی: شیوه گالیله بر ترکیب نظریه یا آزمایش با جنبه صریح
methodology
فلزگری: صنعتی رو به توسعه با استفاده از تغییرات فلزی
metallurgy
تسلیحات نظامی: صنعتی رو به توسعه برای ساخت سلاحهای نظامی که باعث
علاقه به مسائل علمی شده است.
military weaponry
ماده متحرک: آثار گالیله از نظر قاعده سازی مقدماتی تصویری جدید از
طبیعت چونان ماده متحرک شایان توجه است.
Matter in motion
جرم: ذرات تشکیل دهنده جسم می باشد که از مقولاتی بود که در نظر حکمای
مدرسی بی اهمیت بود.
mass
ماده: دکارت تمایز کیفیات اولیه و ثانویه در دوگانگی ذهن و ماده می
داند
matter
ذهن : از نظر دکارت جوهر اندیشنده غیرممتد (بدون بعد) است.
mind
رویدادهای ذهنی یا روانی:
دکارت این رویدادها و آگاهیهای ذهنی انسان را از رخنه یا طفره در علل
طبیعی می دانست.
mental events
قانون مکانیکی: توالی حوادث در جهان بدون وابستگی به فعل الهی از نظر
دکارت بر اثر این قانون ماشین وار است.
mechanical law
مکانیک: رشته ای برای کار روی ماشین آلات که نیوتون در آن ماهر بود.
mechanics
ریاضی: مفاهیمی وابسته به قیاس و استنتاج.
mathematical deduction
ماتریالیسم: نوعی فلسفه که جهان و پیدایشهای آن را بر مبنای اصالت
ماده می داند نه خداوند
materialism
الزام به سلوک اخلاقی: اهل ذوق سومین هسته مشترک ایمان را پایبندی و
تقید به روشهای اخلاقی می دانستند
moral conduct
قاعده اخلاقی:
moral code
صانع: همان خداوند است که مانند ساعتساز نسبت به مصنوع خود بیرونی بود
و می توانست با دخالت از بیرون عمل کند.
marker
یگانه پرستی: توحید دلالت بر کلیت نظم جهان دارد.
monotheism
فرهنگ قرون وسطایی:
medievalism
مانویت: پیروان مانی که ماده را ذاتاً شر می دانند
manichaeism
مایا: تکثرت عالم محسوسات که طبق حکمت و دانتا، حجاب بر وحدت مطلقه
وجود است.
Maya
متودیسم: نهضت احیاگرانه ای در کلیسای انگلستان که توسط جان و چارلز
وسلی آغاز شد
Methodism
جاذبه متقابل: نیوتون فکر می کرد اختلالات ناشی از جاذبه سیارات اگر
خداوند برای تصحیح آن دخالت نکند از بین خواهد رفت.
mutual attraction
واگشت گرایی متافیزیکی:
لابلاس براین عقیده است که واقعیت صرفاً از ترکیب کوچکترین اجزایش
یعنی « ماده متحرک» ساخته شده است.
metaphysical reductionism
متافیزیک ماتریالیسم: با بیان آن لامتری معتقد است خودآگاهی انسان،
محصول فرعی وهم آمیز حرکت اتمهاست
metaphysics of materialism
برادران موراویایی: فرقه پروتستان قرن 18 تحت تأثیر نهضت جان هوی که
کتاب مقدسی را تنها معیار عقاید و عبادات می دانست.
Murrain brethren
احساس اخلاقی: عاطفه و احساسی که بر پایه اخلاق باشد بقدر کافی قابل
اعتقاد است (هیوم)
moral sentiment
متافیزیک اصالت طبیعت: اشاره هیوم به این که مبدأ نظم بکلی در درون
خود جهان است.
metaphysics of naturalism
نظام اخلاقی: کانت جهان را یک نظام اخلاقی می داند وقتی که عمل ما ناشی
از میل به ایفای وظیفه باشد.
moral order
تلاش اخلاقی: از نظر کانت برای دستیابی به آن باید قبول یا وجود یک
نوع همبستگی بین فضیلت virtue (برتری) و نیکفرجامی
ultimate nappiness (آینده و غایتی خوب) را لازم بدانیم.
moral endeavor
مصالحه موقت: منظور رابطه جدیدی که کانت بین علم و دین برقرار ساخته
بود که هریک حوزه و وظیفه خود را داشت و بادیگری هم رقابت و معارضه نداشت.
modus vivendi
ایثار اخلاقی: کانت از خودگذشتگی اخلاقی را جزء وظایف دین که باعث
آرامش بخشی است می داند.
moral devotion
ماستادونت: نوعی از پستانداران درشت اندام که نسلشان منقرض شده است.
mastodon
اخلاق و توانشهای روانی:
داروین معتقد است اخلاقیات درونی انسان با سایر حیوانات در درجه و شدت
و ضعف تفاوت دارد نه تفاوت نوعی.
mental faculties
سازنده: اشاره به صفت سازندگی و صنع خداوند در برهان اتفاق صنع
غیرمنطقی محسوب شده.
maker
اخلاق: این اصل یکی از موارد ارزشهای بقا و ماندگاری در نهایت هم عامل
پدیداری معیارهای وجدان بوده است.
morality
اصالت شهود اخلاقی : هاکسلی با تخطئه اخلاق تکاملی و دیانتی بر پایه و
مبتنی بر وحی مستمسک به یک نوع اصالت شهود اخلاقی شده بود آن را سرچشمه هنجارهای
اخلاقی می شمرد.
moral intuitionism
نواندیشان: تجدیدخواهانی که کتاب مقدس را بر پایه یک سند ساخته بشری
می دانستند.
modernists
اساطیری: بولتمان انواع اصطلاحات مربوط به اشیاء و واقعیات خارجی را
که برای توصیف صفات الهی فراتر از مکان و زمان بکار می رود را اساطیری می نامد.
mysthical
نظامیگری: اشاره به نظری که پروس داشت که می خواست شایستگی و انسب
بودن یک ملت را در میدان جنگ بیازماید.
militarism
طبیعت کهین: یعنی جهان اتم که نوعی دیگر از واقعیت است که با جهان
تجربه روزمره فرق دارد.
micro-nature
مدل: در علم عبارتست از برقراری یک تمثیل سنجیده بین یک پدیده که
قوانینش معلوم است و پدیده دیگری که در دست تحقیق است.
model
مکانیک ماتریسی: شاخه ای از مکانیک که همزمان با مکانیک موجی ولی
مستقل از آن تأسیس شد.
matrix mechanics
عینیت زدگی: وایتهد می گوید اشتباه گرفتن تجریدات بجای واقعیت سیر و
صیرورت زمانمند عینیت زدگی است.
Misplaced concreteness
تصرف: اکثر دانشمندان علم را راهی بسوی درک و شناخت می بینند نه فقط
ابزاری برای تصرف یا بکاربری و پیش بینی جهان.
manipulation
پدیده چند وجهی : مشغله علمی یک پدیده چند وجهی است. مستلزم تلفیق
آزمایش و نظریه و مستلزم در پیش گرفتن روندهای منطقی و تخیل خلاقی که از حد منطق
فراتر می رود.