قوم بنی اسراییل که بهانه های زیادی می گرفتندوهرروزچیزتازه ای ازخدابوسیله حضرت موسی می خواستند. شرح ماوقع درسوره مبارکه بقره تااینکه روزی تقاضای دیدارخدا راازایشان نمودند . حضرت ازانان خواست تاازمیان خودچهل نفرراکه بهترندانتخاب کنندتا به اتفاق به کوه طورجهت رویت شرفیاب شوند.
روزموعودفرارسید.حضرت به تقاضای قوم فرمود رب ارنی (خدایاخودرابمابنمایان)نداامدکه لن ترانی یاموسی(ای موسی هرگزمرانخواهی دید)لن برای نفی ابدوحضرت به اسرارقوم جاره جویی کردوخداونددرکوه تجلی کرد که همگی به رودرافتاده ومردندالاحضرت موسی که غش کرد(س.طه)وحضرت بخاطرکوتاهی قومش ازخدا استغفارکرده ازخداخواست تاآنان را زنده کند که خودشان شرح ماوقع را برای قوم بازگوکنند.وچنین شد
شاعرعارفی گفته است:
زَبانِ حال مَعلولان
گرچه معلولم ولی اندیشه ام معلول نیست
هیچ مَجهولی برای فکر من مجهول نیست
اهل فِکر وهِمّت و شور وشعور و کوششم
داوَری هایِ غلط درباره ام مَقبول نیست
عِزّت نَفسَم مرا نزد همه مُمتاز کرد
با تَرحُّم گر نگاهم می کنی مَعقول نیست
نَقصِ جِسمی مانع کار وتلاش من نشد
هیچ مَعلولی به جُرم عِلتَش مَعزول نیست
سینه ی ما خانه ی عشق وصفا وعزّت است
جُزوفا وجز محبّت اندرین کَشکول نیست
حاصل کارم هنرهای ظریف دستی است
جز هنر در غرفه ی صاحبدلان محصول نیست
اشتغال ما به شغل دولتی نا گفته به
جز کمی از ما به شغل دولتی مشغول نیست
اِنتظارم از همه این است که مارا حِس کنند
گر چه این حِس کَردنیها بین ما مَعمول نیست
پُرسشی دارم زِ مَسؤولانِ کشور یک به یک
از چه رو نِسبَت به مَعلولان کِسی مَسؤول نیست
آدمی را آدمیّت مَنزِلت باشد وبَس
لُطفِ حَق بی آدَمیّت مَر تُرا مَشمول نیست
آفرینش، آفرین گوید به پاس هِمَّتم
هر که گوید آفرین بر هِمَّتم مَغفول نیست
با شَریفان اُنس واُلفَت گیر و دایم شاد باش
چون سُخن هایش درست ولااقل مَجعول نیست
سعید شریفان
اولین خلقت زِ خلاّق وَدود
بی گمان عقلی که ضِدش جهل بود
آفرینش چون خدا آغاز کرد
کار گیتی با خرد همباز کرد
بهترین وبرترین خلق خدا
دائماً در جنگ یاران دغا
نقل قول است این ز صادق مَر مَرا
هم شفای عاجل و حاذق تو را
جمله لشکرهای عقل هفتاد وپنج
همچنین یاران جهل هفتاد و پنج
لَخت اول یاور عقل و خِرد
لَخت دوم جهل دایم در نبرد
خیر و شر باشند وزیران دو شاه
پا فشارند در صلاح و در گناه
بعد خیر ایمان و عدل و داد بود
بعد شر انکار و کفر بیداد بود
از مجموع 45تن،18تن خواهران 4تن بازنشسته شده اند1تن در شرف بازنشستگی فقط 7-تن توانخواه(معلول) نیستند.
مهربانوان ناهید استیری،اعظم کلاته، ملیحه رهبری، کوشکی، زیباریحانیفر،نزهتی،مهربانان هدایتی، عابدیان،اسماعیلی،هاشمی (دفتر)بازنشسته-مهدی سراجه دفتر و مسکن. مهربانوانان،فسنقری.مظاهری
ابراهیمی، چاه ستاره، کسکنی،صالحی، رشیدی، خیاطی.قنبرآبادی کار روی چوب،ساره طالبی معرفی به عرشیان بیهق توسط مهربانو شیرین روحانی همسر سعید آقا شریفان.
یوسفی و لنگری و نزل آبادی(سهام عدالت) عرفانی شکیب مسکن پاکدل بازرس مسکن. ابوالقاسمی و همسرش نگهبان مسکن.
محسن حجاز وهادی طلوع حافظیان سید حمید جوادیان،اسماعیل فرنگی شرکت تعاونی چند منظوره سامان.
مدیران عامل 1-کمترین 2-حسین طوسی 3-مجید نیکفر4-ابراهیم جلمبادانی 5- احمد بروغنی 6-سیف الله کامل 7-حمید آصفی و مهدی سراج مسکن 9-اسماعیل فرنگی شرکت تعاونی چند منظوره سامان.
اعزام به خارج کشور مهربانآن و مهربانوان مجیدخسروی،اسماعیلی،علیزاده،گلمیشی، صائمی ،رهبری،ریحانی،ارقند، ناهید استیری، شمس آبادی ،جلمبادانی ،ابوالفضل محمدیان ،سیف الله کامل، حسین صفار ی و....با وجود اینکه به شرط حضور من پول واریز شد.
بیشتر عزیزان وجهی دریافت نکرده اند و توانخواهان بزرگوار در حد نامتعارف.
مفتخرم به این که 90/.کارگزاران توانخواه بوده اند علیرغم مخالفت برخی از اعضاء هیئت مدیره می گویند سالم و بازنشسته با هزینه کمتر وتوانمندی بیشتر اصلا توانمندی توانخواهآن را باور ندارند.
دیگر اینکه همواره می خواهند که من و جامعه از عزیزان چک وسفته بگیریم. تا کنون زیر بار نرفته ام و با آقایان و سه تن از مسئولین شهر در حضور فرماندار احمد برادران به جهت پذیرش توانمندی معلولین در گیر شده ام.
جا داشت آقایان بجای تحریک توانخواهان در دعوت به هیئت مدیره و امناء یک معلول بکار می گرفتند.برخی از ایشان در دهه گذشته دهها تن بکارگرفته اند.دریغ از یک معلول بدتر اینکه رک و راست می گویند توانخواهان ناتوان هستید. زشت تر اینکه می گویند دکتر به کارگزاران معلول پول مفت می دهد.
همراهان من در باورمندی و بکارگیری توانخواهان مهربانان،حاج احمد بقراط، حسین طوسی، سید احمد طبیبی،سید حمید جوادیان، مهندس کامل،ابراهیم جلمبادانی بوده اند.
جاییکه برق عصیان بر آدم صفی زد
ما را چگونه زیبد دعوی بی گناهی چهار دهه است برای توانخواهان انجام وظیفه می کنم(به هنگام سلامت هم)و شوربختانه طرفی نبسته و توفیقاتی نیافته بارها دست خدا را پس زده بل بدندان گزیده ام.
زمینهای اهدایی سه گانه و چند گانه ای را به دلیل ناپختگی های متاثر از دهه نخست انقلاب از جانب نیکخواهان نپذیرفتم*.با وجود اینکه کارهایی نه در حد رضایت برای گرامیان انجام گرفته ولی تا اهداف فاصله زیاد است.(ساخت 113 واحد مسکونی از ده تا صد درصد.33 اردو خارج و داخل 15مورد به سرپرستی مهربان صفاری،بیش از یک ملیارد تومان
در بهار سال نود که از برخورد زشت و ناپسند بازرس هیئت مدیره با مدیرعامل محترم مهربان مجید نیکفر رنجیده شدم.نافرمانی های تعاونی مسکن هم از هیات مدیره جامعه معلولین سامان کناره گیری کردم از اشتباهات من کمترین بود .
هر چند پیش از کناره گیری به همراه مهربانان حاج احمد بقراط، سعید شریفان،موسی الرضا گلدانی از رییس سازمان بهزیستی مهربان هادویفر چند خواهش کرده بودم. از جمله حسابرسی جامعه و تعاونی مسکن و باز کرداندن دو فقره از چک های کمترین و روشن ساختن و بررسی کردن خودرو و وام نگرفته کمترین که بجز مورد نخست یعنی حسابرسی جامعه(که رضایت بخش بود) هیچیک به انجام نرسید .
تعاونی مسکن معلولین هنگام ترک من سیصد میلیون تومان اضافه داشت.که یکصد و هشتاد میلیون تومان آن را به همراه مهربان حاج احمد بقراط دریافتیم.کمترین برای پول اضافه سه راهکار دادم.
1_پس انداز بانک تجارت به نفع توانخواهان
2_پرداخت قسط های توانخواهان
3_پکیج (یخچال ،کولر، تلویزیون )کادوی توانخواهان
شوربختانه پس از ماجرا یکصد و بیست میلیون کم آوردند و از توانخواهان دریافت گردید از خطا و اشتباهات کمترین بود هیچگاه تعاونی مسکن حساب رسی نشد اگر شده من بیخبرم ماشین و وام پرداخت نشده من هم ایضا روشن نگردید.البته اگر کمک های شایان بهزیستی و شخص رئیس سازمان آقای هادویفر و محمدرضامحسنی نبود یکصد واحد مسکونی معلولین به سامان نمی رسید
سنگ نوشتهءآرامگاه
گوهر جسمش درون خاک شد
سینه ها از این مصیبت چاک شد