اگراین عظمت نیست پس چیست؟دربیان حیرت(دانشگاه فرهنگیان سبزوار)
خودرابزرگ دیدن شرط ادب نباشد
بدنبالپرسش دانشجویان درمورد((حیرت))
متن سخنرانی استاد گرامی آقای دکتر امین زارعین
ضبط وتنظیم صدیقهءتاج آبادی:دانشگاه فرهنگیان سبزوار
بسم الله الرحمن الرحیم
لاحول و لا قوه الا باالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر
اگر یادتان باشد درباره حیرت گفتیم هر چیزی که ما را برای لحظاتی اندک از زندگی روزمره جدا کند و به تفکر و تامل وادارد . تامل زمینه مناسبی است برای تفکر،و تفکر زمینه مناسبی است برای تخیل،و تخیل که مادر تمام اختراعات و اکتشافات است را حیرت می نامیم.حیرت لازم و ملزوم زندگی بشر است.اگر دچار حیرت شویم و از آن خارج نشویم گیج و سرگردان می شویم.اگر به حیرت نرویم به هیچ نوآوری و فن آوری دست نمی یابیم.
گفتیم که هیچ چیز به اندازه دین وعلم حیرت زا نیستند و هیچ کس به اندازه پیامبران و معلمان حیرت زدا نیستند.گفتیم شغل اصلی ما این است که حیرت زدایی کنیم . ولی در جاهایی هم لازم است که حیرت زایی هم بکنیم.اگر در کلاسی می رویم که همه خموده اند و اصطلاحا در جریان نیستند لازم است که حیرت زایی هم برایشان بکنیم.گفتیم که خدا هم حیرت زاست و هم حیرت زدا.
به دریا بنگرم دریاتو بینم به صحرا بنگرم صحراتو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعناتو بینم
هر چه در
عالم است به عبارتی خداست و این حیرت زاست و خود خدا حیرت زداست.حداقل در چند جا
دیده ام که در دعای جوشن کبیر گفته یا دلیل المتحیرین یا دلیل عند الحیرتی خداوند
راهنمای حیرتیان است. فلسفه با حیرت آغازمی شود ونزد عرفا وادی چهارم از هفت شهر عشق عطار است.حیرت یکی از مطلوبات ومقامات عالیهءعارف است
اما اگر الان بخواهیم این را اجرا کنیم و شما را دچار حیرت کنیم، می گوئیم ما در کجای عالم قرار داریم،کجای عالم از نظر مادی. می خواهیم آدرس خودمان را معلوم کنیم. یک موقع از ما سوال می کنند کجایید.آدرس می دهیم : استان خراسان رضوی-سبزوار-کوچه نقابشک-پلاک 122-منزل همکف
حالا آدرس ما در عالم هستی برایتان بگویم.از این طرف می خواهیم برویم.اولین نشانه ای که داریم این است که در کره زمین هستیم. کره زمین دارای چه ابعادی است.کره زمین شعاع و قطرش 6380 کیلومتر است که سرراست کرده اند و می گویند 6400 کیلومتر.خب اولین جایی که در عالم هستی هستیم کره زمین است. بعد از این که ما از کره زمین خارج می شویم ، اولین جایی که در آسمان مشاهده می کنیم کره ماه است.کره ماه 340000 کیلومتر با ما فاصله دارد یعنی اگر با سرعت نور حرکت کنیم تقریبا 25/1صدم ثانیه با سرعت نور به ماه می رسیم.
خب ماه چه مقیاسی از زمین است . ماه از نظر حجمی یک نسبتی دارد و از نظر وزنی یک نسبت.از نظر حجمی یک هشتادویکم کره زمین است و از لحاظ وزنی یک پنجاهم.چرا؟ چون چگالی ماه از زمین بیشتر است . چگالی یعنی وزن مخصوص.چرا؟چون ماه همه آن جسم است.یعنی مایع و گاز نیست.ولی کره زمین ترکیبی از جامد و مایع و گاز است.بعد از ماه اگر به راهمان ادامه دهیم می رسیم به کره ای به اسم خورشید.در روزهایی که به ما نزدیک است که روزهای زمستان است 1480000 کیلومتر با ما فاصله دارد . در روزهایی که از ما دورتر است یعنی در تابستان 1520000 کیلومتر با ما فاصله دارد.میانگین آن می شود 1500000 کیلومتر فاصله ما با خورشید.که این مقدار را یک واحدآسمانی می نامند.
خورشید 1200000 برابر زمین است.یعنی به عبارتی 6000000برابر کره ماه. از نظر حجمی وازنظر وزنی340000 برابر زمین است.چرا وزن وچگالی آن از ما کمتر است .چون سطح خورشید همه اش از گاز است.نور خورشید در هشت دقیقه و بیست و دو ثانیه به ما می رسد.با سرعت نور.چون در آسمان راه ها خیلی به هم نزدیک است. یکصدو پنجاه میلیون کیلومتر را می گویند یک واحد آسمانی.از این پس اگر گفتیم از کجا تا کجا هزار واحد آسمانی است یعنی این فاصله.حالا پس منزل اول ما شد کره زمین.منزل دوم ما شد منظومه شمسی.منظومه شمسی دارای چند کره است.مثل زمین 10 تا.تا وقتی که شما درس می خواندید 9 تا کره بود ولی الان یکی کشف شده. مدار 360 که هر سیصدوشصت سال یکبار به دور خورشید می چرخد.پس با کرات اگر حساب کنیم 30 تا 40 تا کره در منظومه شمسی است.
به طور مثال کره زمین یک ماه دارد ولی بعضی کرات 9 تا 15 تا قمر دارند.پس منظومه شمسی دارای چه ابعادی است؟منظومه شمسی را بزرگان و دانشمندان فضایی برای اینکه برای ما راحت باشد می گویند .اگر ما منظومه شمسی را به زمین فوتبال تشبیه کنیم کره خورشید به اندازه یک توپ فوتبال است و کره زمین به چشم عادی دیده نمی شود.چون اندازه 000/200/1 برابر کوچکتر از خورشید است.بعد از منظومه شمسی منزل سوم ما کهکشان راه شیری است .کهکشان راه شیری را نمی دانم چقدر اطلاع دارید.اگر بخواهیم آدرس بدهیم به شکل ماهی است . البته در شهر دیده نمی شود.به شکل ماهی است که سر و دمش باریکتر و شکمش چاق تر است که فاصله سر و دمش 5/2 سال نوری است.شکم این ماهی 4 سال نوری است.طول این ماهی 1000 سال نوری است و دارای 20 میلیارد مثل منظومه شمسی ما در آن قرار دارد.این ماهی چه وقتهایی دیده میشود.با سه شرط این ماهی را می توان با چشم غیر مسلح دید.
از شهر 15 کیلومتر خارج شوید.سه روز آخر و سه روز اول ماههای قمری باشد.یعنی در ماه یک هفته می توان آن را دید.به شرط آنکه هوا ابری نباشد.این ماهی از بس فشرده است مانند یک توده ابر دیده می شود.همین جا ممکن است سوالاتی در ذهن شماایجاد شود که ما خودمان جزء منظومه شمسی و کهکشان راه شیری هستیم . چگونه می توانیم آن را ببینیم؟جوابش این
است که یک بلبلی،یک پروانه ای،یک طوطی ، اگر بر روی بال هواپیما بنشیند،هواپیما را می بیند چون که بزرگ است.ما این حکم را داریم . پس منزل بعدی ما شد کهکشان راه شیری با بیست میلیارد منظومه شمسی.بعد از کهکشان راه شیری می رویم به کائنات.کائنات چه هستند؟ تا الان بشر 22 میلیارد کهکشان مانند کهکشان راه شیری کشف کرده است.اگر پای تخته بخواهیم زمین را در این کائنات نشان دهیم یک خط کسری کشیده که بالای آن یک می نویسیم و زیر این خط کسر می نویسیم 22 میلیارد ضربدر 20 میلیارد ضربدر10 .
آن یک زمین است و مقدار وسعتش چقدر است؟
انیشتن در جایی بحث کرده که عالم ماده کرویست .بعد از آن چیزی گفته که ثابت نکرده.ممکن است ثابت کرده و من ندیده ام.
شعاع عالم ماده 6 میلیاردو 600 ملیون سال نوری است.این هایی که گفتیم آیا دارای حرکت هم هستند.تا الان شما دو حرکت می دانستید یکی حرکت وضعی و یکی حرکت انتقالی.حرکت وضعی روز و شب را درست می کند و حرکت انتقالی ماه و سال را درست می کند.یک حرکت دیگر هم هست که شما توجه نکرده اید.من طبق آبات قرآن 5 حرکت برای زمین یافته ام .1- وضعی 2- انتقالی3-دورانی که زمین به دور خورشید می چرخد.دایره 360 درجه است.تعداد روزهای سال شمسی 365 روز است . در 365 روز 360 درجه می چرخد.یعنی کمتر از یک درجه در هر روز.اگر بخواهیم بفهمیم 360 را تقسیم بر 365 می کنیم.کمتر از 1 و نزدیک به 1 بدست می آید.برای اینکه برایتان ملموس باشد،ما در همین کلاس که هستیم،اگر صبح بیاییم که زمستان است می بینیم که نور آفتاب می آید تا اینجا.اگر همین را در تابستان بیاییم می ببینیم نور داخل کلاس نیست.چرا؟ این همان یک درجه است که در روز حرکت می کند.این همان حرکت سوم است.4- حرکت چهارم حرکتی است که خود منظومه شمسی داخل کهکشان راه شیری با سرعت 72 هزار و 400 کیلومتر در ساعت حرکت می کند.خود این منظومه شمسی خورشید و ماه با این وضعی که داشت داخل کهکشان راه شیری با 72 هزار و 400 کیلومتر در ساعت حرکت می کند.5-حرکت بعدی که داریم.خود کهکشان راه شیری با بیست دو میلیارد سیاره و ستاره که دارد با سرعت 1 میلیون 130 هزار کیلومتر در ساعت در حرکت است.به کجا؟به سوی ستاره ای به نام وگا.این ستاره وگا درکجا است.این ستاره وگا کی می رسد؟ دو نظریه اینجا هست. از وقتی که عالم ماده درست شده تا الان اگر عمر عالم ماده را به صفحه ساعت تشبیه کنیم ما الان یک ثانیه به ساعت دوازده ایم.یعنی اگر عمر عالم ماده 24 ساعت است ما الان یک ثانیه به دوازده هستیم.یعنی هنوز به نصف نرسیده ایم.اما در این که یک ثانیه به دوازده ایم بین دانشمندان اختلاف نیست بین اینکه چند میلیارد فاصله است عده ای می گویند 15 میلیارد سال می گذرد.از تئوری بیگ بنگ یا انفجار بزرگ یک عده می گویند 5 میلیارد سال.اتفاقا یکی از دانشمندان که در این مورد نظریه دارد ایرانی است که هم سن و سال من است و در منچستر زندگی میکند.او با دانشمندان قبلی دو اشتراک دارد و یک اختلاف .اشتراکش بر یر این است که عمر عالم ماده وسطش است . یعنی 1ثانیه به 12 ایم.دیگر اینکه نور خورشید زرد است. ستارگان و نور ستارگان در بچگی بنفش است،در میانسالی زرد است و در پیری قرمز است.اما این ایرانی می گوید 15 میلیارد سال می گذرد .اما دانشمندان قبلی می گویند 5 میلیارد سال. اینها به سوی ستاره ای به نام وگا در حرکتند.حالا به دست می توان آورد که چگونه است.خب اینها با این
حرکات از آن طرف گفتیم که انیشتن می گفت شعاع کره زمین6 هزار و 380 کیلومتر بود.شعاع عالم ماده 6 میلیارد و 600 میلیون سال نوری است.کسانی که به فضا می روند و اخیرا هم یک ایرانی به نام انوشه انصاری هم به فضا رفت.یوری گاگارین که پا به کره ماه گذاشت که هنوزهم زنده است واخیرا هم زمان با انوشه انصاری به ایران دعوت شد.به ایران آمد ومن نتوانستم به دیدارش بروم.اینها از فضا که بر می گردند،دیگر زندگی عادی ندارند.الهیون یک جور می گویند زندگی عادی ندارند.آمریکاییها یک جور می گویند.وقتی که یک انسان در فضا به مدت 6 ماه به جای غذا کپسول بخورد،آب و فلان نخورد و نخوابد و توی فضا باشد،هرکارش مثل ما نباشد،روی خلق و خویش تاثیر می گذارد.ولی الهیون چیز دیگری می گویند.یکی از آنها حافظ است که می گوید:
ازهرطرف که رفتم جزحیرتم نیفزود
زینهارازاین بیابان وین راه بی نهایت
فضانوردها که به فضا می روند می گویند وقتی ما به فضا رفته بودیم و داشتیم با هم صحبت می کردیم برگشتیم دیدیم که زمین کمی کوچک شده.کمی دیگر که رفتیم در حین صحبت که برگشتیم دیدیم باز زمین خیلی کوچک شد.کمی دیگر که رفتیم دیدیم که اصلا زمین گم شد.ما تا الان فکر می کردیم که همه چیز عالم در اختیار ماست.همانطور که حاجی سبزواری می گوید:
نه همین اهل زمین را همه باب اللهیم
نه فلک در دورانند به گردسرما
دانشمندروسی یک کتاب نوشته به نام ما در جهان تنها نیستیم.یعنی خیلی موجودات و کرات دیگر در این جهان هستند.کمی دیگر که رفتیم دیدیم که کره ماه هم دیگر دیده نمی شود.کمی دیگر که رفتیم دیدیم که ما هم گم شدیم.یعنی کره زمین به این بزرگی وهمه هستی که هست آن ذره که به حساب ناید ماییم.همه اینها می گویند که ما این حالت را داشتیم و دچار حیرت، نگرانی و سرگردانی بودیم.
در حال حاضر ما دراین کره زمین با این ابعاد و بزرگی که گفتیم 7 میلیارد انسان در آن زندگی می کنند،چقدر انسان آمدند و چقدر انسان مردند و عجیب است که انسانی مثل مولوی، کسی مثل عطار، کسی مثل حافظ در آن زمان از این حرفها زده اند و خبر داشتند و در اشعار خود گفتند که من چند نمونه از آن را می گویم.حافظ می گوید:
درمحفلی که خورشیداندر شمارذره است
خودرابزرگ دیدن شرط ادب نباشد
حالااین را معنی می کنم.ما وقتی که جلو نور هستیم یک ذراتی جلوی نور می رقصند که ماالان نمی توانیم آنها را ببینیم و الا هزاران ذره اینجا هستند ، می رقصند که خودشان را به خورشید برسانند.حافظ می گوید:در محفل یعنی مجلس یعنی دنیا یعنی عالم که می خواهیم ملک و املاک خدا را بشماریم می گوییم این تلفن مال امین الزارعین است.این مال مدرسه است.این مال آقای ثابتی است.وقتی ملک و املاک خدا میشماریم خود خورشید که یک میلیون دویست هزار برابر زمین است ذره ای بیش نیست عطارمی گوید:
خود همین ذره هم نیست . خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد.عطار می گوید:
زمین در جنب این نه سقف مینا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
نگر تا تو از این خشخاش چندی
سزد گر بر بروت خود نخندی
(بروت:باد دماغ)
گردآورنده:صدیقه تاج آبادی
فیلسوف و عارف با دو ابزار عقل و کشف و شهود، کوششهای فراوانی برای کشف حقیقت و ادراک آن نموده و در بسیاری موارد با هم همنشین و موافق بوده اند. اما در مسأله حیرت این دو تیره با هم هم داستان نشده و فیلسوف در همه حال از حیرانی و سرگردانی گریزان بوده و عارف طالب آن. حیرت از مطلوبات عارف است اما برای فیلسوف از امور نکوهیده و مذموم.عارف در اکتشافات عالیه خود به حقایقی از معرفت ذات باری میرسد که وقتی آنها را بر عقل فلسفی عرضه میکند، آن را حیران و سرگردان میگذارد.