حَجَرالاَسوَد، امروز کجاست؟
کودکان سرگردان،
به خیابان،
به بیابان،
به جهان،
نه پناهی،نه رفاهی، و نه مشقی وکتاب
شحنگان رفته به خواب!
و چه بینامونشان؟ قهرِ زمان!
گوئیا لمس نکرده مادر
و نرفته است در آغوش پدر
و نرفتهاست با قِصه به خواب
و ندیدهاست بخوابش مهتاب
ماه و ماهی در آب
و بکوشیم به تعلیم در این قَحطِ اَدَب
و بجوییم سَبَب
و بکوشیم به شادی و طَرَب
بزداییم زِ دل رنج و تَعَب
و بر این غُصه"امین" در تب وتاب
که جهان گشته خراب