چهل وچهار سال پیش مثل چنین روزهایی یاسرعرفات رءیس سازمان آزادیبخش فلسطین برای عرض تبریک پیروزی انقلاب به ایران آمدونیروهای انقلابی که سفارت اسراییل رااشغال کرده بودندبه اشاره حاج احمدآقاسفارت راتقدیم ایشان کردند.
چهل وچهار سال پیش مثل چنین روزهایی یاسرعرفات رءیس سازمان آزادیبخش فلسطین برای عرض تبریک پیروزی انقلاب به ایران آمدونیروهای انقلابی که سفارت اسراییل رااشغال کرده بودندبه اشاره حاج احمدآقاسفارت راتقدیم ایشان کردند.
سال نود و یک بود که مشرف شدم به زیارت سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) همچنین نامه دیدار با آیتالله سیستانی را هم از داماد ایشان و آیت الله شهرستان دریافته بودم بهجهت معلول نمونه و مقالاتم هنگام رفتن با آیتالله علوی دیدار کوتاهی داشتم و به ایشان اظهار داشتم که فرمایشی با آیتالله سیستانی ندارید و حالآنکه میبایست برعکس از ایشان در مورد خواستههایم درمورد سفارشاتی در مورد گسترش و اهداف جامعه معلولین و همچنین خودم داشته باشم بر اثر خامی و جوانی عکس قضیه رو ابراز داشتم و ایشان از سر تواضع فرمودند اگر شما فرمایشی دارید و من باز هم نکته اصلی را نگرفتم که در رابطه با مداوای خودم و یا دیگر موارد از ایشان بخواهیم که سفارشی داشته باشند از اشتباهاتم بود که جبرانناپذیر و بار دیگر شاید همچین موقعیتی برایم پیش نیاید.در ضمن علاوه بر همه اماکن بر مزار امیرکبیر نیز حمد و سوره ای خوانوم
دهه هفتاد بودحاج محمد باقری در دو دانشگاه مهم سبزواری حکیم سبزواری و آزاد اسلامی معاونت داشت پیشنهادی به کمترین داد و من قبول نکردم کوتاهی از طرف من بود.
و این کار هیچگاه به انجام نرسید پیشنهادی بود که من در مورد رجال و مشاهیر سبزوار کاری کرده بودم برای پایاننامه یکی از بهترین دوستانم که ارشد تاریخ اسلام در مشهد میخواند به بهانه پایاننامه ایشون هفتصد رجل سبزواری را فیشبرداری کرده بودیم که این کار در کتابخانه حاجآقای علوی به راهنمایی و علاقه ایشان انجام گرفت.
حاجآقای علوی وحاج محمد باقری هر دو علاقه داشتند این کار به انجام برسد به بنده پیشنهاد کردند کار را تمام کنیم بعد از پایاننامه دوست عزیزم
و پایاننامهءایشان پنجاه تن کفایت می کرد.و به حاجی آقا باقری گفتم که این کار زیادی میبرد و بایستی دانشجویان باشند کار را بنویسند و ما فقط سرپرستی کنیم ایشون قبول کردند که شش ساعت درس برای من در دانشگاه آزاد و دو ساعت در دانشگاه حکیم بگذارند که به عنوان تکلیف دانشجویی کار به انجام شود.
خدمت دوست عزیزم رسیدم که پایاننامه بنام ایشان بود و دوست داشتم با ایشون و یا همسرش حتی سه نفر این کار به انجام برسانیم ایشان هیچ پاسخی در عرض حال من نداد و من هم در یک معذوریت اخلاقی گرفتار قبول نکردم اشتباه شاید از من بود و جبرانناپذیر برای چندومین بار به دوستم عنوان کردم و هیچ پاسخی در نیافتم و تا همین اواخر هیچگاه درس رسمی در دانشگاه نداشته ام(استاد مدعو،راهنما و مشاور) چرا ولی کلاس رسمی.....
اشتباهاتم فزون شد از هزار
در قیامت من نباشم شرمسار
در،درازای 25 سال تحصیل برون و درون مرز کشور چهار بار این پدیده زشت از من سر زده سال 54 بجای یکی از بستگان (نمی شود نام برد)از سر رو در بایستگی شیمی آزمون دادم دوباره زبان انگلیسی دو تن دیگر همچنین، و اینکه شادروان سیروس بیهقی و محمد آقا رحیمی همو که سال 58 رییس آموزش و پرورش سبزوار شد (هرکجا هست خدایا به سلامت دارش) مراقب و شرح ماجرا محمد رحیمی سیلی به من نواخت و مرا از جلسه بیرون کرد به راستی مرا راحت کرد. ازآنروز تا کنون سپاسگزار او بوده و هستم.
با نخستین تقلب نطفه سازشکاری در نهاد انسان کاشته می شود و انسان به آگاهی می رساند که او اهل معامله است چیستی و چگونگی تفاوت می کند.
شادروان محمد تقی مروجی به دانش آموزان خیلی بهاء می داد و در آزمون همه را آزاد می گذاشت یکبار تقلب یکی که خیلی روشن بود گرفت داد می زد آی دزد آی دزد من دزدو گرفتم دزد دبیرستان اسرار رو گرفتم آی دزد آی دزد. ..روحش شاد راست میگفت.
َ سال هفتاد و سه بود که بیشتر درس من در دبیرستان اسرار بود از جمله کلاسهایم یک کلاس سوم انسانی بود که فلسفه و منطق می گفتم کلاس وزین و متینی بود (یاد باد آن روزگاران یاد باد)و همگی به کوشش خود و یاری خدا به جایی رسیدهاند.مگر دو مورد یکی در سینهء خاک و دیگری ناکام،ماشاءالله دکتر،وکیل، آموزگار، مدرس شده اند.
یک روز وارد کلاس شدم دانش آموزان پرسیدند اگر شما مرجع تقلید شوید نخستین سفارش شما به پیروانتان چه خواهد بود.گفتم اولا که ما مرجع تقلید نمی شویم در ثانی سفارش می کنم که حق نداربد جلو چشم پدر ومادر قرص آکسار بخورید بچه ها هاچ و واچ به همدیگر نگاه میکنند. ابن چی میکه آموزگار زنگ پیش چی گفت؟ قرص آکسار دیگه چیه؟ چه ربطی داره هاج و واچ به همدیگه خیره شدن!؟
خوب مگه چی گفته؟ استاد زنگ پیش گفت رابطه دختر و پسرو آزاد می کنم.عجب! و اما آکسار نه آسپرین نه استامینوفن هر مسکن اندکی دانش آموزن چه ربطی داره اتفاقا ربط منطقی و عاطفی داره خوردن قرص مسکن دلالت بر دردی در وجود شماست و این موجب آزردگی خاطر والدین می شود و مذموم است وشما در نمی یابید این سخن را تا پدرومادر نشوید در نیابد این سخن را هیچ فهم ظاهری(میرفندرسکی) برای روشن شدن موضوع خاطرهای برایشان گفتم.
واما خاطرهبعد از این رویداد دشخواری که برایم پیشآمد کرد من دوسال در خانه یکی از دوستانم پذیرایی می شدم که دارای زن و فرزند بود و به ناچار با همسرش محرم شرعی شدیم روزی یکی از فرزندان(که خدای رحمتش کناد)به من ناسزا گفت و من یک سیلی به او زدم جلو پدرومادر دندانش شکست و دهانش خونی شد پدرش که خدای رحمتش کناد هیچ نگفت و مادر گفت خوب کردی تا او باشد که فحاشی کند.#اشتباه_کردم.حماقت خویش و انسانیت آنانرا درک نکردم تا روزی که ازدواج کردم و صاحب گل پسری شدم با پسر عمویش بازی می کرد افتاد سرش شکست بد حال شدم و آنگاه به حماقت خود و انسانیت آن دو انسان شریف پی بردم.واهمیت سخن غزالی و مولوی و... در فلسفه ازدواج در رد سخنان بودا.مانی.گاندی.تولستوی و برخی از عرفا که ازدواج را ممدوح که نه،مذموم می دانند و می گویند که ریشهء همهء ناملایمات وبزهکاری ها در داشتن میل جنسی می باشد نکته مقابل داروین وزیگموند فروید و برای رهایی از آن بایستی.....
من امروز به همراه مادر فرضی ام و نواده دوست بزرگوارم بر مزار شادروانان پدر وبرادر فرضی ام حاضر شده و بلند مرتبکی را برای آنان خواستار شدیم.
♨️نتایج #نهایی شمارش آرا
آمار نهایی آرای نامزدهای یازدهمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه سبزوار، خوشاب، جوین، جغتای و داورزن به شرح ذیل میباشد:
▫️واجدین شرایط: ۳۴۵۵۲۴
▫️آرای ماخوذه: ۱۸۳۱۳۵
▫️آرای صحیح: ۱۷۱۳۴۸
▫️آرای باطله: ۱۱۷۸۷
▫️علی اصغر عنابستانی ۸۰۰۲۸
▫️بهروز محبی نجم آبادی ۶۷۵۸۲
▫️علی بروغنی ۳۸۹۸۱
▫️مجید اکبرنیا ۳۸۷۹۸
▫️رمضانعلی ابراهیمی ۱۱۸۶۲
▫️ابوذر تشکری صالح ۹۶۲۵
▫️حسین احمدزاده ۸۳۹۲
سلام سربدار#مقایسهای خواهیم داشت.
نسبت به چهار سال گذشته نوزده در صد کمتر به پای صندوق رفته اند 51/.از آمار کشور8/5/.جلوتریم دور گذشته9/.جلوتر بودیم.آراء باطله و رای اولی ها مزید بر علت است.
اشتباهاتی که نمی توان نوشت.
سال 86 #جامعه_معلولین_سامان_سبزوار شبیه امروز بی سامان بود خیر گرامی شادروان ...مقیمی خانه کلنکی به مساحت 350متر در کوچه بن بست روبروی اداره بازرگانی را پیشنهادکرد مادامیکه به فروش نرفته در اختیار ما باشد هیات مدیره تماما معلول. ناکارآمد و نزدیک بین و ریسک ناپذیر نپذیرفتن برخی گفتند اینجا جن داره چون قدیمی و بزرگ بود من نیز پذیرفتم#اشتباه کردم.
زیراکه پیش درآمدی می بود برای اندیشه های نیک فرجام حاج آقا مقیمی چه از آنجا و یا سایر پیش کش هاو هدایای شادروان خیر نیک اندیش.جامعه بی بهره نمی ماند!؟وبی گمان سامان می گرفت شوربختانه هنوز دفترمان درخانه وقفی در چهار راه استثنایی می باشد که اجازه آن بر دوشمان سنگینی میکند آنگاه مهربانو فهیمه کلاته به جای مهربانو ریحانی توانخواهان را همراهی وهمدلی می نمود.
جاییکه برق عصیان بر آدم صفی زد
ما را چگونه زیبد دعوی بی گناهی چهار دهه است برای توانخواهان انجام وظیفه می کنم(به هنگام سلامت هم)و شوربختانه طرفی نبسته و توفیقاتی نیافته بارها دست خدا را پس زده بل بدندان گزیده ام.
زمینهای اهدایی سه گانه و چند گانه ای را به دلیل ناپختگی های متاثر از دهه نخست انقلاب از جانب نیکخواهان نپذیرفتم*.با وجود اینکه کارهایی نه در حد رضایت برای گرامیان انجام گرفته ولی تا اهداف فاصله زیاد است.(ساخت 113 واحد مسکونی از ده تا صد درصد.33 اردو خارج و داخل 15مورد به سرپرستی مهربان صفاری،بیش از یک ملیارد تومان
سال 85 بود که مهربان کاظم کرامت(عضو هیات امناء #جامعه_معلولین_سامان_سبزوار)در شورای شهر بر گزیده می شد و بنا به ارادتی که به من وجامعه معلولین سامان داشت برای دفترمان طبقه همکف سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان را از شادروان غلامحسین ابراهیمی گرفت با 145مترزیر بنا تازه ساخت دارای برق،آب،گاز (مجانی)و تلفن که به خاطر مخالفت اعضای هیات مدیره که همگی شوربختانه معلول بودند نپذیرفتم #اشتباه_کردم .سخنشان این بود که راهمان دور است شما ماشین دارید ما چه کنیم؟#اشتباه_اندر_اشتباه!؟!
در سال هفتاد و دو بود یکی از دوستان صمیمی ام رساله پایان نامه فوق لیسانسش در رشته تاریخ و تمدن اسلامی رجال و مشاهیر سبزوار بود.آغاز کار استاد راهنمای مشهدی اش گفته بود که مگر سبزوار رجال و مشاهیر هم دارد. بجز خواجه نظام الملک و حاج ملاهادی که اولی هم تازه طوسی است.
به قبای ما برخورده بود و ما گفتیم یک صد و پنجاه تن کافیست استاد گفت پنجاه فرهیخته کفایت می کند.جستجو آغاز شد پیر و مرادمان حاج آقا علوی را خوش آمد و راهنمایی می کرد. پایان نامه به انجام رسید. این کمترین و دوستم در لابلای برگهای تاریخ به تهمتنان زیادی برخوردیم. هفتصد تن پژوهش های نخستین در درازنای تاریخ در سالنامه هفتاد و سه یادداشت گردید.#حاج_آقا_علوی و استاد #باقری خیلی دوست داشتن که این پروژهش که دو هزار رویه می شد به انجام برسد.
پا فشاری فراوان و پیشنهاد شش ساعت اضافه کار در دانشگاه حکیم سبزواری و دانشگاه آزاد که این ورجاوند گرامی در هر دو دانشگاه معاون بود نپذیرفتم و اشتباه بزرگی بود کمترین عذر اخلاقی داشتم زیرا از دوست مهربان و گرامی ام می خواستم این کار را با هم به انجام رسانده شود تا آنجا که برای ایشان هم اضافه کار گرفتم نپذیرفت و این مهم به انجام نرسیداشتباه در اشتباه بود.
آ