گرکه آزادی اسیر تو شود؟
آن دیگر بی مایه و بدخو شود
گر شنیدی حرف های دیگران؟
یا تحمل کرده ای آراءِ شان
اصل آزادی چنین است نه چنان
بشنوی از دیگران حرفِ گران
در بیان آن سخن ها گُفته اند
از یَمِ مَعنی دُرَّرها سُفته اند
مارکس آزادی رهایی گفته است
سارتر هم با فلسفه آمیخته است.
سارتر هم تحتُ الشعاعِ فلسَفه
کرد قربانی همو بی وَسوَسه
از مُطَهر وز شریعت هم بگو
عام و خاصِ مطلق است آن ای عمو
بین آزادی رهایی فرق هاست
چون رهایی وضع و هم احوالِ ماست
چون که آزادی وجود و خصلت است
هم رهایی وضع و هم ماهیت است
که لنین آن را به مَسلخ برده است
هیتلر استالین، در آن پرورده است
چون لنین آن را فدایِ اِیده کرد
سارتر هم قربانی اسطوره کرد
دیگری تحت الشعاعِ کارگر*
ذبحِ شرعی کرده است و دربدر
جمله زیبای آلبر کامو را
کو در آن باشد زیادت پند ها
گرکه آزادی رود نان نیز هم؟
آورد اندوه و ماتم دمبدم
ای "امین" در حفظ آزادی بکوش
در سخن های بزرگان هوش و گوش
*گئورگ لوگاچ
در دفاع از روشنفکران، ژان پل سارتر، رحیمی، صص۲۹/۳۰
مجموعه آثار شریعتی،ج،۵ص،۶۵ و حکمت مطهر،صص،۴۳،۴۴
🖤🌹⚘️🙏🙏