یک دَرَنّده وحشیی در جان ماست
این درنده بدتر از هر اژدهاست
رام گردد او به قانونِ مُدُن
بند کن او را به اقسامِ فُنُون
گر رها گردد بَتَر از دیو و دَد
رویِ دَستِ هیتلر و چنگیز زَد
چون رهاگردد زِ اخلاقِ مُدُن
فتنهها خیزد زِحیوانِ دُرون
چاره چون باشد در فَصلُ الخطام
این به قانون است دیگر والسَلام
غیر این جَبّاری و دیکتاتوریست
دیگر از عقل و خِرَد میدان تُهیست
چون شود آیین و دین پا در میان
از درنده خوییِ نفس اَلامان
اینهمه گفتی پسر خود وارهان
مذهب واحد بیاور در میان
مذهب واحد مرام مَردُمی است
چون عدالت در همه ادیان یکی است
به دادودهش استوار است دین
تو آویزهءِ گوشِ خود کن"امین"
با الهام از فروید