گفته هایِ نیجه، مارتین و هگل
اینچنین گفته است مارتین هایدگر
در بیان فلسفی،سخت و چِغِر
که وجوه اَربعه دارد حضور
ابتدائاً آگهی هست و شعور
هم مکان و همزمان و هم زبان
گفتههایِ َنغز در هَست و زمان
واسط و گویایِ حقند شاعران
واسطِ فیضند این پیغمبران
آدمی در اختیارش مُطلَق است
آدمیت در زبانش مُنطَق است
هم حضورش در جهان جَبری نبود
فعل و کردار بشر قَهری نبود
مُشکلاتِ فلسفیِ غربِ دور
نیچه، مارتین و هگل کرده مُرور
نهیلیسم و خانمانیِ بَشر
کرده افکار بشر را دستبهسَر
بدترین نوعِ نهیلیسمِ بَشَر
هست تخریبِ طبیعت پُر خَطَر
راهحلی را که ایشان گفتهاند
در یَمِّ معنی دُرَرها سُفتهاند
چارهای جز این نباشد که بَشَر
بر وجود خود بیندیشد دگَر
ای "امین" چون این سخنها بِشنوی
اعتدالی میشوی نه تکروی
تکرویها هم نشان اَبلَهی است
هرکه را تکرو بود مغزش تَهی است
تکرویها هم نشانِ خامی است
وَز تعصب کار خونآشامی است
گفتههای نادرستِ سَفسطی
در بیاناتِ سُوفیسم مَغلطی
هان نیاید در سخنهایِ دَقیق
با نگاهِ منصفانه ای رَفیق
گفتههای نیچه مارتین و هگل
سَفسَطه نَبوَد چو بِنشیند بِدِل