کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 20 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بودا» ثبت شده است

🌹🌷از مارتین هایدگر فیلسوف معاصر آلمانی:

این متن ارزش بارها خواندن و به آن عمل کردن دارد

http://telegram.me/bavarh

‌‎اگر بخواهم با شما رو راست باشم باید بگویم که زندگی به شکل گُریز ناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که هستید و جوری که زندگی می‌کنید ندارد.

‌‎من به آن می‌گویم:

 "اصل بقای سختی"

‌‎یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می‌شود ولی نابود نمی‌شود...

‌‎برای همین هم در غرب در یک زندگیِ خیلی خوب و عادی، جایی که هیچ کسی به هیچ کسی به خاطر عقایدش شلیک نمی‌کند و همه چیز آرام است؛ آدمهای زیادی مُشت مشت قرص ضد افسردگی می‌خورند که بتوانند خودشان را هر روز صبح از داخل رختخواب بکشند بیرون!

اینجا هم فراوانند آدم‌های پُف کرده، آدم‌های بد حال، 

        آدم های روی لبه...

‌‎خیلی‌ها معتقدند که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخودفرنگیِ غیر ارگانیک و گِلوتِن، ما‌ها را اینجوری کرده و قدیم‌ها مردم خوشبخت‌تر بودند. 

من می‌گویم بشنوید ولی باور نکنید.

‌‎حتی هزار‌ها سال پیش شاهزاده‌‌ای هندی به نام سیزارتا یا همان بودا از قصر بلورین خود گریخت تا مفهوم زندگی را بیابد و در آخر گفت "زندگی رنج است".

‌‎ رنج،

      یا به زبان بودا "دوکا"...

 

‌‎هایدگر خود این مفهوم را به نحو دیگری بیان می‌کند:

         "اضطراب وجودی"

و اضافه می‌کند:

‌‎اینها را نگفتم که ناامیدتان کنم. چیزهای خوب و دلنشین هم در دنیا کم نیست که هر وقت داشتید در چاه غم فرو می‌رفتید 

    از آنها در راه کمک بگیرید و مثل "رَسَن" به آن چنگ بیندازید و بیایید بیرون!

http://telegram.me/bavarh

‌‎یکی از این "رَسَن"‌ها؛ موسیقی است.

‌‎اگر می‌توانید سازی بزنید؛ اگر نتوانستید به آن گوش کنید. 

‌‎وقت‌هایی که شاد هستید،

 موسیقی گوش کنید و وقتهایی که غمگین بودید بیشتر موسیقی گوش کنید.

‌‎ آنجا که از هر حرکتی عاجز ماندید؛ برقصید.

‌‎ رقصیدن بهترین و مفید‌ترین کاری است که می‌توانید برای روحتان بکنید. 

‌‎هرجا ریتمی شنیدید که می‌شود با آن رقصید، خودتان را تکان بدهید، حتی اگر ریتم چکیدن قطره‌های آب از شیروانی باشد.

‌‎ (رقص از نظر علمی، هم ارتعاش شدن با جریان هستی است، رها و بی‌مهار و بدون ترس از دیده شدن برقصید)

‌‎راستی اگر صدای خوبی داشتید موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخوانید،

 اما اگر نداشتید هم مهم نیست.

 

‌‎چیز دیگری که می‌توانید انجام دهید کتاب خواندن است. 

‌‎خواندن کتاب به شما کمک می‌کند در عالَم تصور زندگی‌های دیگری را که هیچ وقت نمی‌توانستید آنها را عملا تجربه کنید را تجربه کنید. 

‌‎فیلم هم همین کار را در ابعاد دیگری می‌کند اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالا‌تر از فیلم است، چون قوهٔ تخیلتان رو به کار می‌گیرد و به تجربیات ذهنی عمیق تری دست خواهید یافت.

 تا می‌توانید کتاب بخوانید. وسط خواندن انواع کتابها حتما چند صفحه هم برای مطالعه در مورد ستاره‌ها و کهکشان‌ها وقت بگذارید،

 چون کمکتان می‌کند که ابعاد چیز‌ها را بهتر درک کنید و یادتان نرود که در کل هستی در کجا ایستاده‌اید.

‌‎برای همین، قدیم‌ها بیشتر فیلسوف‌ها، ستاره‌شناس هم بودند. شاید نخواهید یا نتوانید منجم بشوید، ولی همیشه می‌توانید وقت‌هایی که غمگین هستید به آسمان نگاه کنید و ببینید که غم‌هایتان در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچک است...

‌‎"رَسَن" ‌های دیگری هم هست؛ چیزهایی مثل نقاشی کردن، عکاسی، کاشتن یک درخت؛ آشپزی با ادویه‌های جدید، سفر کردن، حرکت...

‌‎ما برای نشستن خلق نشده‌ایم. صندلی یکی از خطرناک‌ترین اختراعات بشریست. 

به جای نشستن قدم بزنید؛ بدوید، شنا کنید.اگر مجبور شدید بنشینید برای خودتان، همنشین‌هایی پیدا کنید و از مصاحبتشان لذت ببرید. 

‌‎دایرهٔ دوستانتان را به آدم‌های اطراف خود محدود نکنید.

http://telegram.me/bavarh

👇👇👇👇👇

جسارتاََ شاید جناب مارتین هایدگر با تأثیر فلسفه دعاآشنا نبوده‌اند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۳ ، ۱۰:۰۹
موسی الرضا امین زارعین

               َ     سال هفتاد و سه بود که بیشتر درس من در دبیرستان اسرار بود از جمله کلاسهایم یک کلاس سوم انسانی بود که فلسفه و منطق می گفتم کلاس وزین و متینی بود (یاد باد آن روزگاران یاد باد)و همگی به کوشش خود و یاری خدا به جایی رسیده‌اند.مگر دو مورد یکی در سینهء خاک و دیگری ناکام،ماشاءالله دکتر،وکیل، آموزگار، مدرس شده اند.

                    یک روز وارد کلاس شدم دانش آموزان پرسیدند اگر شما مرجع تقلید شوید نخستین سفارش شما به پیروانتان چه خواهد بود.گفتم اولا که ما مرجع تقلید نمی شویم در ثانی سفارش می کنم که حق نداربد جلو چشم پدر ومادر قرص آکسار بخورید بچه ها هاچ و واچ به همدیگر نگاه میکنند. ابن چی میکه آموزگار زنگ پیش چی گفت؟ قرص آکسار دیگه چیه؟ چه ربطی داره هاج و واچ به همدیگه خیره شدن!؟

                  خوب مگه چی گفته؟ استاد زنگ پیش گفت رابطه دختر و پسرو آزاد می کنم.عجب! و اما آکسار نه آسپرین نه استامینوفن هر مسکن اندکی دانش آموزن چه ربطی داره اتفاقا ربط منطقی و عاطفی داره خوردن قرص مسکن دلالت بر دردی در وجود شماست و این موجب آزردگی خاطر والدین می شود و مذموم  است وشما در نمی یابید این سخن را تا پدرومادر نشوید در نیابد این سخن را هیچ فهم ظاهری(میرفندرسکی) برای روشن شدن موضوع خاطره‌ای برایشان گفتم.

               واما خاطرهبعد از این رویداد دشخواری که برایم پیشآمد کرد من دوسال در خانه یکی از دوستانم پذیرایی می شدم که دارای زن و فرزند بود و به ناچار با همسرش محرم شرعی شدیم روزی یکی از فرزندان(که خدای رحمتش کناد)به من ناسزا گفت و من یک سیلی به او زدم جلو پدرومادر دندانش شکست و دهانش خونی شد پدرش که خدای رحمتش کناد هیچ نگفت و مادر گفت خوب کردی تا او باشد که فحاشی کند.#اشتباه_کردم.حماقت خویش و انسانیت آنانرا درک نکردم تا روزی که ازدواج کردم و صاحب گل پسری شدم با پسر عمویش بازی می کرد افتاد سرش شکست بد حال شدم و آنگاه به حماقت خود و انسانیت آن دو انسان شریف پی بردم.واهمیت سخن غزالی و مولوی و... در فلسفه ازدواج در رد سخنان بودا.مانی.گاندی.تولستوی و برخی از عرفا که ازدواج را ممدوح که نه،مذموم  می دانند و می گویند که ریشهء همهء ناملایمات وبزهکاری ها در داشتن میل جنسی می باشد نکته مقابل داروین وزیگموند فروید و برای رهایی از آن بایستی.....

           من امروز به همراه مادر فرضی ام و نواده دوست بزرگوارم بر مزار شادروانان پدر وبرادر فرضی ام حاضر شده و بلند مرتبکی را برای آنان خواستار شدیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۰۷
موسی الرضا امین زارعین

⭕️"زندگی فیلسوفانه توام با آرامش است. اسپینوزا می گفت به هنگام نزول بلا آرامش دارم چون مصیبت های شدیدتری که می دانم در جهان هست به من نازل نشده اند."

✍️ مصطفی ملکیان 

🔸ایجاد تعادل در حوزه احساسات و عواطف:
 
 آرامش و اضطراب: اسپینوزا و اپیکور می گفتند زندگی فیلسوفانه توام با آرامش است. اسپینوزا می گفت به هنگام نزول بلا آرامش دارم چون مصیبت های شدیدتری که می دانم در جهان هست به من نازل نشده اند. شوپنهاور می گفت این آرامشی خوب در جهانی بد است. 

 🔸شادی و اندوه: فیلسوف شادی و اندوه عمیق ندارد. چون شادی ها و اندوه ها زود گذر هستند. (درباره مصیبتی مثل فوت عزیزان،فیلسوف می گوید هستی چیزی بهتر از آنچه عزیزم به من می داد، به من خواهد داد)  بقول شوپنهاور انسان نمی داند که چه چیزی واقعا به نفع او و چه چیزی به زیان او است. 

 🔸بیم و امید یا نومیدی و امید: زندگی آبستن بی نهایت حوادث ممکنه است. پس نه روی چیزی خیلی حساب کن نه خیلی نومید و بیمناک شو. به عبارت دیگر زندگی قابل پیش بینی نیست و آنچه که نخستین بار رخ می دهد، نخستین بار است که رخ داده است. از بین متفکران، فقط بودا می گفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۰:۱۴
موسی الرضا امین زارعین