سفارشات مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی برای کمرنگ کردن رنج
🌹🌷از مارتین هایدگر فیلسوف معاصر آلمانی:
این متن ارزش بارها خواندن و به آن عمل کردن دارد
http://telegram.me/bavarh
اگر بخواهم با شما رو راست باشم باید بگویم که زندگی به شکل گُریز ناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که هستید و جوری که زندگی میکنید ندارد.
من به آن میگویم:
"اصل بقای سختی"
یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود ولی نابود نمیشود...
برای همین هم در غرب در یک زندگیِ خیلی خوب و عادی، جایی که هیچ کسی به هیچ کسی به خاطر عقایدش شلیک نمیکند و همه چیز آرام است؛ آدمهای زیادی مُشت مشت قرص ضد افسردگی میخورند که بتوانند خودشان را هر روز صبح از داخل رختخواب بکشند بیرون!
اینجا هم فراوانند آدمهای پُف کرده، آدمهای بد حال،
آدم های روی لبه...
خیلیها معتقدند که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخودفرنگیِ غیر ارگانیک و گِلوتِن، ماها را اینجوری کرده و قدیمها مردم خوشبختتر بودند.
من میگویم بشنوید ولی باور نکنید.
حتی هزارها سال پیش شاهزادهای هندی به نام سیزارتا یا همان بودا از قصر بلورین خود گریخت تا مفهوم زندگی را بیابد و در آخر گفت "زندگی رنج است".
رنج،
یا به زبان بودا "دوکا"...
هایدگر خود این مفهوم را به نحو دیگری بیان میکند:
"اضطراب وجودی"
و اضافه میکند:
اینها را نگفتم که ناامیدتان کنم. چیزهای خوب و دلنشین هم در دنیا کم نیست که هر وقت داشتید در چاه غم فرو میرفتید
از آنها در راه کمک بگیرید و مثل "رَسَن" به آن چنگ بیندازید و بیایید بیرون!
http://telegram.me/bavarh
یکی از این "رَسَن"ها؛ موسیقی است.
اگر میتوانید سازی بزنید؛ اگر نتوانستید به آن گوش کنید.
وقتهایی که شاد هستید،
موسیقی گوش کنید و وقتهایی که غمگین بودید بیشتر موسیقی گوش کنید.
آنجا که از هر حرکتی عاجز ماندید؛ برقصید.
رقصیدن بهترین و مفیدترین کاری است که میتوانید برای روحتان بکنید.
هرجا ریتمی شنیدید که میشود با آن رقصید، خودتان را تکان بدهید، حتی اگر ریتم چکیدن قطرههای آب از شیروانی باشد.
(رقص از نظر علمی، هم ارتعاش شدن با جریان هستی است، رها و بیمهار و بدون ترس از دیده شدن برقصید)
راستی اگر صدای خوبی داشتید موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخوانید،
اما اگر نداشتید هم مهم نیست.
چیز دیگری که میتوانید انجام دهید کتاب خواندن است.
خواندن کتاب به شما کمک میکند در عالَم تصور زندگیهای دیگری را که هیچ وقت نمیتوانستید آنها را عملا تجربه کنید را تجربه کنید.
فیلم هم همین کار را در ابعاد دیگری میکند اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالاتر از فیلم است، چون قوهٔ تخیلتان رو به کار میگیرد و به تجربیات ذهنی عمیق تری دست خواهید یافت.
تا میتوانید کتاب بخوانید. وسط خواندن انواع کتابها حتما چند صفحه هم برای مطالعه در مورد ستارهها و کهکشانها وقت بگذارید،
چون کمکتان میکند که ابعاد چیزها را بهتر درک کنید و یادتان نرود که در کل هستی در کجا ایستادهاید.
برای همین، قدیمها بیشتر فیلسوفها، ستارهشناس هم بودند. شاید نخواهید یا نتوانید منجم بشوید، ولی همیشه میتوانید وقتهایی که غمگین هستید به آسمان نگاه کنید و ببینید که غمهایتان در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچک است...
"رَسَن" های دیگری هم هست؛ چیزهایی مثل نقاشی کردن، عکاسی، کاشتن یک درخت؛ آشپزی با ادویههای جدید، سفر کردن، حرکت...
ما برای نشستن خلق نشدهایم. صندلی یکی از خطرناکترین اختراعات بشریست.
به جای نشستن قدم بزنید؛ بدوید، شنا کنید.اگر مجبور شدید بنشینید برای خودتان، همنشینهایی پیدا کنید و از مصاحبتشان لذت ببرید.
دایرهٔ دوستانتان را به آدمهای اطراف خود محدود نکنید.
http://telegram.me/bavarh
👇👇👇👇👇
جسارتاََ شاید جناب مارتین هایدگر با تأثیر فلسفه دعاآشنا نبودهاند