کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 20 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه فردوسی» ثبت شده است

چهار زندان فرانسیس بیکن، جبر یا اختیار؟

سوالی پرسشی کردم زِ اُستاد ۱

هزاران روشنی در پاسخ اُفتاد 

که فِعلم اختیاری، یا که اجبار؟

بگفتا آدمی در بند است آزاد

*******.

چار زندانی۲ که بیکن۳ گُفته است

که غبار عقل ها را شُسته است

که زمان است و مکان است و دِگر

هم عشیره، بندِ افکار بشر

در کجا و کی، زِ مادر زاده ای؟

به کدام آیین و دین، دل داده‌ای؟

دل به بودا، یا مسلمان گشته‌ای ؟

یا که از دین‌ها همه، دل کنده ای؟

والدین و هم نیاکانت دَخیل 

سرفراز و سربلندی یا ذَلیل؟

در درون چار آزادی پسر 

تا شوی نیک و بد و از بد بَتَر

یا شوی درَّنده پُر  شور و شَرَر

یا براری از ملائک بال‌ و پَر

میان چار زندانی تو آزاد

جهان ویران کنی یا خَرَّم آباد

صادق آل محمد ص۴ گُفته بود 

وَندر آن دُرِّ مَعانی سُفته بود 

نه جبر مطلق و، نه اختیاری

میان این دو اسبِ، راهواری

که در پای هَوس، در گِل بِمانی 

و یا گوهر شوی دُرِّ یَمانی 

نبردی سخت و جان‌سوز و نفس‌گیر

که شیران را "امین" کرده زمین‌گیر

*********

۱- دکتر رامپور صدر نبوی و ذکر خیرش صاحب کرسی جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد 

۲- زندان زمان   زندان مکان   زندان عشیره و قبیله زندان بت های بازاری 

۳-فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی 

۴- امام صادق علیه السلام 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۳ ، ۱۹:۲۴
موسی الرضا امین زارعین

"جهان را جهان آفرین سایه است"۱

خداوندگاری تو را غایه۲است 

حَذر کُن زِ واوَیلَتا۳ در معاد

"امین"کم‌فروشی که دون مایه است 

*****

حَذر کُن ز ارزان‌فروشی۴ "امین"

که واحَسرتایَت۵ شود واپسین

بیندیش در وَیلتا حَسرَتا۶

که انگشت گزانند مردم ببین

*****

جهان را جهان آفرین سایه است 

خداگونه بودن تو را آیه۷ است 

به کم‌تر بهایی چه تن داده‌ای 

دریغا یقیناً که بازنده ای 

*****

گرَت مَردُمی هست فرزانه‌ای 

خدای زمینی و دُردانه‌ای۸ 

"امین" جان به کردار باید دُرست

که کردار مغز است و گفتار پوست

*****

"جعفر زاهدی" استاد فلسفه دانشگاه فردوسی 

۱-مُثل افلاطونی قرآن کریم  

۲-یا داوود إنا جعلناک خلیفةً فی‌الأرض

۴-والعصر

۳-۵-۶-۷-۸قرآن کریم 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۰:۴۲
موسی الرضا امین زارعین

«از یاد داشت های دفتر خاطرات یک معلم دانشگاه
... اوایل تابستان  سال 1386 بود که بعد از چند سال حضور تحصیلی در خارج از کشور به ایران بازگشتم. به بیرجند برای دیدار با مادرم رفتم . مادر از پا عاجر و درد زیادی داشت. برای درمان به تهران اوردمش و اقدامات درمانی منجر به عمل نخاع شد. پزشک معالج هم توصیه نموده که برای ایام نقاهت در تهران بماند. برای اینکه مادر از استقرار دائمی در یک اپارتمان خسته نشوند و بنده هم توفیق خدمت به ایشان داشته باشم , تور امام زاده گردی و زیارت که باب میل ایشون بود ترتیب دادم و پس از بازدید امامزاده های سطح شهرتهران راهی امازاده داود شدم. در انجام مسیر سواره به امامزاده به فرموده مسدود بود و زائران عمدتا پیاده و ناتوانان با اجاره قاطر به زیارت میرفتند. مادر هم که قادر به راه رفتن نبود سوار بر قاطر اجاره ای شد. پس از ساعتی زیارت به محل پارک ماشین برگشتیم. برای پرداخت هزینه قاطر و نارضایتی از رقم اعلامی در معیت قاطرچی به مسئول راه بند ارجاع شدم. با احترام و احتیاط به قبض 50000 هزار تومانی صادره اعتراض کردم که توسط آن مسئول با ادبیاتی از نوع قاطرچی های امروزی تفهیم شدم که این نرخ رسمی و تعیینی خدمات قاطری از قرار هر ساعت 5000 تومان است. رقم را پرداختم و با خود توجیهی مینی براینکه "حتما در این چندساله در ایران خیلی از اجناس و خدمات خاص تورم بالاتری داشته اند". به خانه برگشتم. 
چند روزی از این واقعه نگذشته بود که از حسابداری دانشگاه ... چکی به مبلغ نزدیک به 400 هزار تومان برای تدریس حدود 180 ساعت دریافت کردم. چون اولین دریافتی ام از کسوت معلمی بود با حساسیت افزونتر حساب کتاب کردم و متوجه شدم که حق التدریس ما از قرار ساعتی حدود 2000 تومان پرداخت شده است. به حسابداری برگشتم و توضیح خواستم که فرمودند من پرداخت کننده ام و شما یاداشتی ضمیمه چک با عنوان دکتر ... بکنید و بدید من تا بدم بازنگری کنند. عرض مختصری نوشتم مبنی بر اینکه "جناب دکتر .... بنده محمد ش… هستم همکار جدید حق التدریسی این دانشگاه.  من تاکنون معلمی  نکرده و از عدد و رقم رسمی حق التدریس استاد در دانشگاه اطلاعی ندارم . لیکن چند روز قبل در امامزاده داود مطلع شدم که حق الاجاره رسمی قاطر برای هر ساعت 5000 تومان است. چطور در دانشگاه شما حق التدریس استاد ساعتی  2000 تومان است. لطفا بازنگری بفرمایید .... " چند روز بعد از طرف جناب دکتر احضار شدم که چرا خودم را با قاطر مقایسه کرده ام.!!  نهایت اینکه ایشان با پذیرش معذرت بنده, وعده بازنگری دادند وخوشبختانه پس از مدتی چکی به مبلغ بالاتر دریافتم کردم و حسابدار توضیح داد که حق التدریس شما در بازنگری با اعمال مدرک دکترا به جای فوق لیسانس به ساعتی 5000 تغییریافته که پس از کسر 500 تومان مالیات به میزان هر ساعت 4500 تومان در قالب این چک پرداخت میشود. اگر چه از اصلاح مبلغ و تغییر بیش از دو برابری آن خوش حال بودم ولی از همطراز حقوقی با قاطر و اینکه او بدون مالیات دریافتی دارد و من با مالیات کماکان حس خوبی نداشتم.  در شروع ترم بعد متوجه شدم جناب دکتر ... موضوع نامه من را از باب گلایه به یکی از اساتید پیسکسوت گروه مان که در مدیریت دانشگاه نفوذ و مرتبه ای خاص داشت  سربسته منعکس نموده است. ایشون هم از من سوال کرد و من هم روایت کامل را بازگو کردم. ظاهرا استاد این روایت رو در جمع دانشجویان و یا اساتید تعریف می کنند و یکی از دانشجویان هم که آن زمان در فضای مجازی دستی داشته (وبلاک نویسی) روایت را در وبلاک اش با این تیتر که "حق التدریس استاد در دانشگاه ما از حق الاجاره قاطر در امامزاده داود هم کمتر است " درج می کنه. من بعد از اطلاع از انتشار این مطلب در اینترنت به دنبال پیدا کردن و مشاهده بودم که به وب سایتی به نام گیله مرد که این روایت را باز نشر کرده بود برخوردم, ولی فردی در ذیل متن کامنتی با این مضمون گذارده بود:
 " استادِ دانشگاهی که در قرن 21 هنوز میره امامزاده داود زیارت، همترازی حقوقی با قاطر از سرش هم زیاده"»
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۰ ، ۰۶:۰۲
موسی الرضا امین زارعین

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۰ ، ۱۱:۵۵
موسی الرضا امین زارعین
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۱۶:۰۴
موسی الرضا امین زارعین

       در سال هفتاد و دو بود یکی از دوستان صمیمی ام رساله پایان نامه فوق لیسانسش در رشته تاریخ و تمدن اسلامی رجال و مشاهیر سبزوار بود.آغاز کار استاد راهنمای مشهدی اش گفته بود که مگر سبزوار رجال و مشاهیر هم دارد. بجز خواجه نظام الملک و حاج ملاهادی که اولی هم تازه طوسی است.

        به قبای ما برخورده بود و ما گفتیم یک صد و پنجاه تن کافیست استاد گفت پنجاه فرهیخته کفایت می کند.جستجو آغاز شد پیر و مرادمان حاج آقا علوی را خوش آمد و راهنمایی می کرد. پایان نامه به انجام رسید. این کمترین و دوستم در لابلای برگهای تاریخ به تهمتنان زیادی برخوردیم. هفتصد تن پژوهش های نخستین در درازنای تاریخ در سالنامه هفتاد و سه یادداشت گردید.#حاج_آقا_علوی و استاد #باقری خیلی دوست داشتن که این پروژهش که دو هزار رویه می شد به انجام برسد. 

        پا فشاری فراوان و پیشنهاد شش ساعت اضافه کار در دانشگاه حکیم سبزواری و دانشگاه آزاد که این ورجاوند گرامی در هر دو دانشگاه معاون بود نپذیرفتم و اشتباه بزرگی بود کمترین عذر اخلاقی داشتم زیرا از دوست مهربان و گرامی ام می خواستم این کار را با هم به انجام رسانده شود تا آنجا که برای ایشان هم اضافه کار گرفتم نپذیرفت و این مهم به انجام نرسیداشتباه در اشتباه بود. 

آ

     

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۸ ، ۱۴:۵۳
موسی الرضا امین زارعین