در جهان ما سه گونه دُزد هَست
مردِ مِیدانی، توان از این سه رَست
دُزدِ معمولی، سیاسی، مَذهَبی
قاتلِ اموال و خویِ مَردُمی
دُزدِ معمولی کُلاهَت می بَرَد
خورده ای از جنس و مالت می بَرَد
آنکه دُزدَد اعتبار و آبرو
زندگی،آینده کار و آرزو
او بوَد دزدِ سیاسی و دروغ
این زمانه اُفتَد از،دانش فروغ
دُزدِ مَذهَب از همه بَدتر بوَد
علم و اندیشه دِگَر اَبتَر شَوَد
او بِدُزدَد مَردُمی،فَرزانِگی
شادمانی و خِرَد،آزادگی
در عَوَض افسردگی و غَم دَهَد
فَقر و نِکبَت این همه با هَم دَهَد
دُزدِ معمولی بدنبالش کُنیم
بَر سیاسی مَذهَبی سَر خَم کُنیم
دُزدَ معمولی به زندان است و دار
بر دِگَر دُزدان گُشاییم اِعتبار
رهایی بوَد در خَرَد ای"امین"
که جهل و خرافات گَردَدعَجین
ترجمهء برخی از سخنان ماکسیم گورگی در انجمن نویسندگان شوروی 1916اصلاح در کار خواهش در کار