نَفس اَمّارِه=امر کننده به بدیها نفس مزینه=تزیین کننده بدیها نفس موسله= تزیین وتحریص نفس لوامه= سرزنش کننده نفس زکیه=پاک نفس ملهمه=الهام کننده نفس مطمئنه=بیزار از گناه نفس راضیه=خشنود نفس مرضیه=خدا از او خشنود نفس ناطقه=مدرک کلیات
ای نفس پلیدِ آمر و زِشت
دوزخ شودم نصیب از این کِشت
تا چند کُنی گُنَه مُزَّین
بَل سُوَّلت ای تو دلکَشِ من
ای وسوسه گر به هر تباهی
از خواری و خِفَتَم چه خواهی
مارا نبود زِ تو رهایی
تا روزِ اَبد رفیقِ مایی
توفیق اگر رفیق گردد
هم لائمه ام شفیق گردد