چونکه خود دیدی خدا بگذاشتی
این دو کی دارند باهم آشتی
مظهر حقند ذراّت
جهان
وارهان جانت ببین سر نهان
هرکه در بند هوی گشته اسیر
او نشد هرگز بنفس خود امیر
ماچهل سال است دربند وییم
ای خداازبند وی کی می رهیم
شیر هم شیر اوژنی در چاه دید