جوابیه استادم شریفان به جناب مولوی درکج مدار نبودن سبزوار به مناسبت شهادت ام ابیهاسلام الله علیها
مولوی فرموده اندر مثنوی
آن کتاب مستطاب معنوی
سبزوار است این جهان کج مدار
ما چو بوبکریم در وی خوار وزار
من بگویم پاسخ آن مرد راد
تا زگفتارم شوی هر لحظه شاد
کج مدار هرگز نباشد شهر ما
بهر حق باشد اصول قهر ما
شهر با عشق علی آمیخته است
بر دلش نقش علی آویخته است
با علی چون نرد عشقی باختیم
یک جهان دیگری را ساختیم
بر مدار یا علی گردیده ایم
در حریم یا علی چرخیده ایم
ذکر و یاد ما مرتب یا علی است
یا علی در گفتهء ما منجلی است
ما یقینا با علی خو کرده ایم
چون به درگاه علی رو کرده ایم
می شود زین در که رو گردان شویم
گر شویم الحق که سر گردان شویم
عاشق روی علی هر مرد وزن
چون وصی باشد علی و رایزن
چون ز اسرار علی آگه نه ایم
همچو بوبکری در آن دلخسته ایم
مولوی جان،چون علی در دهر نیست
جا برای جزعلی در شهرنیست
مردمان شهر ما با گوهرند
سربداران زینت این کشورند
از شریفان خرده گیری ها خطاست
سالم و بی ادعا وباخداست
سعید شریفان
هرچندحضرت مولانا سبزوار رانمونه کوجکی از جهان بزرگ دانسته لکن شهری را که اولین پایتخت امرای شیعه در جهان بوده شاهد مثال اورده است. برای اطلاع بیشتر به مثتوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی دفتر 5 ثلث اول حملهء مغول ها به شهر سبزوارمراجعه فرمائید با مطلع:
شد محمد آلب لغ خوارزمشاه
در قتال سبزوار بی پناه
...................
تو بگردی سال ها در سبزوار
آنچنان دل را نیابی ز اعتبار
....................
سبزوار است این جهان ومرد حق
اندر اینجا ضایع است و ممتحق
......................
این چنین دل ریزه ها را دل مگو
سبزوار اندر ابوبکری مجو
.....................امین زارعین