پاسخ دانشجویان درچگونگی وفلسفهءحرمت شراب و نامه خیام به پیامبر اکرم به مناسبت ولادت باسعادت....
شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۰۷ ق.ظ
فلسفه حرمت شراب
تنظیم کننده: هاشم احمدی کرمانشاهی
دانشکدهءفنی امام خمینی سبزوار
استاد مربوطه :دکترموسی الرضا امین زارعین
چکیده:
حرمت شراب توسط پیامبردرسه مرحله اجرا شد:
1-لاتقربواالصلوه وانتم سکاری
هرگاه شراب خورده اید نماز نخوانید .
رباعی منسوب به خیّام:
از من بر مصطفی رسانید سلام
وآنگاه بگوئید به اعزاز تمام
کای سیدهاشمی چرادوغ تُرُش
درشرع حلال است و می ناب حرام
وداستان سلطان محمودباغلام سیه جرده اش ایازدراین موردقابل تامل است. که امتثال امرکنیم یاتمردونتیجه اینکه ماباخوردن شراب امرخداراشکسته ایم که اززیان آن مهمترواین فلسفهءحرمت شراب است.
دانشکدهءفنی امام خمینی سبزوار
استاد مربوطه :دکترموسی الرضا امین زارعین
چکیده:
حرمت شراب توسط پیامبردرسه مرحله اجرا شد:
1-لاتقربواالصلوه وانتم سکاری
هرگاه شراب خورده اید نماز نخوانید .
رباعی منسوب به خیّام:
از من بر مصطفی رسانید سلام
وآنگاه بگوئید به اعزاز تمام
کای سیدهاشمی چرادوغ تُرُش
درشرع حلال است و می ناب حرام
وداستان سلطان محمودباغلام سیه جرده اش ایازدراین موردقابل تامل است. که امتثال امرکنیم یاتمردونتیجه اینکه ماباخوردن شراب امرخداراشکسته ایم که اززیان آن مهمترواین فلسفهءحرمت شراب است.
یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَقْرَبُوا الصلَوةَ وَ أَنتُمْ سکَرَی حَتی تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلا عَابِرِی سبِیل حَتی تَغْتَسِلُوا وَ إِن کُنتُم مَّرْضی أَوْ عَلی سفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنکُم مِّنَ الْغَائطِ أَوْ لَمَستُمُ النِّساءَ فَلَمْ تجِدُوا مَاءً فَتَیمَّمُوا صعِیداً طیباً فَامْسحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیدِیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُواًّ غَفُوراً.
ای کسانی که ایمان آورده اید، در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا زمانی که بدانید چه میگویید؛ و [نیز] در حال جنابت [وارد نماز نشوید] -مگر اینکه راهگذر باشید- تا غسل کنید؛ و اگر بیمارید یا در سفرید یا یکی از شما از قضای حاجت آمد یا با زنان آمیزش کرده اید و آب نیافته اید، پس بر خاکی پاک تیمّم کنید، و صورت و دستهایتان را مسح نمایید، که خدا بخشنده و آمرزنده است.
1.لاتقربواالصلوه وانتم سکاری
هرگاه شراب خورده اید نماز نخوانید .
2.هرچند در آن فوایدی است اما گناه بزرگی است.
3:هر کس شراب خورد به او 80 ضربه شلاق بزنید .
چرا این امر در سه مرحله اجرا شد:
دلیل این امر این بود که در آن زمان اکثر مردم شراب خوار بودن واگراز همان اول می گفت هر کس شراب خورد شلاق بزنید دیگر کسی باقی نمی ماند و با اجرای مرحله اول تقریبا 30 الی 40 درصد جامعه شراب خواری را ترک کردند و در مرحله دوم بعد ازگذشت تقریبا 2 سال آیهءشریفهء یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ { هرچند در آن فوایدی است اما گناه بزرگی است}برپیامبرنازل شد و با این آیه 20 الی30درصد دیگر از مردم به فکر افتادند که حتما یه فلسفه ای دارد و شراب خوری را ترک کردند . مرحله سوم {حد شرب و خمر} هر کس شراب خورد براو 80 ضریه شلاق بزنید و بعد از این سه مرحله تغریبا 2 الی 3 درصد از جامعه شراب می خوردند که آن هم در خفا بود که به آن صورت مشکلی پیش نمی آورد که در کل حدود 8 سال طول کشید.
یک رباعی منسوب به خیام خطاب به پیامبر:
از من بر مصطفی رسانید سلام
وآنگاه بگوئید به اعزازتمام
کای سیدهاشمی چرادوغ تُرُش
درشرع حلال است و می ناب حرام
از زبان استاد
1: بدی اش از خوبی اش بیشتر است
2:یک چیز بایدملاک سنجش انسان ها باشد سره را از ناسره رعایت کرده باشیم که توانای مقایله با نفس خود در مقابل امر خداوند را بیازمایم.
گفتگوی استاد با بهلول گنابادی :
چرا زمانی که حضرت آدم از میوه ممنوعه خورد و خدا آن را به زمین فرستاد {در بهشت جبر است با نعمات خدا} در زمین اختیار است اما با زحمت .مگر آدم وکیل ما بود شاید اگر من بودم این کار را نمی کردم و خداوند در جواب می گوید اگر یک بار شراب خوردی امر خدا را شکستی او از میوه ممنوعه خورد و تو هم فرمان شکستی پس تو هم نا فرمانی کرده ای
یک داستان درباره بحث ما {سلطان محمود با ایاز}}
ایاز غلامی سیاه جرده بود که چهرهء جذابی هم نداشت اما هر روز پیش سلطان محمود محبوب تر می شود و هر چه اطرافیان بدگویی اورامی کردند در محبوبیت او پیش سلطان بی تاثیر بود . تا اینکه یک روز وزیر اعظم با وزرای دیگر پیش سلطان رفتند و گفتند اورا بیازما که لیاقت لطف شما را ندارد و سلطان دستور به تشکیل یک جلسه داد و یک دّر گران بها که در وسط تاجش بود در آورد و به وزیر اعظم داد و گفت بشکن ولی وزیر با بهانه هایی چون این گوهر خیلی گران بهاست و باارزش است که با آن می توان خراج یک سال مملکت را داد و به همین ترتیب یکی به یکی بهانه آورد و نشکست تا نوبت به ایاز رسید و او بلافاصله آن را شکست و همه خوشحال از اینکه موفق به قتل او شده اند . سلطان از ایاز پرسید مگر نشنیدی که این دّر{گوهر}چقدر گرانبهاست چرا آن را شکستی و او در جواب گفت من همه این ها را می دانستم ولی اگر نمی شکستم فرمان سلطان را شکسته بودم و این خیلی بد تر از شکستن دّر است و سلطان با این حرف خوشحال و محبوبیت ایاز پیش سلطان بیشتر از قبل شد."ماایازحضرتیم امابه عشق"
نتیجه گیری:
ماباخوردن شراب امر سلطان را شکسته ایم و این خیلی بدتراست اززیان جسمی وروحی و این است فلسفه حرمت شراب ازنظراستاد.