هزار آفرین بر"امین" آفرین
جمعه, ۶ اسفند ۱۴۰۰، ۰۷:۵۳ ب.ظ
زَهازِه که دُردانهای ای رَفیق
زَهازِه که فرزانهای ای رَفیق
هزار آفرین بر رفیق شَفیق
گرانتر زِ الماس و دُّر و عَقیق
خدا گر ترا همدمی ساختی
سِزد گر برایش سَرت باختی
رفیق عزیزی کنون یافتم
دلوجان به پایش در انداختم
سر و تن چه باشد فَدایِ رَفیق
همه هستیات کن فَنایِ رَفیق
رفیق شفیقم خدا در زمین
"امین"هدیهای از خدا را ببین
رفیق رفیقان خدایِ مَن است*
که نزدیکتر از رگ گردَن است
رفیق صدیقم خدا در زمین
مزن دست حق را زمین ای"امین"
َزهازِه که چه خوش بیانی "امین"
هزار آفرین بر زبان آفرین
زهازه بر این خوش بیانی چُنین
هزار آفرین بر"امین" آفرین