#هرکه_را_ جامه_ زِ عشقی چاک شد
موسئیی آمد که یابد هَمدَمی
"کَلِمینی یا حمیرا کَلِمی"*
این روا باشد که سوزم از فراق
تا به کی گویم زِ درد اِشتیاق
هَمدلی باید که یابم مَرهَمی
اَز دلِ خسته خدایا هَم غَمی
هَمنوایی بایدم تا پَر کشم
از ملائک شایدم بهترشوم
حِکمَتی در این نیاز و ناز هست
وَز پریشانی شدم من مَستِ مَست
ما به قهر و لطف حق دل بَسته ایم
از کم و بسیار جانا رَسته ایم
قهر حق هم عین لطف است و عَطا
در نمی یابد عَطا را این عَما
عاشق و معشوق و عشق هم حِکمتی است
در میان عشق و عاشق سوختن هم رحمتی است
هر که را جامه زِ عشقی چاک شد؟
از همه بُبرید و بر افلاک شد
خاسِر وقاصِر نه آن است و نه این
فکرِ مَعقولی نَما جانم "امین"
#مولوی
*مولوی از حدیثِ پیامبر خطاب به همسرش
کمترین می گویم کَلِمینی فاطمه جان کَلِمی
کَلِمینی ای فاطی جان کَلِمی
و یا کَلِمینی ن.....ی کَلِمی
من چه گویم فاطمه؟خیرالنساء
ام بابایی و، ام الاولیاء
فاطمه فاطِم شُدَستی از گناه
کَم نِئی تو از امام الاوصیاء
با الهام فاطمه فاطمه است شریعتی
جناب آقای امین سلام علیکم
لذت بردم از ابیات پربار این سرودهی حکیمانه. روان و شیوا و نافذ در جان. کاش «فکرِ مَعقولی» را هم در یک بیت مکمل تعریف ارائه میدادید. واقعاً سُرایشی عالی بود و درخور. از آوردن حضرت فاطمه سلام الله علیها به جای حمیرا (در نقل مولوی) سرشار شعف شدم. خداقوت میگویم.