برای دریافت حقیقت باید خالی الذهن باشیم
برای درک حقیقت باید خالیالذهن بود
سی سال پیش برای اولینبار مثنوی گفته بودم در شأن امام علی علیه السلام که مطلعش این بود
لیتنی کنت به کوفه فی العراق
جان فدا میکردمی با اشتیاق
کاشکی در آستانت بودمی
زین شعف سر بر فلک می سودمی
اون موقع من لیسانس فلسفه داشتم مهمان عزیزی داشتیم که دکترای فقه و حقوق داشت خونمون اومده بود من دفتر شعر و جلو مهمون آوردم بهشون نشون دادم و ایشان مطالعه میکرد و می گفت نمیدونستم که مولوی اینجور اشعار زیبا و سرودههای راجع به امام علی (ع) داره من هی آرامآرام میگفتم که اینا رو من سروده ام خب چون خالیالذهن نبود هی باز برمیگشت میگفت مولوی گفتم اینا سروده های منه بعدازظهر همان روز در دفترم شعری از حافظ رو تمرین خط کرده بودم نوشته بودم بعد برای ایشون باز کردم باز ایشون شروع کرد به ایراد گرفتن یعنی فکر میکرد که این شعر مال منه من هی آروم میگفتم بابا این شعر مال حافظ هم صبح هم بعدازظهر خالیالذهن نبود برای دریافت حقیقت میبایستی خالیالذهن باشیم و این کار بسی دشوار و مشکل است که انسان خالیالذهن باشه
سلام برای دیدن نگین فیروزه به سایت ما بیاین نظرتون رو نسبت به محصولات سنگی ما بذارید. ممنون