کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 20 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۶ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

     دهه ی هفتاد که در تیزهوشان درس داشتم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۱۲:۳۶
موسی الرضا امین زارعین

          ترم دوم دانشگاه هابعد از انقلاب آغاز شده بود من در گرگان مکانیک می خواندم هفته در میان جمعه ها به سبزوار و یا دانشگاه تهران می رفتم به خوابگاه امیرآباد اتاق مهدی پهلوانی دانشجوی مهندسی کشاورزی نیمه اردیبهشت ماه بود به تهران رفتم. ..و نگران اوضاع از جمله فراگیری بی رویه حزب جمهوری؟!کشت،داشت،برداشت تریاک و فراوانی اسلحه در دست مردم. 

        به دیدار ویژه شهید بهشتی رفتم و با جوش و خروش و ابراز نگرانی ها ایشان مرا در آغوش گرفت....یک سروگردن از من بلندتر بود قول داد در نخستین دیدار با رهبر گفته های شما به ایشان خواهم گفت و چنین شد چون در سخنرانی هفتگی امام راحل تحریم کشت تریاک و فتوای سه گانه استفاده تریاک و تحویل اسلحه از سوی انقلابی ها بیان گردید. من نیز سه قبضه  اسلحهء شخصی ام را به شورای انقلاب سبزوار که دو تن از آن بزرگواران در دههء دهم عمر روزگار می گذرانند(حاج آقا علوی وحاج محمود ساده)تحویل دادم. . ..بهشتی هنگام در آغوش گرفتن می گفت به ما روحیه دادی اگر در هر شهر پنج تن مانند شما باشند خیال ما راحت است.

       چند روز گذشته نشستی در فرمانداری داشتیم جهت مناسب سازی مبلمان شهری برخورد شایسته و بایسته ای از جناب دادستان اردمه دیدم که یادآور سخنان شهید بهشتی بود با خود گفتم در هر شهر چنانچه ده تن مانند ایشان باشند اوضاع کشور بهین می شود. به یاری ایزد یکتا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۹ ، ۲۲:۲۷
موسی الرضا امین زارعین

          از مجموع 45تن،18تن خواهران 4تن بازنشسته شده اند1تن در شرف بازنشستگی فقط 7-تن توانخواه(معلول) نیستند.

             مهربانوان ناهید استیری،اعظم کلاته، ملیحه رهبری، کوشکی، زیباریحانیفر،نزهتی،مهربانان هدایتی، عابدیان،اسماعیلی،هاشمی (دفتر)بازنشسته-مهدی سراجه دفتر و مسکن.                         مهربانوانان،فسنقری.مظاهری

ابراهیمی، چاه ستاره، کسکنی،صالحی، رشیدی، خیاطی.قنبرآبادی کار روی چوب،ساره طالبی معرفی به عرشیان بیهق توسط مهربانو شیرین روحانی همسر سعید آقا شریفان.

       یوسفی و لنگری و نزل آبادی(سهام عدالت) عرفانی شکیب مسکن پاکدل بازرس مسکن. ابوالقاسمی و همسرش نگهبان مسکن.

       محسن حجاز وهادی طلوع حافظیان سید حمید جوادیان،اسماعیل فرنگی شرکت تعاونی چند منظوره سامان.

          مدیران عامل 1-کمترین 2-حسین طوسی 3-مجید نیکفر4-ابراهیم جلمبادانی 5- احمد بروغنی 6-سیف الله کامل 7-حمید آصفی و مهدی سراج مسکن 9-اسماعیل فرنگی شرکت تعاونی چند منظوره سامان. 

          اعزام به خارج کشور مهربانآن و مهربانوان مجیدخسروی،اسماعیلی،علیزاده،گلمیشی، صائمی ،رهبری،ریحانی،ارقند، ناهید استیری، شمس آبادی ،جلمبادانی ،ابوالفضل محمدیان ،سیف الله کامل، حسین صفار ی  و....با وجود اینکه به شرط حضور من پول واریز شد. 

       بیشتر عزیزان وجهی دریافت نکرده اند و توانخواهان بزرگوار در حد نامتعارف.

          مفتخرم به این که 90/.کارگزاران توانخواه بوده اند علیرغم مخالفت برخی از اعضاء هیئت مدیره می گویند سالم و بازنشسته با هزینه کمتر وتوانمندی بیشتر اصلا توانمندی توانخواهآن را باور ندارند.

        دیگر اینکه همواره می خواهند که من و جامعه از عزیزان چک وسفته بگیریم. تا کنون زیر بار نرفته ام و با آقایان و سه تن از مسئولین شهر در حضور فرماندار احمد برادران به جهت پذیرش توانمندی معلولین در گیر شده ام.

       جا داشت آقایان بجای تحریک توانخواهان در دعوت به هیئت مدیره و امناء یک معلول بکار می گرفتند.برخی از ایشان در دهه گذشته دهها تن بکارگرفته اند.دریغ از یک معلول بدتر اینکه رک و راست می گویند توانخواهان ناتوان هستید. زشت تر اینکه می گویند دکتر به کارگزاران معلول پول مفت می دهد. 

           همراهان من در باورمندی و بکارگیری توانخواهان مهربانان،حاج احمد بقراط، حسین طوسی، سید احمد طبیبی،سید حمید جوادیان، مهندس کامل،ابراهیم جلمبادانی بوده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۹ ، ۱۰:۵۰
موسی الرضا امین زارعین

       


   

    در،درازای 25 سال تحصیل برون و درون مرز کشور چهار بار این پدیده زشت از من سر زده سال 54 بجای یکی از بستگان (نمی شود نام برد)از سر رو در بایستگی شیمی آزمون دادم دوباره زبان انگلیسی دو تن دیگر همچنین، و اینکه شادروان سیروس بیهقی و محمد آقا رحیمی همو که سال 58 رییس آموزش و پرورش سبزوار شد (هرکجا هست خدایا به سلامت دارش) مراقب و شرح ماجرا محمد رحیمی سیلی به من نواخت و مرا از جلسه بیرون کرد به راستی مرا راحت کرد.  ازآنروز تا کنون سپاسگزار او بوده و هستم.

               با نخستین تقلب نطفه سازشکاری در نهاد انسان کاشته می شود و انسان به آگاهی می رساند که او اهل معامله است چیستی و چگونگی تفاوت می کند.

           شادروان محمد تقی مروجی به دانش آموزان خیلی بهاء می داد و در آزمون همه را آزاد می گذاشت یکبار تقلب یکی که خیلی روشن بود گرفت داد می زد آی دزد آی دزد من دزدو گرفتم دزد دبیرستان اسرار رو گرفتم آی دزد آی دزد. ..روحش شاد راست میگفت. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۷
موسی الرضا امین زارعین

                در آن شب فراموش نشدنی من در ساختمان نخست وزیری اتاق رانندگان کشیکخوابیده بودم که حدود ساعت دو نیمه شب آژیر به صدا در آمد امریکا به لیبی هم پیمان ایران در منطقه حمله کرده بود.آخرین نخست وزیر ایران به همراه کابینه در اتاق تله تکس تشکیل جلسه دادند و رویداد را پیگیری می کردند. 

               من مهمان حاج حسین محرومی بودم که راننده ویژه نخست وزیری بود و آنشب در ماموریت همکارانش خدمت شایانی به من کردند. درآن رویداد من علاوه بر نخست وزیر باآقایان بهزاد نبوی.اژه ای. موسوی اردبیلی گپ و گفتی داشتیم. برای تحویل ماشین رفته بودم بیاری خدا و همراهی همگانی بویژه شادروان مبینی و بلالی موفق شدم.َ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۹ ، ۱۲:۰۰
موسی الرضا امین زارعین

               َ     سال هفتاد و سه بود که بیشتر درس من در دبیرستان اسرار بود از جمله کلاسهایم یک کلاس سوم انسانی بود که فلسفه و منطق می گفتم کلاس وزین و متینی بود (یاد باد آن روزگاران یاد باد)و همگی به کوشش خود و یاری خدا به جایی رسیده‌اند.مگر دو مورد یکی در سینهء خاک و دیگری ناکام،ماشاءالله دکتر،وکیل، آموزگار، مدرس شده اند.

                    یک روز وارد کلاس شدم دانش آموزان پرسیدند اگر شما مرجع تقلید شوید نخستین سفارش شما به پیروانتان چه خواهد بود.گفتم اولا که ما مرجع تقلید نمی شویم در ثانی سفارش می کنم که حق نداربد جلو چشم پدر ومادر قرص آکسار بخورید بچه ها هاچ و واچ به همدیگر نگاه میکنند. ابن چی میکه آموزگار زنگ پیش چی گفت؟ قرص آکسار دیگه چیه؟ چه ربطی داره هاج و واچ به همدیگه خیره شدن!؟

                  خوب مگه چی گفته؟ استاد زنگ پیش گفت رابطه دختر و پسرو آزاد می کنم.عجب! و اما آکسار نه آسپرین نه استامینوفن هر مسکن اندکی دانش آموزن چه ربطی داره اتفاقا ربط منطقی و عاطفی داره خوردن قرص مسکن دلالت بر دردی در وجود شماست و این موجب آزردگی خاطر والدین می شود و مذموم  است وشما در نمی یابید این سخن را تا پدرومادر نشوید در نیابد این سخن را هیچ فهم ظاهری(میرفندرسکی) برای روشن شدن موضوع خاطره‌ای برایشان گفتم.

               واما خاطرهبعد از این رویداد دشخواری که برایم پیشآمد کرد من دوسال در خانه یکی از دوستانم پذیرایی می شدم که دارای زن و فرزند بود و به ناچار با همسرش محرم شرعی شدیم روزی یکی از فرزندان(که خدای رحمتش کناد)به من ناسزا گفت و من یک سیلی به او زدم جلو پدرومادر دندانش شکست و دهانش خونی شد پدرش که خدای رحمتش کناد هیچ نگفت و مادر گفت خوب کردی تا او باشد که فحاشی کند.#اشتباه_کردم.حماقت خویش و انسانیت آنانرا درک نکردم تا روزی که ازدواج کردم و صاحب گل پسری شدم با پسر عمویش بازی می کرد افتاد سرش شکست بد حال شدم و آنگاه به حماقت خود و انسانیت آن دو انسان شریف پی بردم.واهمیت سخن غزالی و مولوی و... در فلسفه ازدواج در رد سخنان بودا.مانی.گاندی.تولستوی و برخی از عرفا که ازدواج را ممدوح که نه،مذموم  می دانند و می گویند که ریشهء همهء ناملایمات وبزهکاری ها در داشتن میل جنسی می باشد نکته مقابل داروین وزیگموند فروید و برای رهایی از آن بایستی.....

           من امروز به همراه مادر فرضی ام و نواده دوست بزرگوارم بر مزار شادروانان پدر وبرادر فرضی ام حاضر شده و بلند مرتبکی را برای آنان خواستار شدیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۰۷
موسی الرضا امین زارعین

              اواخر فروردین 88 بود بوی فتنه به مشام می رسید.در جمع همراهان انقلاب و دوستداران آب و خاک بودیم .برآن شدیم که برای جلوگیری از آنچه که شد ونمی بایست چاره ای بیندیشیم به پیشنهاد من قرار شد که حاجی فتاحی (ابوالشهدا)به  شادروان حاج اقا شهرستانی(هم حجره و همدرس رهبر)وکاظم کرامت رییس شورای شهربه مرحوم ابراهیمی(امام جمعه سبزوار) و من با حاج آقا علوی(زعیم سبزوار)صحبت کنیم و نامه ای به امضای روحانیت سبزوار و روحانیت استان و(تولیت آستان قدس رضوی) مرحوم عباس واعظ طبسی نهایتا به رهبری انقلاب نوشته شود که بیاری باری تعالی آتش فتنه شعله ور نشود عکس العمل بزرگواران سه گونه متفاوت بود امام جمعه فقید بسیار استقبال کرده بود ضرورت قضیه را حاج آقا علوی به من فرمودندباید فکر کنم و حاج آقا شهرستانی برآشفته بود و به عتاب گفته بود چه فتنه ای؟چه نامه ای؟شما چه خیال کرده اید؟  همان حرفی راکه بسیار کسان به مرحوم هاشمی رفسنجانی گفتند نامه ای نوشته نشد و شد آنچه نمی بایست.هر چند که جبر تاریخ کار خود را به انجام می رساند ولی ما به وظیفه عمل کرده بودیم که ما مامور به وظیفه هستیم نه نتیجه. و هم اکنون آن بزرگواران به رحمت خدا رفته اند و حاج آقا علوی حال خوشی ندارد و ما نیز در آرزوی سلامت و بهبودی و دعاگوی ایشان هستیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۸ ، ۱۱:۱۶
موسی الرضا امین زارعین

 

 


          16   سال پیش مثل چنین روزی که نزدیک انتخابات هم بود یکی از آشنایان که20سالی درسبزوارنبود به من مراجعه کرد و مقداری پول می خواست برای اینکه برای منزل والدین عزیزش برق وآب مستقل بکشد من گفتم شرمنده ام ولی شما را به دوستی معرفی می کنم انشا الله رفع مشکل می شود.خوب ایشان را فرستادم مبلغ 200هزارتومان گرفته بود (سکه تمام بهارآزادی 80000 هزار تومان بود)وطرف درقبال آن چک نگرفته بود.آشنا دوباره پیش من آمد وگفت: دراداره برق آشنا نداری گفتم آقای مهدی نایبی رییس اداره برق ازدوستان است  آشنا رفتو سلام منو رسونده بود.نقل می کرد آقای نایبی سر صبحگاه به همه اعلام کرده بود این آقارو موسی امین زارعین فرستاده تا امروز ظهر وقت دارید ،کارشو انجام نداده بر نگردید.کاربخوبی انجام گرفته بود.شرح بیشردر

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۷:۲۷
موسی الرضا امین زارعین

         پاییز سال هفتاد وسه بود فیاض می نشستیم ودر دبیرستان اسرار تدریس می کردم هشت صبح عازم دبیرستان بودم که تلفن زنگ زد مرد خوشگفتاری به نام هاشمی بعد از احوالپرسی چسپ وگرمی گفت از دفتر ریاست جمهوری زنگ می زنم.بیدرنگ گوشی را گزاشتم دوباره اعتنا نکردم با خود گفتم سرو کاریه ما را چه به دفتر ریاست جمهوری دلواپس تدریس هم بودم.

         به دبیرستان رفتم گویا از فرمانداری پیگیر شده بودند از دفتر مرا صدا کردند که تلفن دارم آقای هاشمی خوشگفتار بود دیدم شوخی نبوده 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۱۰
موسی الرضا امین زارعین


          به بهانه ی زادروزتولدحکیم ابوعلی سینا،یگانه ی روزگار،نادره ی دهر،امیر پزشکان خاطره ای می نویسم من تحصیلات عالیه ام رابه علت محرومیتی که داشتم درچهل سالگی شروع کرده ام.ازهمه ی دانشجویان ونیمی ازاستادان بزرگتربودم استادی داشتیم بنام دکترتوکلی(یادش بخیر)جوان خوش ذوق ونسبتا باسوادی بود ازرشته ی ریاضی فیزیک به رشته ی انسانی آمده بود.درکنکورورودی رتبه ی113آورده بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۳۲
موسی الرضا امین زارعین