کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

نوشته ها،‌مقاله ها و پرسش و پاسخ

کلام

هوالقادر

دکتر موسی الرضا امین زارعین متولد سال 1338
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیئت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 18 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایه الله خمینی» ثبت شده است

الذی لیس کمثله شخص!
سید عطاءالله مهاجرانی

سرور عزیز و دوست نازنین و انسان آرمانی، صاحب مقام محمود، حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی در روز ۱۵ خرداد، روز شکفتن نهضت امام خمینی و نیز در سالگرد رحلت امام قلبش ایستاد و به ملکوت اعلی پرواز کرد و سر نهاد آنجا که باده خورده بود.
خانواده معزز ایشان و دوستان و آشنایان و همکاران هزاران خاطره گفتنی از او دارند. وقتی بهت‌زده خبر را شنیدم؛ تعبیری که طلال سلمان، روزنامه‌نگار ممتاز لبنانی در سوگ هانی فحص نوشته بود، در ذهنم پدیدار شد. عنوان مقاله‌اش این بود: «هانی فحص، الذی لیس کمثله شخص!» هانی فحص، کسی که هیچ‌کس مثل او نبود!
ما در زندگی خود که دیگر زندگانی کوتاهی هم نیست، افراد مختلفی را دیده‌ایم. با آنها زیسته‌ایم. تجربه مشترک داریم. گاه یک نفر متفاوت می‌شود، ممتاز می‌شود. دل‌تان برای دیدارش تنگ می‌شود. گوش جان‌تان تشنه شنیدن صدای اوست. در زمانه عسرت و دشواری و تاریکی، او با حضور و صفایش، فضا را باز و معطر و گرم می‌کند. مثل آفتاب می‌تابد. پنجره‌ای رو به مشرق است. به تعبیر مولانا جلال‌الدین بلخی، خانه‌ای روشن است: 
روشن است آن خانه گویی آنِ کیست؟
ما غلام خانه‌های روشنیم
سید محمود دعایی پنجره‌ای رو به آفتاب بود. خانه روشنان بود. الذی لیس مثله شخص!
او ۲۴ سال نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بود. حقوقی نگرفت. خودرو نگرفت. ۴۲ سال نماینده امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای در موسسه اطلاعات بود. از موسسه اطلاعات حقوقی دریافت نکرد. خودرو و راننده شخصی در روزنامه نداشت. هر وقت می‌خواست جایی برود، خودش به نقلیه موسّسه زنگ می‌زد. هر وقت هر همکار راننده‌ای که آماده بود، می‌آمد، به همین خاطر او نه‌تنها همه راننده‌ها را با نام و نشان به خوب می‌شناخت. بلکه در فرصت همراهی تا مقصد و بازگشت از حال و روز راننده و خانواده و مسائل و مشکلاتش باخبر می‌شد. احوال فرزندان راننده را می‌پرسید. اگر به جلسه‌ای آمده بود و در جلسه ظرف میوه‌ای بود. مثلا سیبی را برمی‌داشت و در بازگشت به راننده می‌داد. یا اگر جلسه در خانه‌ای بود و راننده منتظر می‌ماند، توی بشقابی میوه می‌گذاشت، خودش برای راننده که منتظر بود، می‌برد. بشقاب میوه را به راننده می‌داد و می‌گفت: «الهی قربونت برم. ببخشید منتظر می‌مونی، من پسر خوبی‌ام زود‌تر میام!» به تلفن‌ها خودش جواب می‌داد. اتاقش کبریا و ناز و حاجب و دربان نداشت. اگر کسی یا کسانی مهمانش بودند. مدام مراقب مهمان بود. قرار نداشت. دیس پلو یا ظرف خورش به دست، دور مهمانان می‌چرخید و به مهمانان می‌رسید. یک ذره در او خود بزرگ‌بینی نبود و فروتنی‌اش، ملکه او شده بود. خدشه‌ای در آینه با صفای جان تابان او نبود.
به تعبیر حاج ملاهادی سبزواری خاک‌نشین بود، البته از همان خاک نشینانی که: 
نه در اختر حرکت بود و نه در قطب سکون
گر نبودی به جهان خاک‌نشینانی چند
این خاک‌نشینان، معنای زندگانی‌اند. حقیقت زندگانی‌اند. همه ما در جست‌وجوی معنای زنگی هستیم. انسان فطرتا در جست‌وجوی معناست. گاه انسانی با زندگی خود، معنای مجسم زندگی می‌شود. زندگی‌اش شعله سیالی است که خانه‌ها را روشن می‌کند. دل‌ها را شاد می‌کند. چنان زندگی می‌کند که اگر خاک راه شود: «غبار خاطری از رهگذار ما نرسد.»
سید محمود دعایی به مقام محمود دست یافته بود. خداوند شعله ماندگار مهر او را در دل‌ها افروخته بود. چنان که قلب بزرگ سید محمود دعایی سرشار از مهر و محبت و احترام نسبت به انسان‌ها بود. می‌کوشید مشکل هر کسی را با هر نام و نشان و دین و گرایش حل کند. او به تعبیر امیر مومنان امام علی علیه‌السلام، به وجه انسانی انسان‌ها نگاه می‌کرد که همگان در وجه انسانی و آفرینش الهی نظیر یکدیگرند: «نظیرٌ لک فی الخلق» 
در دوران مسوولیتم، او هر وقت می‌خواست، به دفترم می‌آمد، همیشه دیدارش مسرت‌بخش و مغتنم بود. وارد اتاق که می‌شد، فضا روشن می‌شد. معاون نخست‌وزیر بودم. به دفترم آمد و گفت: «حتما یادته، بین‌المجالس رم که رفته بودیم، آقای بسیار عزیزی جزو همکاران محلی سفارت بود. ارمنی بود. اسمش آقای آرمان بود. یادتانه؟» گفتم بله، گفت: «ایشان دیروز به روزنامه آمده بود. نامه‌ای را برایم آورد، نامه از خانم مسنّی است، بیش از هشتاد سال دارد. بیمار هم هست، مشکل خروج از کشور پیدا کرده است. نامه را آورده‌ام. ببینید، می‌شود مشکل را حل کرد. البته این خانم بهایی است که یک ارمنی واسطه شده و سیدی را وسیله کرده که نامه به دست سید دیگری که معاون نخست‌وزیر است، برسد! »
مشکل حل شد، زنگ زدم. گفتم: «کاکای عزیزم. مشکل آن خانم حل شد.» صدای خنده‌اش در گوشم پیچید. گفت: «خدا را شکر ما دو تا سید پیش دو هموطن ارمنی و بهایی روسفید شدیم!»
اکنون کاکای عزیز ما افسانه شده است. افسانه نیک… که یادش چشم‌ها را خیس اشک می‌کند و طنین صدایش فراموش نمی‌شود، شعله نگاه و برق چشمانش که به سرعت به اشک می‌نشست از یاد نمی‌رود. ملکه تواضع و فروتنی‌اش در برابر پیر و جوان، مانند تابلویی در برابر دیدگان یک ملت ایستاده است. گویی خداوند برخی بندگان را به شکل اختصاصی برای خود می‌آفریند، آن بندگان، دلی دریایی و روحی آسمانی و خلق و خویی بهشتی دارند، بوی بهشت می‌دهند. آن بندگان نه صاحب درجات، «لهم درجات» بلکه خود درجاتند: «هم درجات» سرور عزیز و کاکای کیمیای ما سید محمود دعایی که به مقام محمود محبت رسیده بود، چنان بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۱ ، ۰۶:۵۷
موسی الرضا امین زارعین

         در روزهای پایانی سال 58بعد از نزدیک به یک سال دوری از وطن از لندن به تهران بازمی گشتم که خبرنگار انگلیسی می اندیشم تایمز لندن با من گفتگو یِ سی پرسشی انجام داد که دوازده پرسش و پاسخ یادمه و شش تای آنرا که شخصی بود بازگو می کنم و دو پرسش از من یکی سیاسی و دیگری شخصی که بی جواب ماند. 
1-بهترین روز زندگی ات؟ نخستین روز دبستان
2-بدترین روز زندگی ات؟روز رویداد
3-بهترین روز زندگی ات در آینده؟روزی که در فرودگاه مهرآباد پیاده بشم. 
4-نخستین کاری که ایران انجام بدی؟ سجده شکر در فرودگاه، بوسه بر پای مادر و خوانش حمد سوره بر آرامگاه مهربانیار محمود طالقانی (که در آنجا از حال رفتم)
5-بدترین روز در آینده؟ پرواز ملکوتی مادرم 
6-آیا دوست داری حریفت به درد تو دچار شود؟ نه،هرگز، دوست ندارم هیچکس چنین شود. خبرنگار بلکه شاه؟ بلکه شاه،حتی بختیار(در زمانی که شاه کشی مد و افتخار می نمود)چندی پیش نابخردی در نشستی به من توهین کرد. سپس رویداد ناگواری پیشآمدش شد کسانش اندیشیدن که شاید من بد برایش خواسته ام در پاسخ گفتم هرگز و داستان را برایشان بازگو کردم.افتخار می کنم البت تا کنون  از روزگار برای کسی بد نخواسته ام حتی کسیکه مرا بدین روز انداخته و. ...
.7-چرا مردم ایران شاه را رها نمی کنند او بیمار است؟چرا شما مردم ما را به حال خود رها نمی کنید؟!؟کودتای 28 مرداد دست آورد شما بود.هم سالان من از شما و پدرانمان ناخرسندند هنوز
8-آیه الله طالقانی؟ 
9-آیه الله خمینی؟ 
10-مهندس بازرگان؟ چرا به شادروان بازرگان گوش نمی سپارید؟من نیز در پاسخ سخن به گزافه گفتم که در همین سایت در دیدار با سفیر فلستین در سفارت شرح داده ام و از روان آن بزرگمرد امید بخشش دارم. 

11-و پرسش پسین من چون پروفسور مداواگر توانخواهان آنجا بود.تا کی باید من از ویلچر استفاده کنم؟ناگفته نماندخبرنگار خیلی به اوضاع ایران آشنا بود بارها به دیدن من آمده بود و پیشنهاد ماندن در انگلیس را هم..َبه عنوان بازیگر تاتر به من داد. 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۷:۲۳
موسی الرضا امین زارعین


🔻واکنش مطهری به نامه آیت‌الله یزدی به آیت‌الله شبیری زنجانی

به گزارش ایسنا، در نامه علی مطهری خطاب به آیت‌الله محمد یزدی که در اختیار ایسنا قرار گرفته، آمده است:

«جناب آقای محمد یزدی دامت برکاته

با اهداء سلام، در خصوص نامه جناب‌عالی به آیت‌الله شبیری زنجانی، مرجع تقلید، چند نکته قابل ذکر است:

۱. در این نامه جناب آقای سید محمد خاتمی و همفکران ایشان را «افراد مسئله‌دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری احترامی قائل نیستند» معرفی کرده‌اید و ملاقات با آنها را امری قبیح و موجب «ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان» دانسته‌اید.


همه اینها نیاز به اثبات دارد. «مسئله‌دار»  کسانی هستند که در سال ۸۸ 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۳:۳۹
موسی الرضا امین زارعین


 موضوع سخنرانی علل عقب ماندگی مسلمین چیست؟؟9/9/1395

دریافت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۱۵:۴۹
موسی الرضا امین زارعین

] 

جناب آقای احمدرضا احمدی

رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گلستان

 

با اهداء سلام، نامه‌تان به خودم را خواندم. از این که فردی مانند شما ملبس به لباس روحانیت است و خود را دانش آموخته حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی دانشگاه می‌داند متأسف شدم. لازم است نکاتی را به عرض برسانم:

1. نوشته‌اید «بعد از دو جریان تروریسم و ماتریالیسم که به اندیشه زلال آیت‌الله مطهری آسیب زده‌اند من به این اندیشه آسیب زده‌ام» در حالی که برعکس است، استاد مطهری به ماتریالیسم و

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۵ ، ۱۱:۰۵
موسی الرضا امین زارعین

ازچب براست شهید حسن محرومی.محمود عروج.صالح.شهید مهدی تبرایی.حسین محرومی.جواد امین زارعین.حضرت
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۲
موسی الرضا امین زارعین

 َ بمناسبت ولادت با سعادت شیرزن کربلا زینب کبری سلام الله علیها پرستاری که تاریخ به افتخار او قیام می کندومن به شعری ازحافظ بسنده می کنم که امام راحل، دکترشریعتی،شهید مطهری زبان حال حضرت زینب می دانند ومطلبی از دکترشریعتی.

شب تاریک وبیم موج و گردابی چنین حائل

                           کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

      در ایران برای بینانگذاری پرستاری حرکت مادام نایتینگل را جشن می گیرند ودر روز پرستار او را به عنوان بنیانگذار پرستاری می شناسند در حالی که اگر محقق باشیم و دیوان ابن یمین شاعر را در زمان علاءالدین حاکم سبزوار که او را مدح می کرده بررسی کنیم می بینیم ابن یمین از بیمارستانی در"فرومد" که منطقه خوش آب و هوای قراء وقصبات سبزوار است وصف می کند و از دختران دوشیزه که برای پرستاری و تیمار بیماران استخدام و بکار مشغولند سخن می گوید پس معلوم می شود که سیستم پرستاری به وسیله دختران در آن روزگار رایج بوده و بیمارستان با چنین پرستارانی وجود داشته است.

مجموعه آثار28(روش شناخت اسلام)،ص538

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۵۵
موسی الرضا امین زارعین


      وقتی امام راحل تصمیم گرفت که ازفرانسه به ایران بازگردد مرحوم حاج علیرضا دولت‌آبادی گفت: مردم سبزوار را برای استقبال از امام دعوت کنید؛ و برای اولین بار از رادیوی مسجد جامع سبزوار ازمردم برای حضور در مراسم استقبال از امام دعوت کردم؛ اولین جمله‌ای که گفتم این بود : «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم ا…»
۱۰۰ نفر آمدند و به تهران رفتیم. از ۵ بهمن

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۰۴
موسی الرضا امین زارعین

       صلی الله علیک یامولای یا اباعبدالله الحسین وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدامابقیت ومابقی اللیل والنهار ولاجعل الله آخر عهدمنی لزیارتکم .السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین وعلی شهداءفی الطریق الحسین الی یوم القیامة جمیعا ورحمةالله وبرکاته.
         خیر مقدم می گویم به همه عزیزانی که ازاقصی نقاط کشور به جهت همراهی وهمیاری همایش یعنی مناسب سازی محیط ومبلمان شهری در این مکان گردآمده اند (هتل پردیسان مشهد مقدس).وتشکرمی کنم ازهمه عزیزانی که در برپایی این همایش کوشیده اند به ویژه جناب آقای دکتر پوریوسف  مدیر کل محترم بهزیستی خراسان رضوی وآقای مهندس حمید حسینی.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۶
موسی الرضا امین زارعین

    بدنبال پاسخ دانشجویان درمورد جبر واختیار

مباحثی پیرامون قضا وقدر:
یکی از سوالات مهم که در زندگی انسان پیش می آید(که یکی از 3سوال مهم انسان است)این است که آیا انسان در انجام افعال و اعمال خود مجبور است یا مختار؟

درمیان جبری اهل و قدر         همچنین بحث است تاحشرای پسر

   ضبط وتنظیم:دانشجویان سیدایمان سنگ سفیدی وجواد جلائیان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۲۳
موسی الرضا امین زارعین