چکیده کتاب عقاید فلسفی و عرفانی آقانجفی قوچانی
۱-حکیم قوچان از جمله صائب نظرانی است که معتقد به دوگانگی نفس وبدن میباشند و به عبارتی نفس را مجرد دانسته وقایل به اصالت نفس است ونفس را ((جسمانیةالحدوث وروحانیةالبقاء)) میداند که در حقیقت با افلاطون و قلوطین ملاصدرا وسبزواری در بقای نفس هم عقیده است.(مقاله آقای بهروان «چکیده 25-کیمیا155-امین ک ص 108)
۲- معتقد است که عالم برزخ نشتهای بالاتر از این عالم وعالم برزخ و عالم
اخرت قابل دلبستگی میباشد.
۳- حق را کمال مطلوب انسان دانسته وسعادت وکمال را غیر قابل انفکاک میداند.
۴- خواری نفس را فتح الفتوح میخواند.(دعای صباح امین ص204ک)
۵- انسان را موصوف به صفات الهی میشناسد (الا دو صفت عزت وتکبر) عاشقی را که به رنگ معشوق در نیاید مرده میداند. (دعای صباح امین ،ک108،وصایای ارسطو،14)
۶- اخلاق را مطلق و معرفت را نسبی میداند و به دنبال معرفت افاضی میباشد.
۷- قائل به اصالت وتشکیک و وحدت وجود میباشد. (دعای صباح ص28)
۸- در بحث افلاک معنوی پیامبر راقطب عالم امکان و نیٌراعظم و صادر اول میشناسد به اقوال مختلف.
۹- هر چندکه برای ارسطو احترام خاصی قائل است ولی باید اورا پیرو افلاطون دانست. (رساله تفاحیه ،مجموعه یادداشتها ص202)
۱۰- دلایل متعددی در برتری انسان بر ملائک آورده است.(ص 94 ک سیاحت شرق ،230/31)
۱۱- دعا، صبر، ادای تکلیف، اخلاص در عمل را جزء عوامل معنوی موثر در سر نوشت انسان میداند.
۱۲- معرفت نفس را برای همه چیز مقدم دانسته و معرفت ائمه الطاهرین را پیش نیاز معرفت حق تعالی و معرفت حق تعالی را آغاز دین میداند. (ص 152-3ک،ص41-43دعای صباح)
۱۳- عشق را در همه مو جودات ساری و جاری و آن را ثمره معرفت و کلید معرفت جمال الهی میداند.
۱۴- علم را الهاماتی غیبی و فیوضاتی باطنی دانستهاند که از مقام شامخ عقل فعال ریزش میکند بر اراضی و قلوبی که معموره و مستعده است. (ص151،یادمان آقانجفی 161،سیاحت شرق 148-21)
۱۵- به مثل افلاطون به دیده احترام مینگرد و به آن اشاره میکند.
۱۶- هر چند که سعادت وشقاوت آدمی را تحت تاثیر محیط ووراثت دانسته اما نقش اساسی واصلی را به فطرت واحده ولا یتغیر واختیار آدمی میدهد.
۱۷- وحی را ذومراتب دانسته و انسانهای عادی را تا رسیدن به مرحله چهارم (مادون پیامبران) مجاز شمرده است .(ص216ک دعای صباح)
۱۸- همرنگی با جماعت را نپذیرفته و از ریا وچاپلوسی ونفاق وحسد مبری و متنفر بوده است ص۲۱۶کتاب دعای صباح
۱۹- برای ایشان هدف وسیله را توجیه نمیکرده است (هر چند که از فرط همه گیر شدنش قباحتش از یاد رفته است)
۲۰-تعهد واخلاق را با هم در امیخته و حکمت عملی و نظری را با هم ممزوج کرده است.
۲۱- از خواطر ربانی و ملکی و الهی (مرحله ۲، ۳، ۴، وحی) بهرهمند بو ده است.(امر216ک)(سیاحت شرق 21) و خلاصه آنچنانکه ایشان از قول سهروردی و میر داماد در معنای حکیم فر موده است حکیم را حکیم نمیدانیم مگر اینکه خلع بدن نماید ویا خلع بدن برای او ملکه شده باشد، ما نیز او را حکیم متاله مینامیم به استناد آنچه که در سیاحت غرب (سرنوشت ارواح پس از مرگ) و همچنین دست نویسهای ایشان که از قلم و زبان ایشان گریخته است که با عمار یاسر (س) با تلفنهای تصویری قریب به ۷۵سال قبل از این نوشتار صحبت کرده است. و با انچه در حیات معنوی نقل کردیم مرحله ۴وحی و یا خلع بدن برای ایشان میسر بوده است.
۲۴ - ایشان قائل به وحدت وجوداست نه وحدت شهود. ص۱۱۲ک
25- وجود را منشاء خیر و کمال می داند.
مصادف با سالروز مبارک مولود کعبه، لنگر عرش خدا، جانشین مصطفی، همسر بتول عذری، همطراز انبیاءسرور اولیاءقاتل اعداءالله مولی الموحدین علی ابن ابی طالب علیه السلام، پایان رسید۹/۶/۸۳سیزده رجب یکهزار و چهار صدو بیست پنج.