ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ١٩٥٠ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ، ﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺷﻠﻴﻢ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ، ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﮔﻰ ﮔﺮﻓﺖ . ﺣﺪﻭﺩ ٤٥ ﺗﺎ ٦٠ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ، ﺑﺮﺍ ﻯ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ . ﺑﺨﺶ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ .
ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺍﻓﺘﺘﺎﺣﻴﻪ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﺎﺭ ٩ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻏﻴﺮﺍﻫﻠﻰ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﺪ.
ﺩﺭ ﻛﻮﻟﺴﻴﻮﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﺩﻳﺪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺪﻯ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ . ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﺍﻣﻦ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ ﺑﻮﺩ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻫﺎﻳﻰ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻯ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﻴﺸﺪﻧﺪ
ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺯ
باسمه تعالی
موضوع سخنرانی سفسطه ها
سخنران دکتر موسی الرضا امین زارعین
مقدمه
بحث امروزمامغالطه است.مغالطه یکی از صناعات خمس است.مغالطه:قیاسی است مرکب از وهمّیات،مشبّهات ومظنونات.قیاس فاسدی است که منتج به نتیجه صحیح نباشد و فساد آن از جهت ماده و صورت یا هر دو باشد.
تقدم ذاتی وزمانی بر فلسفه ومنطق دارد وعلت وجودی منطق نیز می باشد.
متاسفانه قضایای مغالطی تقریبا 12 برابر قضایای منطقی منتج می باشد. من163 مورد آنرا دیده ام ومی شناسم و در قرآن کریم بیش از100 آیه در ذم 86 نوع مغالطه دیده ام.
آدولف هیتلر درمغالطهءهیاهو وجوژف استالین در مغالطهء تهدید وتطمیع استاد بوده اند و ملا حسین کاشفی در نوع ایهام خداوندگار بوده است. که همیشه هم مذموم نبوده توضیح بیشتر در ادامهء مطلب
تهیه وتنظیم خانم زهرا نعیمی دانشجوی دانشگاه فرهنگیان سبزوار
خشک چوب وخشک سیم و خشک پوست
از کجا می آید این آوای دوست مولوی
به کوشش علی مختومی مقدم دانشجوی دانشگاه فرهنگیان سبزوار
فهرست مطالب
مقدمه 1
تاریخ موسیقی در ایران 3
اصالت و تغییر پذیری آن در موسیقی ایران 6
سیری بر موسیقی کبیر 9
ویژگی های کتاب موسیقی کبیر 11
توانایی در صنعت موسیقی 13
استعدادهای الحان 14
انواع الحان 14
پیدایش موسیقی 15
آهنگهای طبیعی برای انسان 16
چگونگی نغمه نسبت به لحن 17
نغمه های طبیعی ، بعدهای موسیقی 17
مبادی طبیعی ، پیدایش و انتقال صوت 18
تعریف نغمه 19
علل زیر و بمی اصوات 19
تعریف بعد (فاصله موسیقیایی) 20
منابع
بدنبال پاسخ دانشجویان درمورد جبر واختیار
مباحثی پیرامون قضا وقدر:
یکی از سوالات مهم که در زندگی انسان پیش می آید(که یکی از 3سوال مهم انسان است)این است که آیا انسان در انجام افعال و اعمال خود مجبور است یا مختار؟
درمیان جبری اهل و قدر همچنین بحث است تاحشرای پسر
ضبط وتنظیم:دانشجویان سیدایمان سنگ سفیدی وجواد جلائیان
نامه روان شاد سیدمحمدحسین شهریاربه مرحوم انیشتن که توسط پرفسورحسابی برای ایشان قرائت شد.
انیشتن یک سلام ناشناس البته می بخشی
دوان درسایه روشنهای یک مهتاب خلیایی
نسیم شرق میاید،شکنج طره ها افشان
فشرده زیر بازو شاخه های نرگس ومریم
از آنهاییکه درسعدیه شیراز می رویند
زچین وموج دریاها وپیچ وتاب جنگل ها
دوان میاید وصبح سحر خواهد به سرکوبید
درخلوت سرای قصر سلطان ریاضی را
درون کاخ استغنا،فراز تخت اندیشه
سراززانوی استغراق خودبردار
باین مهمان که بی هنگام وناخوانده است دربگشا
اجازت ده که بادست لطیف خویش بنوازد
بنرمی چین پیشانی افکاربلندت را
به آن ابریشم اندیشه هایت شانه خواهد زد
نبوغ شعرمشرق نیز با آیین درویشی
بکف جام شرابی ازسبوی حافظ وخیام
به دنبال نسیم ازدررسیده می زند زانو
که بوسد دست پیر حکمت دانای مغرب را
انیشتن آفرین برتو
خلاءباسرعت نوری که داری درنوردیدی
زمان درجاودان پی شد مکان درلامکان طی شد
حیات جاودان کزدرک بیرون بود پیداشد
بهشت روح علوی هم که دین می گفت جزاین نیست
توباهم آشتی دادی جهان دین ودانش را
انیشتن نازشست تو:
نشان دادی که جرم وجسم چیزیجز انرژی نیست
اتم تا می شکافد جزو جمع عالم بالاست
بچشم موشکاف اهل عرفان وتصوف نیز
جهان ماحباب روی چین آب راماند
من ناخوانده دفتر هم که طفل مکتب عشقم
جهان جسم،موجی ازجهان روح می بینم
اصالت نیست درماده
انیشتن صدهزار احسن ولیکن صدهزارافسوس
حریف ازکشف والهام تودارد بمب می سازد
انیشتن اژدهای جنگ
جهنم کام وحشتناک خود راباز خواهد کرد
دگر پیمانه عمرجهان لبریز خواهد شد
دگرعشق ومحبت ازطبیعت قهرخواهد کرد
چه می گویم ؟
مگرمهرووفا محکوم اضمحلال خواهد بود
(مگرآءسحرخیزان سوی گردون نخواهد شد)
مگریک مادر ازدل(وای فرزندم )نخواهد گفت
انیشتن بغض دارم درگلو دستم بدامانت
نبوغ خود بکام التیام زخم انسان کن
سراین ناجوانمردان سنگین دل براه آور
نژاد وکیش وملیت یکی کن ای بزرگ استاد
زمین یک پایتخت امپراطوری وجدان کن
تفوق درجهان قائل مشو جز علم وتقوارا
انیشتن نامی ازایران ویران هم شنیدستی ؟
حکیما محترم میدارمهدابن سینا را
باین وحشی تمدن گوشزد کن حرمت مارا
انیشتن یافراتر نه جهان عقل هم طی کن
کنارهم بین موسی وعیسی ومحمدرا
کلیدعشق رابردار وحل این معما کن
وگرشداززبان علم این قفل کهن واکن
انیشتن بازهم بالا
خدارانیزپیدا کن.
۱-حکیم قوچان از جمله صائب نظرانی است که معتقد به دوگانگی نفس وبدن میباشند و به عبارتی نفس را مجرد دانسته وقایل به اصالت نفس است ونفس را ((جسمانیةالحدوث وروحانیةالبقاء)) میداند که در حقیقت با افلاطون و قلوطین ملاصدرا وسبزواری در بقای نفس هم عقیده است.(مقاله آقای بهروان «چکیده 25-کیمیا155-امین ک ص 108)