هوالحکیم
بهشت را به بها بدهند یا به بهانه؟
ازدیرباز،بین متکلّمین وعرفا، دراین مورد بحث بوده است که آیا بهشت را به بهانه بدهند یا به بها؟ درعصرما شهید بهشتی به نمایندگی متکلّمین معتقد بود که بهشت را به بها بدهند نه به بهانه، وبه آیه شریفهءاحسب الناس ان یترکواان یقولوا آمنا وهم یفتنون استناد می کرد.وآقای سروش به نمایندگی عرفا معتقد است که بهشت را به بهانه بدهند.نه به بها؟
من نیزیک رباعی دراین باره سروده ام
الحق که قسیم جنّة و نارعلی است
برحضرت حق وزیردربارعلی است
هرچند که رضوان به بهانه ندهند
اما به یقین باعث دیدارعلی است
رباعی فوق راحضرت آقای السیّدمحمدحسن علوی عریضی سبزواری حفظهم الله تعالی اصلاح فرمودند،وگرنه چنین تقریرشده بود" گویا که قسیم جنّةونارعلی است"وایشان فرمودندالحق چراگویا؟!
وچقدرمایهءمباهات وافتخارگردیدآنگاه که دانستم رباعی مذکورازطرف دفترآیه الله العظمی آقای سیّدعلی سیستانی ایدهم الله تعالی دردوتابلوچوبی قلمی گردیده نسخهءنخست درنجف اشرف وآن دیگری درنمایشگاه دائمی آثارمعلولین دربارهءوجودذی جودمولی الموحدین امام علی علیه السّلام (در دُبی) متبرک شده است.
و امادرموردبها وبهانه بنده حقیرمعتقدم که بهشت راشایدبه بهانه بدهند اما کمال،را،نه،تکامل به دست آوردنی است از باب تفاعل است.مامعلمین شایدنمرهءقبولی دانشجویان رابدهیم اما،عالم وعامل بودن را، کمالات را،نه. 1376سبزوار امین