ابوبکر محمد بن زکریا رازی برآمده از ری ،کاشف الکل وجوهر گوگرد یا اسید سولفوریک دارای271 کتاب ،رساله ومقاله،طبیب،داروساز،کیمیاگر وفیلسوف قائل به تعدد قدما از جمله نام آورانی که نامش بر کره ی ماه حک شده است
ابوبکر محمد بن زکریا رازی برآمده از ری ،کاشف الکل وجوهر گوگرد یا اسید سولفوریک دارای271 کتاب ،رساله ومقاله،طبیب،داروساز،کیمیاگر وفیلسوف قائل به تعدد قدما از جمله نام آورانی که نامش بر کره ی ماه حک شده است
به یزدان اگرماخردداشتیم..کجااین سرانجام بد داشتیم
َ سال هفتاد و سه بود که بیشتر درس من در دبیرستان اسرار بود از جمله کلاسهایم یک کلاس سوم انسانی بود که فلسفه و منطق می گفتم کلاس وزین و متینی بود (یاد باد آن روزگاران یاد باد)و همگی به کوشش خود و یاری خدا به جایی رسیدهاند.مگر دو مورد یکی در سینهء خاک و دیگری ناکام،ماشاءالله دکتر،وکیل، آموزگار، مدرس شده اند.
یک روز وارد کلاس شدم دانش آموزان پرسیدند اگر شما مرجع تقلید شوید نخستین سفارش شما به پیروانتان چه خواهد بود.گفتم اولا که ما مرجع تقلید نمی شویم در ثانی سفارش می کنم که حق نداربد جلو چشم پدر ومادر قرص آکسار بخورید بچه ها هاچ و واچ به همدیگر نگاه میکنند. ابن چی میکه آموزگار زنگ پیش چی گفت؟ قرص آکسار دیگه چیه؟ چه ربطی داره هاج و واچ به همدیگه خیره شدن!؟
خوب مگه چی گفته؟ استاد زنگ پیش گفت رابطه دختر و پسرو آزاد می کنم.عجب! و اما آکسار نه آسپرین نه استامینوفن هر مسکن اندکی دانش آموزن چه ربطی داره اتفاقا ربط منطقی و عاطفی داره خوردن قرص مسکن دلالت بر دردی در وجود شماست و این موجب آزردگی خاطر والدین می شود و مذموم است وشما در نمی یابید این سخن را تا پدرومادر نشوید در نیابد این سخن را هیچ فهم ظاهری(میرفندرسکی) برای روشن شدن موضوع خاطرهای برایشان گفتم.
واما خاطرهبعد از این رویداد دشخواری که برایم پیشآمد کرد من دوسال در خانه یکی از دوستانم پذیرایی می شدم که دارای زن و فرزند بود و به ناچار با همسرش محرم شرعی شدیم روزی یکی از فرزندان(که خدای رحمتش کناد)به من ناسزا گفت و من یک سیلی به او زدم جلو پدرومادر دندانش شکست و دهانش خونی شد پدرش که خدای رحمتش کناد هیچ نگفت و مادر گفت خوب کردی تا او باشد که فحاشی کند.#اشتباه_کردم.حماقت خویش و انسانیت آنانرا درک نکردم تا روزی که ازدواج کردم و صاحب گل پسری شدم با پسر عمویش بازی می کرد افتاد سرش شکست بد حال شدم و آنگاه به حماقت خود و انسانیت آن دو انسان شریف پی بردم.واهمیت سخن غزالی و مولوی و... در فلسفه ازدواج در رد سخنان بودا.مانی.گاندی.تولستوی و برخی از عرفا که ازدواج را ممدوح که نه،مذموم می دانند و می گویند که ریشهء همهء ناملایمات وبزهکاری ها در داشتن میل جنسی می باشد نکته مقابل داروین وزیگموند فروید و برای رهایی از آن بایستی.....
من امروز به همراه مادر فرضی ام و نواده دوست بزرگوارم بر مزار شادروانان پدر وبرادر فرضی ام حاضر شده و بلند مرتبکی را برای آنان خواستار شدیم.
قهرمان کیست ؟وفرق پهلوان باجهان پهلوان درچیست ؟وجایگاه هریک درآیین کهن باستانی وادبیات اسطوره ای وحماسی طبق سنت وآیین پهلوانی در کجاست؟
به نام خداوند جان آفرین دلیران و گردان ایران زمین
در گسترهی ایران زمین از دیرباز در میان حاکمان و سلاطین و امرا ورزش همواره یک اصل مهم و مورد توجه خاص و عام بوده است بطوری که سابقة آن طبق روایات به شش هزار سال قبل از میلاد میرسد چنانکه در اوستا در شرح تاریخ سلسلههای کهن پیشدادیان و کیانیان ایران و زندگی بهمنشاه از کشتی سخن به میان آمده است، فقط رستم فرزندزال وغلامرضاتختی به افتخارجهان پهلوانی نائل آمده اند.وانتخاب القاب قانونا باتصویب فدراسیون ورزش های پهلوانی وزورخانه ای صورت می گیرد.
اگرچه به ظاهرازدواج مستحب موکد است.ولی به نظر حقیر وجوب در آن مستتر است. در بازگشت از لندن مادرم با دیدن من و ناگواری های دیگر زمینگر شد و کمترین از سر مهر از سوی خانواده گرامی مُکاری و محروقی تحت مراقبت های ویژه قرار گرفتم و به روشی با شادروان حسین آقا مکاری (امیری کیان)برادر خوانده شدیم و روزی بناگاه از سر کودکی ناسزایی بمن گفت و من هم سیلی به صورتش زدم که دندانش شکست و دهانش خونی شد جلوی چشم پدر و مادرش، پدر هیچ نگفت و مادر گفت خوب کردی تا ادب شود. من آنروز نفهمیدم که چقدر گستاخ بوده ام و آن بزرگواران چقدرشریف تا اینکه نظر غزالی را
«در میخانه ببستند خدایا مپسند .. . که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند»، ‹‹..کسانی که ادعا میکنند اخلاقمدار یا دینمدارند، میزان حساسیّتی که از خود در برابر نقض این ارزشها نشان میدهند باید با میزان اهمّیّت ارزش نقض شده متناسب باشد.
یعنی اگر در برابر نقض یک ارزش درجه چندم از خود واکنش شدیدی نشان دهند، امّا در برابر نقض یک ارزش درجه اول سکوت کنند و هیچ واکنشی از خود نشان ندهند، این نشان میدهد که انگیزه آنان در دفاع از ارزشهای اخلاقی یا دینی انگیزهای سیاسی یا اقتصادی است، نه انگیزهای دینی یا اخلاقی. همچنین است اگر در برابر نقض یک ارزش خاص در دورهای سکوت کنند و در دورهای دیگر به آن اعتراض کنند.
اقوام روزگاربه اخلاق زنده اند
قومی که گشت فاقداخلاق مردنی ست
بااندکی تصرف ازسایت شادروان محمدرضاایزی
- در۲۰سال پیش مثل چنین روزهایی درکلاسی دردبیرستان اسرارحاضرشدم که منطق داشتند.سال آخرشان بوددانش آموزان ان کلاس تاجایی که یادم آقایان مهدی اسلامی.شهرام عبدالصالحی.دکتربالویی.سیداحمدحسینی.و....حسینی و...بودندکه زنگ قبل دینی داشتند.سوالی ازمعلم دینی شان کرده بودندچه گفتندوچه شنیدندوایشان که بودبماند.