اسم اعظم در دعای سحر امام خمینی (ره)
موسی الرضا امین الزارعین
بدان که انسان، تنها موجودی است که جامع همه مراتب عینی و مثالی و حسٌی است و تمام عوامل غیب، و شهود و هر چه در آنهاست در وجود انسان پیچیده و نهان شده است و چنانچه خدای متعال می فرماید :خداوند همه نامها را به آدم اموخت و مولای مان علی علیه اسلام می فرماید:
اتزعم انک جرم صغیر
و فیک انطوی عالم الا اکبر
و دائک منک و لا تشعروا
و دوائک فیک و لا تبصروا
بنابرین، ادمی با مالکیان ملکی است و با ملکوتیان، ملکوتی و با جبروتیان جبروتی، و از آن حضرت و حضرت صادق (ع)روایت شده که فرمودند: بدان که صورت انسانی بزرگترین حجت خداوند بر خلق است و آن همان کتابی است که حضرت با دست خود نوشته است و خود مختصری از لوح محفوظ است .
پس انسان خلیفه خداست که به صورت الهی آفریده شده است. چون خدای تعالی با اسم جامع خود بر حضرات تجلی کرد و در آینه انسان خود نمای کرد. به قول حافظ :
نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش
خیمه در آب و گل مزرعه آدم زد
.........
چون انسان را فرستادیم بیرون
جمال خویش بر صحرا نهادیم ((سبزواری))
انسان متصرف در بلاد خداست و خلعت های اسماء و صفات خداوندی را در بر کرده است و در گنجینه های ملک و ملکوت او نفوذ دارد روحش از حضرت الهیه بر او دمیده شده ظاهرش نسخه ای است از ملک و ملکوت و باطنش گنجینه های خدای لایموت و چون جامع همه صورت های کونیه و الهیه بودن از این رو در تحت تربیت اسم اعظمی که به همه اسماء و صفات محیط بود و بر همه رسم ها و تعین ها حکومت داشت قرار گرفت، پس رب انسانی جامع کامل همانا حضرت الهیه است و سزاوار است او خدای را به نامی که با مقامش تناسب دارد و او را از اموری که با او سازگار نیست محافظت میکند.
و از این روست که باید در مقام استعاذه و پناهندگی از شیطان رجیم به نام الله پناهنده شود نه دیگر نامها. انسان همان وجود جامعی است که همه مراتب وجود را در انحصار خود قرار داده است. به قول حاجی سبزواری:
سین انسان چون که خیزد از میان
اول و آخر نماند غیر آن
و تعبیر لطیفی جناب حاجی سبزواری در دعای صباح و ملاصدرا در شواهد الربوبیه دارند مبنی بر اینکه اصلا خداوند خود انسان کامل است که آیه شریفه ((و ما یکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم)) با صراحت ناظر به همین مطالب است، زیرا تا مرتبه ذات او جامع حقیقت انسانیت و تمام و کمال انسانی نباشد چگونه به عنوان شخص چهارمی در بین سه شخص شرکت و حضور دارد.
پس پروردگاری که اورا ایجاد کرده و کمالش را به او اضافه فرموده همان ذات خداوندی است که به اعتبار همه اسماء به حسب بدایت که از ان به الله تبدیل میشود و از این روست که خدای تعالی به شیطان فرمود چرا سجده نکردی به آنچه من با دو دستم او را آفریدم دو دست متقابل مانند دو دست لطف و قهر وبا دو دست جلال و جمال که شامل همه اسماء است.
چکیده مقالات همایش اخلاقی عرفانی فلسفی 1382،ج،15،صص،213،212 – قم
۱-حکیم قوچان از جمله صائب نظرانی است که معتقد به دوگانگی نفس وبدن میباشند و به عبارتی نفس را مجرد دانسته وقایل به اصالت نفس است ونفس را ((جسمانیةالحدوث وروحانیةالبقاء)) میداند که در حقیقت با افلاطون و قلوطین ملاصدرا وسبزواری در بقای نفس هم عقیده است.(مقاله آقای بهروان «چکیده 25-کیمیا155-امین ک ص 108)