هوالخلاق المتعال
فلسفه هنر
به مناسبت بزرگداشت چهر ه ی ماندگار استاد حسین ماستیانی
دکترموسی الرضا امین زارعین*
چکیده:
روندگان طریقت،به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از «هنر»، عاریست
(حافظ، انجوی، ص18، ب14)
هوالخلاق المتعال
فلسفه هنر
به مناسبت بزرگداشت چهر ه ی ماندگار استاد حسین ماستیانی
دکترموسی الرضا امین زارعین*
چکیده:
روندگان طریقت،به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از «هنر»، عاریست
(حافظ، انجوی، ص18، ب14)
به نام خدا
عنوان تحقیق:
اصطلاحات انگلیسی ـ ترجمه
و توضیحات کوتاه از کتاب علم و دین
نوشته : ایان باربور
ترجمه: بهاءالدین خرمشاهی
زیر نظر استاد گرانقدر:
دکتر امین زارعین
گردآورندگان:
مریم صبوری ـ انسیه یوسف آبادی
دانشگاه فرهنگیان
تربیت معلم علامه طباطبایی سبزوار
کارشناسی دینی عربی 90
خرداد ماه 1392
ا الهیات
طبیعی: تأمل در طبیعت به قصد یافتن تأیید در اعتقادات دینی و معرفت به خداوند
natural theology
اصالت طبیعت:
naturalism
غیرشناختاری: زبان دینی علاوه بر وزه نیایش و پرستش
عملکردهای ناشناخته و حقیقت ها را می شناساند.
noneognitive
سخت کیش نوین: در این نظریه طبیت صحنه و زمینه نارستگار
و برای رستگاری انسان است.
neo-orthodoxy
واجب الوجود: چیزی که وجودش وابسته به وجود سایر موجودات
نیست.
ازچپ به راست آقایان شاهرخیان(معاونت سماء).حکم آبادی(کارشناس ارشد الهیات).استیری(کارشناس ارشد الهیات).برادران (کارشناس مسئول متوسطه).یزدی (مدیرگروه الهیات).فرامرزی( مدیرگروه فیزیک).شایگان کارشناس مسئول تکنولوژی- مهندس زیبایی(رئیس........)فیروزآبادی (مدیرگروه فلسفه).آریان( مدیرگروه شیمی) فرزین( کارشناس مسئول متوسطه )بهروزچشمی(کارشناس ریاضی).امین زارعین.مهندس قدرت الله راه چمنی ( معاونت مدیرکل آموزش وپرورش خراسان رضوی )-رضاخاتم پور(معاونت متوسطه اموزش وپرورش سبزوار)عکس یادگاری بعدازتجلیل
امروز 26 اسفند 1391 کلاس آقای جهانی در نمونه برگزار شد به یاد خاطره ای افتادم در اسفند1384 در مرکز استعداد های در خشان شهید بهشتی در دی ماه 1384 برای دومین بار به جهت امتحان پایان ترم درس های تاریخ فلسفه جهان وتاریخ فلسفه تاجیکستان (ایران)به تاجیکستان رفته بودم مسافرتم 29روزبه طول انجامید که همزمان با تعطیلی میان ترم بود آن زمان درمراکز باقرالعلوم (ع)، خوارزمی، شاهد وشهید بهشتی دین وزندگی وفلسفه پیش دانشگاهی درس می دادم بعد همه کلاس ها یم راجبران کردم درمرکز بهشتی تا28 اسفند ماه 24ساعت به سال تحویل کلاس هایم رابرگزارم کردم آقای ....معاونت محترم به من گفتن که بچه هارو نگید به کلاس بیابیند که بچه هاکلاس نمیان وبرای شما خوبیت نداره من گفتم شما کاری نداشته باشید من می گم وبچه ها هم میایند روز 28اسفند بابچه های ریاضی 4ساعت کلاس داشتیم 4ساعت تمام شد ولی سئوالات بچه ها تمام نشد گفتم اگر می خواهید 2ساعت دیگر را هم بمونید وبچه ها موندن آقای حداد با اعجاب وناباوری گفت هنوز شما کلاس می خواهید برید هیچ کسی در مدرسه نیست به غیر از من وهیچ مرکزی هم درسبزوار باز نیست گفتم بچه ها دوست دارند کلاس ادامه داشته باشد آقای ... کلید در مرکز را به من داد وگفت همه در هابسته است وشما درمرکز راببندید وبا معذرت خواهی مرکز را ترک کرد دانش آموزان آن دوره آقایا ن مهندس ساغرچی چرچیل اف، مهندس صمدی، مهندس کمالی، مهندس کاملی،مهندس ظفرنژاد، دکتر کریمی ،برادران افتخارزاده و اماده سورکی. حجه السلام صفاییان.مهندس خادم الشر0یعه امروزایشان رادرایران خودرودیدم نه به صحبت مهندس ایمان موفق. مهندس کروژدهی. مهندس صابری.مهندس داورپناه... وهمه عزیزان دیگر که عناوینشان الان یادم نیست یادشان بخیر .
دربازگشت از سفر رییس مرکز بهشتی جلو صف بچه ها مرا تشویق کردوبن کتابی به من داد ومن بااون بن کتاب یک قران شعر فارسی برای استادم پروفسور خواجه اف گرفتم به دلیل جبران درس همه مراکز قرارگذاشتند که برای من غیبت رد نکنند رییس مرکز بهشتی آقای .... . برای من 40 روز غیبت زده بودکه کسرحقوق شدوروسای محترم نمونه شاهد خوارزمی هم توبیخ شدند به دلیل همراهی و مساعدت یادم رفته بودکه اقای گلدانی رئیس پیش دانشگاهی باقرالعلوم (ع)هم بیش ازاین تشویق کردیادهمگی دوستان بخیر .
به نام خداوند جان وخرد
تقدیم به شما که نیک می اندیشید .
بهار طبیعت وحلول سال نو (1392)را برهمه ی ایرانیان عزیز پیشاپیش مبارک باد گفته وتوفیق همگان را ازایزد منان مسالت داریم .
«(سفره ی هفت سین باپروفسور محمود حسابی ودانشمند بزرگ جهان ،آلبرت انیشتن)»
درزمان تدریس در دانشگاه پرینستون ،دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی ،هفت سینی برای انیشتن وجمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله بور،فرمی ،شورندیگر،دیراگ ودیگر استادان دانشگا ه بچینند وایشان رابرای سال نو دعوت کنند.
آقای دکتر خودشان کارت های دعوت راطراحی می کنند وحاشیه آن را باگل های نیلوفر که زیر ستون تخت جمشید،هست تزیین می کنند ومنشاءومفهوم این گل ها را هم توضیح می دهند .چون می دانستند ،وقتی ریشه مشخص می شود، برای طرف مقابل ،دلدادگی ایجاد می کند. دکتر می گفت:« برای همه کارت دعوت فرستادم وچون می دانستم انیشتن بدون ویلونش جایی نمی رود، تاکید کردم که سازش را هم باخود بیاورد .همه سروقت آمدند اما انیشتن 20دقیقه دیرتر آمد وگفت:« چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم اوهم جشن سال نو ایرانیان راببیند.» من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم وبرای انیشتن توضیح دادم که مادرآغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم واین شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. به هرحال بعد از یک سری صحبت های عمومی ،انیشتن از من خواست که بادمیدن وخاموش کردن شمع ها جشن راشروع کنم .من درپاسخ به اوگفتم :ایرانی ها در طول تمدن 10هزار سال شان حرمت نور وروشنایی را نگه داشته اندواز آن پاسداری کرده اند. برای ماایرانی ها ،شمع نماد زندگی است ومامعتقدیم که زندگی در دست خداست وتنها او می تواند این شعله را خاموش یا روشن نگه دارد.»
آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند ومی گفت: بعد ها انیشتن به من گفت :«وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست. مابرای کریسمس به جنگل می رویم در خت قطع می کنیم وبعدبا گل های مصنوعی آن را زینت می دهیم، اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم ،همه ی درخت هاسبزاند ودر کنار خیابان گل وسبزه روییده است.»
بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را باخواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند وبعد این دعا را تحلیل وتفسیر می کنند . به گفته ی ایشان ،همه درآن جلسه از معنای این دعا ومعانی ارزشمندی که درتعالیم مذهبی ما است شگفت زده می شوند. بعد با شیرینی های محلی از میهمانان پذیرایی می کنند وکوک ویلون انیشتن را عوض می کنند ویک آهنگ ایرانی می نوازند .همه از این آوا متعجب می شوند واز آقای دکتر توضیح می خواهند ایشان می گویند: موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر وبیان امید وآرزوست .انیشتن از اقای دکتر می خواهند که یک قطعه ی دیگر بنوازند.پس ازپایان این قطعه که عمدا بلند تر انتخاب شده بود،انیشتن که چشم هایش رابسته بود ،بازکرد وگفت:دقیقا من هم همین رابرداشت کردم وبعد بلند شد تاسفره ی هفت سین راببیند.
اقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با «س»شروع می شد توی سفره ی چیده بود ویک تکه چمن هم ازباغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود. بعد توضیح می دهد که این درواقع هفت چینی یعنی 7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با «س»شروع می شود به نشانه ی رویش ،ماهی با «م»به نشانه ی جنبش ها ،آینه به نشانه یکرنگی ،شمع با«ش»نشانه ی فروغ زندگی و....،همه متعجب می شوند وانیشتن می گوید:آداب وسنن شما چیزهایی رااز دوستی احترام وحقوق بشر وحفظ محیط زیست به شما یاد می دهد آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرف هارانمی زند ونخبگانی مثل انیشتن ،بور،فرمی ،دیراک این مفاهیم عمیق رادرک می کردند . بعد یک کاسه آب روی میز گذاشته بودند ویک نارنج داخل آب قرار داده بودند .آقای دکتر برای میهمانان توضیح می دهند که این کاسه 10هزارسال قدمت دارد آب نشانه ی فضاست ونارنج نشانه ی کره ی زمین است واین بیانگر تعلیق کره ی زمین درفضاست .انیشتن رنگش می پرد ،عقب عقب می رود وروی صندلی می افتد وحالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده است ؟می گوید :
"مادرمملکت خودمان 200سال پیش دانشمندانی داشتیم که وقتی این حرف رازد ،کلیسا اورا به مرگ محکوم کرد،اماشمااز 10هزارسال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندان تان آموزش می دهید. علم شماکجا وعلم ما کجا ؟!"
چقدرزبیا آقای دکتر به بهانه ی نوروز فرهنگ واعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی می کنند .
«پایان »
/**/
v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);}
فصلنامه فلسفه وکلام اسلامی آینه معرفت
دانشگاه شهید بهشتی تابستان 90
دکتر موسیالّرضا امینزارعین1
مرکز تربیت معلّم علامّه طباطبایی سبزوار
چکیدهی مقاله
آقانجفی از جمله صاحبنظرانی است که در مورد یکی از مهمترین مسائل فلسفی و عرفانی یعنی مسألهی جایگاه انسان در هستی و ارتباط او با خدا سخن گفته است و از آنجا که ایشان به پیروی از افلاطون و ملاّصدرا، معتقد به اصالت، وحدت و تشکیک وجود است، انسان را موصوف به صفات الهی میشناسد (الاّ در مورد صفات عزّت و تکّبر که خاص خداوند است) و وصول حق را کمال مطلوب انسان دانسته و سعادت و کمال را غیرقابل انفکاک میداند.
انسان در نزد او برتر از همه ی موجودات و ملائکه، (حتّی در عبادت) و خلیفه و جانشین خدا در زمین است. از نظر آقانجفی دل شکستهی مؤمنین جایگاه خداوند است.
آقانجفی در حقیقت خداوند را از آن جهت که جامع کمال صفات انسانی است انسان کامل دانسته با وجود این که تأثیر محیط و وراثت را نادیده نگرفته ولی نقش اساسی را به فطرت و اختیار میدهد و اراده ی انسان را در طول اراده ی الهی میداند. از نظر او علم ، الهاماتی غیبی و فیوضاتی باطنی است که از مقام شامخ عقل فعّال بر قلوب معموره ریزش کرده و انسان توانایی آن را دارد که از طریق کشف و مشاهده باطنی اندیشهاش را ارتقاء بخشد.
او به عنوان یک فیلسوف مصلح، در صحنههای اجتماعی،عقاید مذهبی را برای حّل و فصل مسائل اجتماعی در یک حوزه ی فعال فرهنگی به کار بسته و حسن استفاده را مینماید.
کلید واژه: آقانجفی، انسان کامل، هستی، اصالت وجود، صفات الهی.
مقدّمه