یک قرن عزاداری اباعبدالله الحسین (ع)درهیئت ابوالفضلی کوی نقابشک(دباغها)
آداب و رسوم مردم محله نقابشک سبزوار در عزاداری های محرم،صفر و رمضان
یکی از جلوه های سبک زندگی سنتی ایرانیان به ویژه در شهرها و مناطق شیعه نشین، برپایی هرچه پرشورتر و با شکوه تر عزاداری های ایام محرم و صفر و نیز سوگواری های متعلق به دیگر ائمه معصومین در طول سال است.به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه، مردمان دارالمومنین سبزوار به عنوان یکی از شهرهایی که همواره از مراکز مهم علمی و فرهنگی تشیع در ایران محسوب می شده و بسیاری از علمای برجسته و حرکت های مهم شیعی در طول تاریخ از این شهر نشأت گرفته است، یقیناً در برگزاری مراسم های عزاداری ائمه معصومین (ع) دقت و همت ویژه خود راداشته و دارند...... تهیه وتنظیم محسن تدینی ثانی
آداب و رسوم سبزواری ها در ایام عزاداری محرم و صفر و سایر مناسبت های مذهبی نظیر سوگواری های ایام رمضان برای امیرالمومنین علی(ع) ممکن است از محله ای به محله دیگر و از هیأتی تا هیأتی دیگر متفاوت باشد که دلیل این تفاوت ها شاید وجود نوعی روحیه پویایی و خلاقیت در میان عزاداران حسینی ناشی شده باشد که باعث می شده همواره برای ابراز عشق و ارداتشان به اهل بیت رسول الله، روش های جدید و اختصاصی خود را جستجو کنند.
یکی از محلات قدیمی سبزوار که شیوه خاص خود را در عزاداری امام حسین (ع) و سایر سوگواری های طول سال داشته است، محله نقابشک با هیأت معروف دباغ هاست.
محسن تدینی ثانی خبرنگار جوان سبزواری، به تازگی طی پژوهشی آیین خاص عزاداری در هیأت دباغ های محله نقابشک را مورد بررسی قرار داده و در شماری از رسانه های محلی سبزوار منتشر کرده است.
اسرارنامه در ادامه مطلب پیش رو درباره آیین عزاداری در محله نقابشک سبزوار را به نقل از وبسایت سبزوارنگار و با قلم و پژوهش محسن تدینی ثانی، منتشر می کند:
آیین عزاداری ابا عبدالله الحسین(ع)در سبزوار/هیأت ابوالفضلی”دباغ ها” کوچه ی نقابشک
به گزارش سبزوار نگار؛ به لحاظ کثرت تشیع در ایران سبزوار از گذشته تاکنون زبانزد خاص و عام بوده است، چنان که سبزوار را دارالمؤمنین می نامند. بافت قدیمی شهر سبزوار شامل چندین محله بوده است که هسته ی مرکزی شهر شامل آن محلات بوده و با گذشت زمان به مرور به شکل امروزی درآمده است.
یکی از این محله ها، کوچه ی نقابشک است که ابوالحسن علی بن زید بیهقی در قسمت ملحقات کتاب “تاریخ بیهق” در توصیف “نقابشک” می نویسد: نقابشک بر وزن توراهشت(کلمه ای یزدی) نام کاریزی است در محله ای در سبزوار که آب در آن جاری است، با استناد به کتاب “تاریخ بیهق” می توان گفت: قدمت محله ی نقابشک بیش از ۹۵۰ سال است.
محله یا کوچه ی نقابشک از مسجدامام محمدباقر(ع) (مسجدحلب سازها) شروع می شود و تا ابتدای خیابان رضوی ادامه دارد.
در گذشته این محله هفت مسجد در خود جای داده بود که امروزه تنها پنج مسجد باقی مانده است، وجود هفت مسجد در یک محله نشان از پایبندی اهالی این کوچه به ارزش های متعالی اسلام دارد و به تبع آن قدیمی ترین دسته جات عزاداری ائمه اطهار(ع) از محله های “سربریز” و “نقابشک” بوده است.
یکی از هیأت هایی که از دیر باز تاکنون با حفظ آیین به جای مانده از پیشینیان خود سعی در زنده نگه داشتن نهضت عاشورا داشته اند، حسینیه ی ابوالفضلی دباغ های کوچه ی نقابشک است.
این هیأت در سال ۱۳۰۱ توسط جمعی از خادمین ابا عبدالله الحسین(ع) همچون:حاج موسی چرمچی، حاج عبدالغفور مازوچی، حاج رحمت الله معتمد،حاج صفر علی حمیدزاده، محمد اسماعیل صدقی، حاج محمد حسین امین زارعین، غلام حسین فضائلی و… بنا شد و با کمک های مردمی با گذشت زمان گسترش یافت.
در سبزوار هیأت هایی همچون:عطارها، بزازها، قنادها، حلب سازها، قالیباف ها، دباغ ها، آهنگرها، کفش دوزها و بارفروش ها منتسب به افرادی هستند که در آن حرفه فعالیت می کنند، هیأت ابولفضلی “دباغ ها” نیز به واسطه ی حضور قشری که دباغ بوده اند به این نام شهرت یافته است.
خادمین هیأت “دباغ ها ” یکی دو روز مانده به ماه محرم، محوطه ی باز هیأت را با چادری که در سال ۱۳۴۸ توسط حاج صفر علی حمیدزاده از یزد خریداری شده می پوشانند.
افرادی که در برپایی چادر کمک می کنند به رسم سبزواری ها غذای سنتی “کمه جوش” میل می کنند.
چادر منقش به علائمی چون شیر، خورشید و ماه است که به ترتیب نشانه ی قبیله ی بنی اسد، امام حسین(ع) و قمربنی هاشم است.
در ایام عزاداری های محرم و صفر و شب ۲۱ماه مبارک رمضان این هیأت با دسته ی سینه زنی از محل هیأت واقع در کوچه ی نقابشک به سمت امامزاده ی یحیی حرکت می کنند و در مسیر خود معمولاً به دو دسته تقسیم می شوند و هر دسته بیتی در مدح آن روز همراه با سینه زنی می خوانند.
ابیاتی که عزاداران زمزمه می کنند غالبا بر گرفته اشعار “محتشم کاشانی” است که با وجود تکرار هر ساله همچنان برای سوگواران ابا عبدالله الحسین(ع) تازگی دارد.
شب هفتم(منتسب به حضرت علی اصغر”ع”):
آب روان را کوفیان ببستند قلب رسول الله را شکستند
قحطی آب شد آب نایاب شد یا اهل عالم(۲)
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
زتشنگی اصغرم
نموده غش در برم
ضیای چشم ترم دهید یک جرعه آب
(ضیا:روشنای چشم)
……
ای سپه پر جفا شرم
ز روی خدا
به این صغیر از وفا دهید یک جرعه آب
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
العطش کودکان
ربوده تاب و توان
زشاه لب تشنگان دهید یک جرعه آب
شب هشتم(منتسب به حضرت علی اکبر”ع”):
دیدم اعضای تنت را
جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم
افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
آمدم من ز حرم لحظه ی پر پر زدنت
شاخه ای نیست که نشکسته میان چمنت
گردنت را بکشم تا نفسی تازه کنی
صبر کن پاک کنم لخته ی خون از دهنت
شب نهم(منتسب به حضرت ابولفضل العباس”ع”):
شب تاسوعا شده ای کربلا خون گریه کن
محشر کبری شده ای کربلا خون گریه کن
مو پریشان زینب است دیده گریان زینب است
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
دست عباس علمدار شده از تن جدا
مو پریشان زینب است دیده گریان زینب است
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
شهزاده که افتاد به زمین شاه بیفتاد
از شمس جمالش چه قدر ماه بیفتاد، علی اکبر لیلا(۲)
عزاداران در نزدیکی مسجد جامع می گویند:
ای اهل حرم میر علمدار نیامد(۲)علمدار نیامد(۲)
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
سقای حسین(ع) سید و سالار نیامد علمدار نیامد(۲)
شب عاشورا(منتسب به حضرت ابا عبدالله الحسین”ع”):
زبان حال حضرت ابوالفضل العباس(ع) در روز عاشورا هنگامی که برای جنگیدن با دشمن رجز می خواند:
عباس قهرمان انقلابم سردار لشکر شبل بوترابم
مفتخر از اینم که حامی دینم انی ابولفضل(۲)
(شبل:در ادبیات عرب به معنای بچه شیر است که تازه شکار آموخته است – بوتراب: منظور حضرت علی”ع”)
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
بر خسرو لب تشنگان وزیرم اردوی ثارالله را امیرم
جان نثار شاهم خون بود گواهم انی ابوالفضل(۲)
پس از اتمام عزاداری در برگشت به سمت هیأت سوگواران حسینی این ابیات را تکرار می کنند:
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است**مکن ای صبح طلوع
صبح فردا چو شود بدنش زیر سم اسبان است**مکن ای صبح طلوع
ظهر عاشورا:
در گذشته ابتدا سینه زنان این ابیات را تکرار می کردند:
گل های زهرا همه پر پر شده
کرب و بلا از دم خنجر شده
یک گل او اکبر ناشاد بود
گل دگر قاسم داماد بود
سپس سینه زنان به ۸ دسته تقسیم می شدند و هر کدام مرثیه ای را تکرار می کردند:
دسته ۱)عباس یاور ماست حسین سرور ماست
در کربلا شهید شد ای خاک بر سر ما
دسته۲)تن قاسم به
زیر سم اسب است
عزای نوجوانان است امروز
دسته۳)در کربلا چه محشر است
تیر به گلوی اصغر است
دسته۴)این علم از
کیست که بی صاحب است
این علم از ماه بنی هاشم است
دسته۵)عزیزان عید
قربان است امروز
حسین تا چاشت مهمان است امروز
دسته۶)در کربلا چه
محشر است
زینب بی برادر است
دسته۷)صبح روز عاشورا می شود سیه خورشید
بهر زادهء زهرا آسمان زهم پاشید
دسته ۸)ظهر روز
عاشورا شمر می کشد خنجر
بر گلوی شاه دین بوسه گاه پیغمبر
شام غریبان اباعبدالله الحسین(ع):
در شام غریبان ابا عبدالله، عزاداران حسینی در سوگ ایشان و یاران با وفایش بر سر وسینه می زنند و بر غربت و مصایب وارده بر خاندان عصمت و طهارت می گریند.
شام غریبان حسین امشب است امشب است
ناله ی طفلان حسین امشب است امشب است
….در پایان عزادارن حسینی این نوا را زمزمه می کنند:
اگر شاهی بمیرد از وطن دور به خواری می برندش جانب گور مظلوم حسینم نور دو عینم(اشاره به جسارت دشمن به پیکر مطهر امام حسین”ع”)
شنیدم قاسمت کرده عروسی به دشت کربلا منزل مبارک مظلوم حسین جان(۲)
اگر کشتند چرا آبش ندادندکفن بر جسم صد چاکش نکردند
شب ۲۸ صفر(شهادت حضرت پیامبر(ص)وامام حسن مجتبی”ع”):
یک جا حسن گوید به زینب زار با زهر جعده کین شدم گرفتار
مهربان خواهرم تشتی آور برم یا اهل العالم(جعده : همسر حضرت امام حسن(ع) که با زهر، ایشان را به شهادت رساندند)
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
دختر بدر الدجی امشب سه جا دارد عزا گاهی می گوید پدر گاهی حسن گاهی رضا
یاعلی موسی الرضا(2بار)( بدرالدجی: از القاب حضرت علی(ع))
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
حضرت معصومه در قم زینبش در کربلا است
زینبش داغ پدر
معصومه اش داغ رضایاعلی موسی الرضا(2بار)
پیغمبر ز دنیا می رود به عقبی یا اهل العالم
شب ۲۹ صفر(شهادت امام رضا”ع” ):
ما هیأت عباس علی شیر خداییم ما سینه زنان بهر غریب الغربائیم
عزادار رضائیم به صد آه و نواییم عزادار رضائیم
(در ضمن زنان محله ی نوغان مهریه شان را به مردان خود بخشیدند تا آنان در مراسم تشیع پیکر مطهر حضرت رضا(ع) شرکت نمایند لذا این عمل پسندیده باعث سرآغاز نخستین حضور اجتماعی زنان ایرانی در جامعه شد.)
شب ۲۱ماه مبارک رمضان(شهادت حضرت علی”ع”):
در شب ۲۱ رمضان هیأت دباغ ها به رسم پیشینیان خود نخل بر می دارند که نمادی از مسجد کوفه است.
گروهی از دراویش با در دست داشتن تبرزین و کشکول در صف نخست این نوا را زمزمه می کردند:
من قنبرم یا علی در باز کن دلدلت بی صاحب است یا علی در باز کن(دلدل: اسب حضرت علی”ع”)
دسته جات سینه زنی نیز با تکرار این مرثیه ها به عزاداری می پردازند:
لنگر عرش خدا، جانشین مصطفی، همسر بدر الدجی، در خون خود غلطید، زین غم جهان لرزید.
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
پایه ی عرش خدا، خار چشم اشقیا، همسر بدر الدجی، در خون خود غلطید، زین غم جهان لرزید.
دسته ی دیگر در جواب می گویند:
مولا امیر المؤمنین رفته زدنیا کشته شد مرتضی رهبر دین خدا مولا علی(ع)جان(۲)
پس از اتمام عزاداری ذاکر اهل بیت مرثیه ای در وصف حضرت علی(ع) زمزمه می کند و دسته ی سوگواران نیز تکرار می کنند:
صاحب منبر، صاحب مسجد، آقای قنبر، باب یتیمان، شوهر زهرا(ع)، شافع محشر، ساقی کوثر، صاحب دلدل، از همه بهتر، علی و اولادعلی(ع)، شیر سر پل (پل: منظور پل صراط)، در پایان هنگامی که ذاکر اهل بیت اوصاف حضرت علی(ع) را می خواند، عزاداران “علی(ع)” می گویند، مانند: صاحب منبر “علی”، باب یتیمان “علی” و…
هیأت ابوالفضلی کوی نقابشک علاوه بر دسته جات سینه زنی با تعزیه و بازسازی وقایع محرم و صفر سعی در آن دارد تا وقایع تاریخی را برای مردم به نحو احسن روایت کند.
پیش از دسته ی سینه زنی، تعزیه خوان ها به همراه نمادهایی که بیان گر وقایع محرم و صفر هستند در مرکز شهر، خیابان بیهق حضور می یابند و به اجرای تعزیه و یا در اصطلاح شبیه خوانی می پردازند.
هر کدام از نمادهای به کار گرفته شده روایت گر وقایعی است که خاندان اهل بیت(ع) با آن ها مواجه شده اند.
فرنگی: فردی است با لباس غربی که کلاه و کروات دارد و مشروب می خورد و بیان گر سفیر روم در شام است که یزید از مشورت های وی استفاده می کند.
ساربان: فردی است که پس از شهادت ۷۲تن چون خواست انگشتر امام حسین(ع) را به غنیمت ببرد موفق نشد و در نهایت انگشت مبارک حضرت را قطع نمود تا از قافله ی اشقیا که غنیمت جمع می کردند باز نماند.
آهو: در روز شهادت امام هشتم برای تعزیه استفاده می شود، به واسطه ی ضمانت آهو توسط حضرت رضا(ع) شکارچی از کشتن آهو منصرف شد
باغ مأمون: در روز شهادت حضرت رضا(ع) نمادی از باغ مأمون درست می نمایند و در ظرفی انگور می گذارند که در نهایت حضرت رضا(ع) توسط مامون با انگور آغشته به زهر به شهادت می رسند.
گهواره ی حضرت علی اصغر(ع): کودکی را درون گهواره می گذارند، رباب با لالایی سعی دارد بر عطش طفل خود فائق آید (ای لایی لایی اصغرم شیرین زبان تاج سرم/اصغر بیا خوابت کنم گهواره جانثارت کنم) اما حرمله؛ تیری بر گلوی طفل شش ماهه ی اباعبدالله(ع) روانه کرده و او را سیراب می کند.
شط فرات: نمادی از فرات را بازسازی کرده و فردی خطاب به فرات تشنگی سکینه و دیگر بچه ها را بیان می کند: فرات فرات فرات فرات، چه بی وفایی ای فرات، سکینه غش کند برات.
شیر: فردی لباس شیر را می پوشد و با خاندان رسول خدا همدردی می نماید و در مقابل، یزیدیان را مذمت می کند، شیر نماد قبیله ی بنی اسد است که سه روز بعد از واقعه ی عاشورا پیکرهای مطهر شهدای کربلا را دفن کردند.
آتش زدن خیمه ها: پس از شهادت حضرت امام حسین(ع) دشمن؛ خیمه های خاندان عصمت و طهارت(ع) را آتش می زند، زنان و کودکان را به همراه حضرت سجاد(ع) که در بستر بیماری بودند به اسارات می گیرند و نزد یزید در شام می برند.
از دیگر نمادهای به کار گرفته شده می توان به حجله حضرت قاسم(ع)،کاخ یزیدو پیکر های مطهر شهدای کربلا و… اشاره کرد.
با تشکر از دکتر موسی الرضا امین زارعین، غلامرضازاهدی و همه ی خادمین هیأت ابولفضلی “دباغ ها” کوچه ی نقابشک که درتهیه ی این گزارش مارا یاری کردند.
تهیه و تنظیم گزارش: محسن تدینی ثانی